بیاییم فساد مالی در جامعه را از بنیان برکنیم!

فساد را در نگاه کلی به دو بخش فساد مالی و فساد اخلاقی تقسیم می کنند؛ به زبان ساده؛ آدمیان عموماً یا از ناحیه شکم می لغزند و یا ناحیه ….

در کشور ما از گذشته دور هر دو نوع فساد کم و بیش وجود داشته است؛ حاکمان و درباریان عموماً به هر دو نوع فساد ابتلاء داشتند با این تفاوت که فساد مالی و اخلاقی آنان جهانی را تباه می کرد و دودمانی را به آتش می کشید که گفته اند: چو دزد با چراغ آید گزیده تر برد کالا!

حال اگر دزد خود حاکم، دارای قدرت و صاحب دشنه و درفش باشد و به جای خانه کسی به خانه ملت برای سرقت پای گذارد و افزون بر مال به نوامیس مردم چشم بدوزد، چه خواهد برد و چه خواهد کرد خدا می داند!

فقط کافی است چند برگ از صفحات تاریک و ننگین تاریخ را ورق بزنید!

اما وقتی مردم راه به فساد ببرند؛ نه از پشتوانه قدرت برخورداراند و نه امکان فساد بزرگ و به قول عرب ها فساد هائل دارند!

از این جهت است که حضرت امیر (ع) فرمود: «ِانَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّةِ» (نهج البلاغه، نامه 26)

از این جهت است که وقتی فردی سرقت می کند با صرف نظر از انگیزه و زمینه های تحقق سرقت در جامعه، در نهایت از یک خانه و مغازه سرقت می کند، اما وقتی صاحب قدرت و منصبی سرقت می کند چنان عدد و رقم فزونی می گیرد که گاه انسان از شمارش اعداد آن ناتوان می گردد.

این پدیده شوم و دین برانداز در این چند سال اخیر به صورت نسبتاً آشکاری در کشور رخ نمود و به اعتبار نظام و اعتماد مردم به آن آسیب ها زد.

سرقت از اموال عمومی در قالب هایی همچون اختلاس، قاچاق کالا، فرار از مالیات و …

اما شگفت آن است که گاه دست آن دزدِ خُرده پا قطع می شود، اما در محاکمه و اجرای حدود الهی در باره دزدان اموال عمومی مردم، آن قدر مماطله می شود که گاه از خاطره ها می رود که اصل ماجرا و سارق اصلی اموال عمومی چه کسی بوده است!

امروز در کمتر محفلی است که رنجنامه مردم را از این پدیده زشت شنوا نباشیم و مدافعان انقلاب مانده اند چه پاسخ قانع کننده ای به آن بدهند.

چرا یک نهضت واقعی و نه شعاری برای ریشه کنی بنیادین این آسیب از سوی مدیریت کلان جامعه انجام نمی گیرد؟!

آیا در حالی که دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی ما تا اعماق دژهای مدیریتی دشمنان نفوذ دارند، برای شناختن، شناساندن و محاکمه سارقان اموال عمومی مردم، کار دشوار و طاقت فرسایی لازم است؟!

ترنم به این ابیات حافظ امید بخش است:

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

@dr_alinasiri

www.maref.ir

https://t.me/joinchat/AAAAAECj_lzpfHKBGLrQWA