ضرورت اهتمام به استخراج نکات آیات

ضرورت اهتمام به استخراج نکات آیات حداقل با توجه به دو نکته قابل اثبات است که عبارتند از: 1. بهره جستن قرآن از روش غیر مستقیم در ابلاغ پیام؛ 2. قرآن مجمع معارف و آموزه ها. اینک به بررسی این دو نکته می پردازیم.

1. بهره جستن قرآن از روش غیر مستقیم در ابلاغ پیام 

از جمله روش هایی که قرآن برای ابلاغ پیام های خود از آن بهره جسته، روش غیر مستقیم و غیر صریح است که گاه از آن به کنایه یا تعریض یاد می شود. چنان که این امر در روایات اهل بیت (ع) نیز مورد تاکید قرار گرفته و آنان فرموده اند که قرآن با خطاب غیر صریح نازل شده است. ثقة الاسلام کلینی دو روایت ذیل از امام صادق (ع)  را در این باره نقل کرده است. در روایت نخست چنین آمده است: « نَزَلَ‏ الْقُرْآنُ‏ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَةُ»  چنان که از ظاهر این روایت بدست می آید قرآن از روش غیر مستقیم در ابلاغ پیام های خود بهره گرفته است.    در روایت دوم امام در تبیین سخن پیشین چنین فرموده است: «مَعْنَاهُ مَا عَاتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَلَى نَبِيِّهِ (ص) فَهُوَ يَعْنِي بِهِ مَا قَدْ مَضَى فِي الْقُرْآنِ مِثْلُ قَوْلِهِ‏ وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا عَنَى بِذَلِكَ غَيْرَه‏»  معنای گفتار امام صادق (ع) چنین است که گاه خداوند در قرآن به صورت غیر صریح و با اشاره و کنایه سخن گفته و در ورای ظاهر خود پیام هایی را به مخاطبانی خاص القاء کرده است. از سویی دیگر همه صاحب نظران علوم بلاغت تصریح کرده اند که کنایه بلیغ تر از تصریح است: «الکنایة ابلغ من التصریح» به عنوان نمونه جلال الدین سیوطی در تبیین مراتب مجاز گویی چنین آورده است: «تشبیه از برترین و شریف ترین نوع بلاغت است و بلغاء اتفاق نظر دارند که استعاره از آن بلیغ تر است. زیرا استعاره مجاز و تشبیه حقیقت است و مجاز از حقیقت ابلغ است. بنا بر این استعاره را باید بالاترین مرتبه فصاحت دانست. نیز کنایه از تصریح بلیغ تر و استعاره از کنایه بلیغ تر است، زیرا استعاره در حقیقت از اجتماع کنایه و استعاره حاصل می شود.»  باید دانست که کنایه به معنای ستر و پوشاندن است، گفته می شود: كنيت الشيء که به معنای پنهان ساختن آن است و از همین باب است لفظ كنية که با آن از باب تعظیم مقام شخص نام او پنهان می شود. در تعریف تعریض گفته اند: تعریض آن است که لفظی بدون لحاظ وضع حقیقی یا مجازی بر معنایی دلالت کند. در باره این که تعریض نوعی مستقل از بیان یا نوعی از کنایه است، میان صاحب نظران اختلاف است. به عنوان نمونه سکاکی تعریض را قسمی از کنایه می داند، زیرا آن را از باب تعریض ، تلویح ، رمز ، ایماء و اشاره دانسته است. او می گوید: هر گاه کنایه عرضی باشد، نظیر این سخن «المؤمن لايؤذي أخاه المسلم. مومن برادر مسلمانش را آزار نمی رساند.» که تعریض به این نکته دارد که آزار دهنده مومنان، مومن نیست، در این قسم اطلاق نام تعریض بر آن مناسب است. اما در آن جا که کنایه عرضی نباشد، باید بررسی شود اگر مسافت میان کنایه و مکنیّ عنه مسافت دوری باشد، به خاطر وساطت ملازمات زیاد چنان که دلالت «کثیر الرماد» به سخاوت چنین است، در این صورت اطلاق نام تلویح به آن به جای تعریض مناسب تر است، زیرا تلویح آن است به غیر خود از راه دور اشاره کنی. در برابر، شماری میان کنایه و تعریض تفاوت قائل شده اند. به عنوان نمونه زمخشری می گوید: کنایه ذکر شئ به لفظ غیر موضوع له است، ولی تعریض آن است که چیزی ذکر شود تا از رهگذر آن بر چیز دیگر که غیر مذکور است، دلالت کند. ابن اثیر معتقد است کنایه چیزی است که بر یک معنا دلالت کند که حمل آن بر حقیقت و مجاز به خاطر وجود وصف جامع مجاز باشد، اما تعریض آن است که لفظی بدن لحاظ وضع حقیقی یا مجازی بر معنایی دلالت کند نظیر سخن کسی که توقع کمک دارد و می گوید: «والله انی لمحتاج» که به درخواست کمک تعریض دارد، به رغم آن که به وضع حقیقی یا مجازی بر آن دلالت ندارد و تنها از حاشیه لفظ فهمیده می شود.

2. قرآن مجمع معارف و آموزه ها

از جمله ویژگی های قرآن را باید بی کرانگی و بی پایانی آموزه ها و پیام های آن دانست و راز این امر را باید در استناد آن به خداوند جستجو کرد. باری، همان گونه که در برخی از روایات تصریح شده، قرآن تجلی خداوند است که خداوند در آن خودنمایی کرده و بر همین اساس ثقل اکبر معرفی شده است.  اگر قرآن تجلی خداوندی است که پایان و کرانه داشتن در ساحت او معنا ندارد، باید انتظار داشت که سخن خدای بی کرانه نیز بی کرانه باشد و باید اذعان کرد که کشتی اقیانوس پیمای اندیشه بشری هرگز به ساحل آن نخواهد رسید. بر اساس این اصل قرآن مجمع و گنجور همه معارف و آموزه های انسان ساز و مجمع كتب آسمانى و معارف الهى تلقی می گردد که از اصل ايجاز در نهايت امكان بهره گرفته است و به صورت اشاره پیام های فراوانی را در خود گنجانده است. بدون تردید یکی از دلایل توصیف قرآن در برخی از روایات به کتابی ژرف و عمیق و کتابی که آموزه های آن پایان نمی پذیرد  و اندیش وران هماره خود را در برابر آن تشنه می یابند،  پیام ها و آموزه های مختلف است که گاه آیات قرآن به صورت غیر صریح به آنها اشاره دارد. از این رو با در نگریستن و تمعق در آیات آن پیوسته می توان نکات و آموزه های جدید را اصطیاد کرد.