انصاف گویی خداوند از منظر قرآن

برای نشان دادن صفت انصاف الهی سه نمونه از آیات را مورد بررسی قرار می‏دهیم:

انصاف گویی خداوند در تحلیل شمار گمراهان

خداوند بارها در قرآن از این که آدمیان تحت تاثیر اغوای شیطان دین و اخلاق خود را باخته و عموماً به کفر و فسق گراییده‏اند، با تلخی یاد کرده است، با این حال هیچ گاه در برشمردن شمار آنان جانب انصاف را کنار نگذاشته و در عموم موارد از آنان با تعبیر «اکثر» ید کرده است.

به عنوان نمونه در سوره انعام چنین آمده است:

«وَإِنْ تُطِعْ أَکثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یضِلُّوک عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یخْرُصُونَ؛  و اگر از بیشتر کسانی که در ‏[‏این سر‏]‏زمین می باشند پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند. آنان جز از گمان ‏[‏خود‏]‏ پیروی نمی کنند و جز به حدس و تخمین نمی پردازند.»

نیز در آن جا که آدمیان را به جهل توصیف کرده باز از این تعبیر بهره گرفته است: « وَلَکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ؛ ولی بیشتر مردم نمی دانند.»

انصاف گویی خداوند در تعامل با اهل کتاب

خداوند به رغم آن که اهل کتاب؛ یعنی پیروان ادیان آسمانی را به رسمین شناخته و صف آنان را از صف ملحدان ومشرکانِ بت پرست جدا دانسته، بارها آنان را به خاطر عدم پذیرش رسالت پیامبر اکرم (ص) و انجام شماری از گناهان مورد نکوهش قرار داده است.

با این حال در این زمینه هماره جانب انصاف را رعایت کرده و در کنار نکوهش، ستایش از برخی دیگر از آنان را مورد توجه قرار داده است. جالب آن که در برخی از آیات ستایش بر نکوهش مقدم شده است.

در سوره آل عمران در تحلیل ایمان اهل کتاب چنین آمده است:

«وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکتَابِ لَکانَ خَیرًا لَهُمْ مِنْهُمْ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکثَرُهُمْ الْفَاسِقُونَ؛ و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعاً برایشان بهتر بود; برخی از آنان مؤمنند و‏[‏لی‏]‏ بیشترشان نافرمانند.»

در سوره مائده در باره سیره اخلاقی اهل کتاب چنین آمده است:  «مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَکثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یعْمَلُونَ؛ از میان آنان گروهی میانه رو هستند، و بسیاری از ایشان بد رفتار می کنند.»

زیباترین آیه که نهایت انصاف گویی خداوند در برخورد با اهل کتاب را نشان می‏دهد، آیه ذیل است:

«وَمِنْ أَهْلِ الْکتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ یؤَدِّهِ إِلَیک وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یؤَدِّهِ إِلَیک إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیهِ قَائِمًا؛ و از اهل کتاب، کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شمری، آن را به تو برگرداند; و از آنان کسی است که اگر او را بر دیناری امین شمری، آن را به تو نمی پردازد، مگر آنکه دایماً بر ‏‏]‏‏سر[ وی به پا ایستی.»

چنان که پیداست در این آیه خداوند همه اهل کتاب را در زمینه امانت داری اهل خیانت معرفی نکرد، بلکه گروهی را در حدی امانت دار دانست که انبوهی از مال را به صاحبش مسترد می‏کنند، گر چه اذعان کرد که برخی حتی نسبت به یک دینار امانت دار نیستند. جالب آن که خداوند در مرحله نخست ستایش از دسته امانت داران را ذکر کرد و پس از آن از گروهی دیگر نکوهش نمود.

انصاف گویی خداوند در تحلیل شراب و قمار

از جمله آیات درس‌آموز در حوزه آموزه‌های فقهی و اخلاقی قرآن، آیه ذیل است که در آن، خداوند در مقام پاسخ به پرسش مردم دربارۀ شراب و قمار چنين مي‌فرمايد:

{يسْأَلُونَک عَنْ الْخَمْرِ وَ الْمَيسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ کبِيرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا}؛  دربارۀ شراب و قمار، از تو مي‌پرسند. بگو: در آن دو، گناهي بزرگ، و سودهايي براي مردم است، و‏[‏لي‏]‏ گناهشان از سودشان بزرگ‌تر است.

خداوند در تبيين علت حرمت شراب و قمار از روش کسر و انکسار بهره گرفت؛ روشي که در آن مقايسه و سنجش متقابل انجام مي‌گيرد و سود و زيان دو طرف در ترازوي عقل مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد. بدين ترتيب، خداوند ميان سود و زيان شراب و قمار مقايسه کرده و با توجه به فزوني زيان آن‌ها بر سودشان، حرمت آن‌ها را مستدل ساخته است.

از سویی دیگر، در آيۀ مورد بحث، نخست از زيان و گناه بزرگ شراب و قمار سخن به میان آمده و بلافاصله از سوددهي آن‌ها براي مردم ياد کرد. اين امر بيان‌گر يک نکته اساسي در مقام داوري يعني انصاف است. باري، وقتي خداوند در تبيين علت حرمت شراب و قمار به عنوان دو رفتار آلوده و شيطاني که زمينه‌ساز ده‌ها آلودگي ديگرند، از بيان منافع آن‌ها براي مردم، ابا نداشته و با اين صراحت از منافع آن‌ها براي مردم سخن مي‌گويد، آيا نمي‌توان برداشت کرد که خداوند در ضمن و حاشيه چنين پاسخي، اين درس بنيادين را به همه ما مي‌دهد که هيچ گاه و در هيچ شرايطي، حتي در برخورد با دشمن انصاف و عدالت را از ياد نبريم؟!