مدرنیته با خود پدیده «جهانی شدن» را به ارمغان آورده است که در پی ظهور دو پدیده ماهواره و اینترنت، جهان به دهکدهای کوچک تبدیل شده که در آن اخبار، اطلاعات فرهنگها و اندیشههای مختلف با فاصلهای کمتر از یک ثانیه از هزاران فرسنگ به گوشهای دیگر از کرۀ خاکی انتقال مییابد.
از سویی دیگر، در جهان امروز دهها دین، مذهب، مکتب و آیین حضور دارد. با صرفنظر از ادیان غیرآسمانی همچون بودیزم و هندوئیزم که در حوزۀ شریعت کمترین همسانی و همصدایی با اسلام دارند و با در نظر گرفتن مکاتب الحادی همچون مارکسیسم و اومانیسم، حتی ادیان آسمانی همچون یهودیت و مسیحیت نیز با وضعیت کنونی در شریعت خود، چندان شباهتی با اسلام ندارند.
پیروان دین مسیحیت که بخش عمده قدرت و سیاست دنیا در سیطره آنهاست، به استثنای شعائری محدود همچون حضور در کلیسا در روزهای یکشنبه، برای خود التزام یا محدودیت خاصی نمیبینند. بدین خاطر، محدودیتهای شرعی اسلام نظیر وجوب حجاب برای زنان، حرمت ارتباط آزاد جنسی، حرمت استعمال زیورآلات برای مردان و ممنوعیت شرابخواری در میان آنان جایی ندارد.
اگر از آنچه که در جهان غیراسلامی میگذرد صرفنظر کنیم، وضعیت فرهنگی و التزام به شعائر دینی در کشورهای اسلامی نیز وضعیت چندان مطلوبی ندارد. در عموم کشورهای اسلامی، عدم پایبندی به شعائر دینی به صورتهای مختلف مشهود است. سکولار بودن عموم حکومتهای اسلامی، رواج و بلکه سیطرۀ فرهنگ غرب و تبلیغات ضداسلامی معاندان، از جمله عوامل گسترش این پدیده است.
حال باید در نظر گرفت در دنیای امروز با وضعیت فرهنگیای که در کشورهای اسلامی همچون ترکیه و امارات متحدۀ عربی یا در کشورهای اروپایی یا آسیای جنوب شرقی به چشم میخورد، این حقیقت را نمیتوان انکار کرد که حفظ و تحکیم باورها و شعائر اسلامی در چهارچوب مرزهای یک کشور، که مرزهای آن از هر سو در پی آمد و شد و تعاملات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در هم نوردیده میشود، کاری بس دشوار و پیچیده است.
از این رو باید اذعان کرد که از پیامدهای منفی پدیدۀ جهانیشدن، تبادل سریع و پرشتاب فرهنگی و تضعیف فرهنگ ملّی و دینی هر کشور است. درست نظیر برکه زلال و صاف که ناگهان در اثر سیلی بنیانکن، آب کدر و متعفن سایر برکههای اطراف به آن سرازیر گردد. پیداست، هر میزان که زلالی آب آن برکه زیاد باشد، با چنین آمیختگی صفا و زلالی اولیه خود را از دست داده و به کدری و سیاهی میگراید.
باری، جهانیشدن به دنبال خود دستکم برای شماری از مردم، بهویژه نسل جوان بیاعتقادی یا سستاعتقادی به ارزشهای دینی را به همراه میآورد؛ زیرا پیوسته از رهگذر شماری از برنامههای ماهوارهای یا سایتهای اینترنتی، دین و هر گونه گرایش متافیزیکی یا اسلام و ارزشهای اسلامی به شدت مورد هجوم قرار میگیرد. آمارهای ارائهشده برای سایتهایی که علیه اسلام، قرآن، پیامبراکرم و اهلبیت به فعالیت مشغولاند، تکاندهنده است.
از سویی دیگر، شماری از ظاهربینان و سطحیاندیشان از خود میپرسند: آیا ساکنان کنونی زمین، به استثنای یک و نیم میلیارد مسلمان، که اسلام، قرآن و پیامبراسلام را نمیشناسند یا باور ندارند، بر خطا هستند؟! به عبارت دیگر، آنان میپندارند که اکثر ساکنان این کرۀ خاکی که گاه از دنیای آبادتری برخوردارند، به راحتی شراب مینوشند، از کامرواییهای جنسی نامحدود بهره دارند، زحمت نماز، روزه، خمس، حج و زکات را به خود نمیدهند، نمیتوانند اهل سعادت و نجات نباشند!
اینها وسوسههای شیطانی است که عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات و جهانیشدن در اذهان برخی پدید میآورد که کمترین بازتاب آن، سستشدن باورهای دینی و ارزشهای اخلاقی است.
