اهتمام شارع مقدس به جان آدمیان

در جلسه 263  خارج فقه به تایخ (20/9/95) در باره روایات باب «48- بَابُ وُجُوبِ تَأْخِيرِ تَجْهِيزِ الْمَيِّتِ مَعَ اشْتِبَاهِ الْمَوْتِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا أَنْ يَتَحَقَّقَ قَبْلَهَا أَوْ يَشْتَبِهَ بَعْدَهَا» در وسائل گفتگو شد که از نکات جالب در فقه اهل بیت (ع) است.

بر اساس مفاد این دست از روایات کسانی که غرق شدند، صاعقه گرفتند، با دود و گاز خفه شدند، با درد شکم بمیرند یا دیواری بر روی آنان فرو ریزد، باید دو یا سه روز نگاه داشته شوند تا به اصطلاح «استبراء» محقق شود؛ یعنی یقین حاصل گرد که آنان از دنیا رفته اند.

نکات قابل استفاده از روایات:

آن چه که ما از مجموع روایات فهمیدیم؛ چند نکته است:

این نوع از مرگ ها به عنوان نمونه های رایج عصر صدور روایات ذکر شده و مراد انحصار در آنها نیست. از این جهت در هر مرگ مشکوک این حکم جاری است؛
انتظار دو یا سه روز موضوعیت ندارد و اصطلاحاً «عنوان مشیر» اند. یعنی مناط اصلی علم به تحقق مرگ است. از این جهت گاه علت این حکم تبیین شده و گاه زمان کم و زیاد می شود.

بنابر این، اگر با ابزارهای علمی پزشکی امروز قطعیت مرگ آشکار گردد، دفن میت مجاز خواهد بود.

پیام اصلی این دست از روایات اهتمام شارع مقدس به جان آدمیان در هر طیف و ملیت به ویژه مومنان است؛ یعنی کسی حق ندارد حیات را از کسی بستاند یا با غفلت و کوتاهی باعث دفن کسی شود که هنوز نمرده است.
با نگاه کلی اصل مراقبت از جان و اهتمام به آن از این دست از روایات قابل استفاده است و هشداری است برای جامعه پزشکی که با غفلت و قصور تا چه رسد با تقصیر، حیات کسی را از او نگیرند.

به یک نمونه از این روایات با توضیحات پیرامونی آنها توجه فرمایید:

2688- 5-  وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: أَصَابَ النَّاسَ بِمَكَّةَ سَنَةً مِنَ السِّنِينَ صَوَاعِقُ كَثِيرَةٌ مَاتَ مِنْ ذَلِكَ‏ خَلْقٌ كَثِيرٌ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع- فَقَالَ مُبْتَدِئاً مِنْ غَيْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ يَنْبَغِي لِلْغَرِيقِ وَ الْمَصْعُوقِ أَنْ يُتَرَبَّصَ بِهِ‏  ثَلَاثاً لَا يُدْفَنُ إِلَّا أَنْ يَجِي‏ءَ مِنْهُ رِيحٌ تَدُلُّ عَلَى مَوْتِهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَأَنَّكَ تُخْبِرُنِي أَنَّهُ قَدْ دُفِنَ نَاسٌ كَثِيرٌ أَحْيَاءً فَقَالَ نَعَمْ يَا عَلِيُّ قَدْ دُفِنَ نَاسٌ كَثِيرٌ أَحْيَاءً مَا مَاتُوا إِلَّا فِي قُبُورِهِمْ.

وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ‏ .

ضعیف

أحمد بن مهران‏، إمامي،ثقةعلى‏التحقيق‏

محمد بن علي أبو سمينة، ضعيف‏جدا،رمي‏بالغلو

علي بن أبي حمزة البطائني‏، من‏رؤوس‏الواقفةلكن‏الظاهرأخذالمشايخ‏عنه‏قبل‏وقفه‏وهوإمامي،ثقة

متن:

أَصَابَ النَّاسَ بِمَكَّةَ؛ حوادث طبیعی در شهر مکه رخ داده است.

سَنَةً مِنَ السِّنِينَ صَوَاعِقُ كَثِيرَةٌ مَاتَ مِنْ ذَلِكَ‏ خَلْقٌ كَثِيرٌ؛

فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع- فَقَالَ مُبْتَدِئاً مِنْ غَيْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ؛  علم غیبی امام

يَنْبَغِي لِلْغَرِيقِ وَ الْمَصْعُوقِ أَنْ يُتَرَبَّصَ بِهِ‏  ثَلَاثاً لَا يُدْفَنُ إِلَّا أَنْ يَجِي‏ءَ مِنْهُ رِيحٌ تَدُلُّ عَلَى مَوْتِهِ؛ ظاهراً مراد بویی است که در پی مردن از بدن انسان متصاعد می شود.

بلند شدن بو یکی از مصادیق تغییر میت است.

در چنین مواردی نباید به میت ماده بودار بزنند که مانع تصاعد بوی آشکار کننده مرگ شود.

مراد نگاه داری در مثل سردخانه نیست که مانع تصاعد چنین بویی می شود.

قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَأَنَّكَ تُخْبِرُنِي أَنَّهُ قَدْ دُفِنَ نَاسٌ كَثِيرٌ أَحْيَاءً فَقَالَ نَعَمْ؛ چون با حکم خداوند آشنا نبودند، افراد زنده را دفن کردند.

يَا عَلِيُّ قَدْ دُفِنَ نَاسٌ كَثِيرٌ أَحْيَاءً مَا مَاتُوا إِلَّا فِي قُبُورِهِمْ؛ مرگ آنان در قبر اتفاق افتاد؛ یعنی در پی خفگی و نداشتن هوای تنفس

مراد از قبر در این جا قبر ظاهری است.

گفتار ابتدایی امام کاظم (ع) نشان می دهد که ایشان تا چه اندازه از زنده دفن کردن مردم مکه ناراحت و متاثر بوده است و آنان که باید به این خانواده مراجعه می کردند و پاسخ می گرفتند، این چنین غفلت یا تغافل کرده و باعث قتل شماری از بی گناهان شدند.

5/10/95

ساعت دو شب