از سویی دیگر، در این جهت تردید نیست که فضای گستردۀ ماهواره و اینترنت بیشتر در اختیار کسانی است که هیچ باور روشنی نسبت به جهان غیب نداشته و مفاهیمی همچون: خدا، رسالت پیامبران، کمال انسانی، تعالی اخلاق، قیامت، بهشت و جهنم برای آنان فاقد معناست و مهمترین آرمان آنان را انباشت ثروت، ترویج الحاد و آلودگیهای اخلاقی تشکیل میدهد. چنان که بر اساس اسناد موجود، بخش مهم و گستردهای از ماهوارهها و وبگاههای اینترنتی را سردمدارانِ جهانی فساد و تباهی همچون «رابرت مرداکِ» صهیونیست، اداره میکنند که آرمان آنان ترویج فساد در میان بشریت است؛ چنانکه در یکی از پروتکلهاي جلسات زعماي يهود چنين آمده است:
« به کمک زنان صهيونيست، مردان غيرصهيونيست را در عشرتکدهها و محلهاي عياشي و فساد اخلاقي میکشانيم و آنها را از جاده عفت و پاکدامني منحرف میسازيم.»
آنان با استفاده از ابزار جدید عصر مدرنیته و با بهرهجستن از پدیدۀ جهانیشدن، دو هدف اساسی را دنبال میکنند: 1. تخریب باورهای دینی و معنوی مردم؛ 2. تضعیف پایبندی جهانیان به ارزشهای اخلاقی که بخشی از آنها در قالب شعائر دینی عرضه شده است.
برخی در برخورد با پدیده جهانی شدن تعامل اباحهگرایانه دارند؛ به این معنا که بهرغم التزام قلبی به باورهای دینی، خود را در معرض انواع و اقسام آسیبهای پدیدۀ جهانیشدن و ابزارهای ارتباطاتی همچون ماهواره و اینترنت قرار دهند و آن را امری طبیعی و عادی در زندگی تلقی کنند.
چنین افرادی به خود اجازه میدهند که انبوهی از شبکههای ماهوارهای و وبگاهها، بدون هیچ کنترل و نظارتی در اختیار آنان و خانوادههایشان قرار گیرد و هر زمان و هر گونه که دلخواه آنان باشد، از برنامه و مطالب آنها بهرهمند باشند؛ اعم از آنکه در آنها کفر، الحاد و فحشا تبلیغ شود یا آنکه گفتاری در زمینۀ دین و اخلاق انعکاس یابد.
بدون تردید، از جمله پیامدهای چنین تعامل آزادمنشانه با ابزارهای آسیبزنندهای همچون ماهواره و اینترنت، گسترش اباحهگری در رفتار شخص و خانوادۀ او خواهد بود که عدم اهتمام لازم به شعائر دینی همچون نماز و حجاب و ترک محرمات شرعی همچون استماع موسیقیهای مطرب و رعایت حریم در برخورد با نامحرمان، از نمودهای آن است.
در برابر دسته نخست، شماری در برخورد با جهانی شدن، بر زندگی مبتنی بر سنتهای پیشین تاکید دارند. بر اساس این نوع تعامل عدهای بر این باورند که مدرنیته و در پی آن پدیدۀ جهانیشدن، جز شرّ و پلیدی ارمغانی برای بشریت نداشته و زمینۀ دینستیزی و اخلاقگریزی را در میان جهانیان فراهم آورده است.
از این رو، تنها راه تعامل درست با آن، ترک مدرنیته و همۀ لوازمات آن و بازگشت به سنتهای دینی است. به عبارت سادهتر، مدافعان «سنتمداری» معتقداند که تنها راه سعادت و نجات بشریت آن است که خود را به طور کامل از غُل و زنجیر عصر مدرنیته نجات دهند و زندگی ساده، بیآلایش و به دور از آرایههای تمدن را برگزینند و از این رهگذر، زمینۀ نزول فیوضات و برکات آسمان را برای خود هموار سازند.
افزون بر وجود مدافعانی در میان صاحب نظران که تجدد و تمدن را از هر جهت زیان آورد دانسته و بر فاصله گرفتن از آن تاکید دارند، چنین تعاملی با مدرنیته در میان برخی از پیروان ادیان آسمانی نیز به چشم می خورد که «آمیش» در میان مسیحیت از نمونههای آن است. «آمیش» یک فرقۀ مسیحی است که پیروان آن از دنیای مدرن گریزان بوده و به سبک زندگی سنتی و کهن در ایالات متحدۀ آمریکا و کانادا زندگی میکنند. آنان از اسب برای کشاورزی و حمل و نقل استفاده میکنند و بهرهجستن از برق و تلفن در خانه را ممنوع میدانند.
آنان معتقدند که بهکارگیری برق، به استفاده از کالاهایی مانند تلویزیون منتهی میشود که میتواند سنت زندگی بیپیرایۀ آمیشها را به خطر بیندازد. برخی از خانوادههای آمیش از برق برای روشنایی و لوازم ضروری خانگی هم استفاده نمیکنند و به جای آنها چراغها و یخچالهای نفتی را بهکار میبرند.
پیروان این فرقه از تلفن بیزارند، چراکه مخلّ جدایی آنها از دنیاست و دنیای بیرون را به خانه میآورد. در واقع، این پدیده یک ورود بدون اجازه در خلوت و شکستن تقدس خانواده دانسته میشود. در فرهنگ آمیش، ارزش زیبایی در سادگی دانسته میشود؛ لباسها هرگز نباید وسیلهای برای جلب توجه باشند؛ چاپ هیچ طرحی روی لباس مجاز نیست؛ زنان لباسهایی ساده و بلند به رنگ یکدست مثلاٌ آبی) بر تن میکنند؛ آنها اغلب در خانه از پیشبندهای سفید یا سیاه استفاده میکنند؛ آنان همچنین با توجه به وضعیت زندگیشان، سرپوشهای سیاه یا سفید بر سر میکنند.
در فرهنگ آمیش، مراسم ازدواج بسیار ساده برگزار میشود و عروس یک لباس نوی کتان آبیرنگ میپوشد که در مراسم رسمی دیگر در آینده نیز آن را به تن خواهد کرد. او هیچ آرایشی ندارد و به دلیل ممنوعیت داشتن جواهرات، حلقۀ ازدواج دریافت نمیکند.
در روستای «ایستا» واقع در شهرستان طالقان، گروهی از پیروان میرزاصادق مجتهدتبریزی زندگی ساده و بیآلایش و بهدور از مدرنیته را در زمانه تسلط مدرنیته سامان دادهاند.
میرزاصادق مجتهدتبریزی، فقیه مشهور دورۀ مشروطه بود که با الهام از آرای تجددستیز در هر دو حیطۀ نظر و عمل، بسیار بر طرد مطلق اندیشۀ تجدد و دستآوردهایش تأکید میکرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا میداد. در کوچههای روستای ایستا، اثری از ردپای تکهآهنهایی که در شهر خودرو نامیده میشود، نیست. در این روستا مردمانی زندگی می کنند که چون تابلو نقاشی، زندگی و آداب و رسوم گذشته را در عصر ارتباطات یدک میکشند.
آنان نه تنها شبها پای تلویزیون نمینشینند که به شبنشینی هم اعتقادی ندارند؛ عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشنتولد، سالگرد ازدواج و مانند اینها برای آنان معنا و مفهومی ندارد؛ مهمان نواز هستند، به شرطی که احدی از زنان قصد ورود به روستای آنان را نداشته باشد. همان طور که تا کنون کسی از دنیای بیرون، زنانِ آنان را ندیده است. آنان شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به حساب نمیآیند. از این رو، هیچ گونه خدمات دولتی و امکانات دنیای جدید را دریافت نمیکنند و بدون آب لولهکشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشینآلات و وسایل ارتباطی زندگی میکنند. ساعت مچی و دیواری در محل زندگی آنان وجود ندارد و سیمان و آهن در معماری خانههای آنان به کار نرفته است. اهالی روستای ایستا، اوقات شرعی نماز را با شاخصههای خود استخراج کرده و آغاز و پایان ماه مبارک رمضان را نیز با رؤیت خویش تعیین میکنند. آنان به رؤیای صادقه معتقدند و با اشتیاق منتظر ظهور اماممهدی (عج) هستند.
درنگریستن در نوع زندگیای که آمیشها در میان مسیحیت و اهالی روستای ایستا در میان شیعیان برای خود انتخاب کردهاند، به خوبی نشان میدهد که آنان نمودها و مظاهر عصر مدرنیته را برای خود زیانآور میدانند و معتقدند، نمودهایی همچون تلویزیون، تلفن و برق از معنویت آنان کاسته و آنان را از سنت دینیشان جدا انداخته است. از این جهت میکوشند با فاصله گرفتن از مظاهر تمدن، خود را از آفات آن دور نگاه دارند.
پیداست که این راهحل به دنبال خود نوعی رهبانیت و دوریگزینی از دنیا به شمار میرود که در آموزههای دینی از آن نکوهش شده است. «رهبانيت» به كار منسوب به رهبان، یعنی راهبها گفته ميشود و راهب كسي است كه به مرتبۀ خوف و خشيت از خداوند رسيده است.
رهبانيتي كه از نظر قرآن توسط نصارا برساخته شد، عبارت است از: «تكاليفي كه فراتر از حد واجب بر خود لازم ميكردهاند؛ اعم از عزلت و گوشهگيري، لباس خشن بر تن كردن، كنارهگيري از زنان و عبادتكردن در ميان غارها و صومعهها.»
چنانکه قرآن در این باره میفرماید:
وَ رَهْبَانِیةً ابْتَدَعُوهَا مَا کتَبْنَاهَا عَلَیهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَارَعَوْهَا حَقَّ رِعَایتِهَا ؛ و [اما] ترك دنيايي كه از پيش خود درآوردند ما آن را بر ايشان مقرّر نكرديم، مگر براي آنکه كسب خشنودي خدا كند؛ با اين حال، آن را چنانكه حقّ رعايت آن بود، منظور نداشتند.
نیز هنگامي كه شماري از اصحاب پس از شنيدن نكوهش دنيا از زبان پيامبر ص) به مسجد رفته و سوگند ياد كردند كه تا زندهاند روزها روزه بگيرند، شبها را نخوابند و از همسرانشان فاصله بگيرند، پيامبر مردم را گرد آورد و چنين فرمود:
چرا گروهي زنان، غذا، عطر، خواب و لذايذ دنيا را بر خود حرام كردهاند؟ بدانيد كه من شما را فرمان ندادهام كه كشيش و راهب باشيد و در دين من، كنارگذاشتن گوشت و زنان و صومعهنشيني نيست. گردش امت من روزه و رهبانيت آنان جهاد است… بدانيد كه پيش از شما گروهي بهخاطر سختگيري زياد بر خود هلاك شدند و خداوند نيز بر آنان سخت گرفت.
آنگاه اين آيه نازل شد:
يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَاتحَُرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لَاتَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَايحُِبُّ الْمُعْتَدِينَ وَ كلُُواْ مِمَّارَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چيزهاىِ پاكيزهاى را كه خدا براى [استفاده] شما حلال كرده، حرام مشماريد و از حدّ مگذريد، كه خدا از حدّگذرندگان را دوست نمىدارد. و از آنچه خداوند روزىِ شما گردانيده، حلال و پاكيزه را بخوريد، و از آن خدايى كه بدو ايمان داريد، پروا داريد.
از سویی دیگر، مدرنیته و لوازم آن چنان در زندگی روزمره همه آدمیان تنیده شده که کنارگذاشتن آن جز با اعلام توقف در زندگی و رفتن به روستاهای دورافتاده میسر نیست.
در برابر دو نوع تعامل پیشین، تعامل دینداران قرار دارد. مراد از تعامل دینداری آن است که از آثار مثبت و مفید مدرنیته بهرهبرداری کنیم و در کنار آن با کاربست روشهای مختلف خود، خانواده و جامعۀ خویش را از آفات و آسیبهای آن دور نگاه داریم.
به عبارت روشنتر، باید اذعان کنیم که جهانیشدن میتواند بهسان شمشیر دولبه عمل کند که اگر با یک لبه آن دین، شریعت و اخلاق مورد هجوم قرار میگیرد، با لبۀ دیگر آن میتوان از باورهای دینی و ارزشهای اخلاقی دفاع کرد.
چنانکه امروزه شاهد هستیم، در کنار شبکههای ماهوارههای مروج الحاد و تباهی، شبکههایی از سوی حکومتهای دینی و مدافعان دین و اخلاق راهاندازی شده که در آنها در کنار تبیین آموزههای دینی، بر دینداری و اخلاقمداری تأکید میشود.
و در فضای سایبری به صدها وبگاه برمیخوریم که در آنها عالمان دین و مبلغان معنویت، با استفاده از روشهای مختلف و با زبان برهان، خطابه، شعر و مقولههای مختلف هنری مردم را با دین، شریعت و اخلاق آشنا میسازند.
این امر به چگونگی برخورد با پدیده جهانیشدن و مدرنیته بستگی دارد. به عبارت روشنتر، دینداران میتوانند با روشهای مختلف همچون روش فیلترینگ، کنترل و نظارت، از ابزاری همچون اینترنت و ماهواره در جهت منافع دینی و اخلاقی بهره گیرند و خود و خانواده خویش را از آسیبهای آنها دور نگاه دارند. بنابراین، چنان نیست که جهانیشدن و عصر مدرنیته لزوماً الحاد و فساد و در نتیجه، اباحهگری را به همراه آورد، بلکه باید گفت این امر به چگونگی تعامل با پدیده مدرنیته و جهانیشدن بستگی دارد.