قرآن و هنر

قرآن و هنر
  • ناشر: پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآنی
  • نوبت چاپ: اول، ۱۳۸۶
  • شمارگان: ۳۰۰۰
  • تعداد صفحه: ۲۸۸

این کتاب که نخستین اثر فارسی در بازشناخت هنر از منظر قرآن به شمار می رود، در هفت فصل دیدگاه قرآن در زمینه های نثر عربی، شعر، قصه، موسیقی، هنرهای تصویری و تجسمی و نمایش را به تصویر کشیده است. کتاب «قرآن و هنر» نخستین اثر به زبان فارسی است که به بررسی مقوله های هنری از نگاه قرآن پرداخته است.
در مقدمه این کتاب چنین آمده است:
هنر رهاورد خلاقیت و زیبایی طلبی انسان است که اقبال به آن با سرشت او در آمیخته است و این هر دو موهبت را انسان از خداوند وام گرفته است؛ زیرا خلاقیت از صفات کمالیه حضرت حق است: «هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ» که جلوه‌ای از آن در انسان به ودیعت نهاده شده و زیبایی از صفات جمالیۀ حق است: «ان الله جمیل یحب الجمال» که با سرشت آدمی آمیخته شده است.
آثار هنری به‌خاطر خلاقیتی که به همراه دارند، مورد تحسین همگان قرار می‌گیرند و به جهت زیبایی‌ای که به تصویر می‌کشند، شیفتگی آدمی را به همراه می‌آورند. از سویی دیگر، انسان در مقابل صفت کمالیه سر تعظیم فرود می‌آورد و در مقابل فطرت شیفته می‌گردد.
ازاین‌رو هنر هماهنگ و هم‌آوا با فطرت و نظام تکوین دارای زبانی است جهانی و همه فهم که مرز و جغرافیا نمی‌شناسد و می‌تواند به سرعتِ هر چه تمام‌تر پیام خود را با تاثیرگذاری شگرف به مخاطبان خود در اقصی نقاط جهان برساند.
کافی است تمام مراکز توریستی دنیا را در نظر آورید که سالیانه صدها میلیون انسان از آن‌ها بازدید می‌کنند و از جمله زمینه‌های اصلی رویکرد جهانیان به آن‌ها گونه‌های مختلف آثار هنری است که به یادگار از دوران کهن یا از هنرمندان معاصر در آن‌ها نگاهداری می‌شود؛ اعم از نقاشی‌های دلربا، تندیس‌های حیرت آور، فرشهای منقش، گچ بری‌های زیبا، صنایع دستی دلکش، سنگ نبشته‌های نفیس و…
نیز درنگرید در فیلم‌های مختلف که انواع و اقسام پیام‌های خوب و بد را در قالب هنر نمایش در خود به تصویر می‌کشد که در کمتر زمان ممکن مرزها را در می‌نوردد و در دسترس جهانیان قرار می‌گیرد.
حال جای این پرسش است که آیا هنر و مقوله‌های هنری در نظام تشریع نیز دارای چنین جایگاه بلندی هستند یا نه؟
آیا ادیان آسمانی به‌ویژه اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین، با نگاهی مثبت و همراه با تأیید به هنر نگریسته یا آن‌که به مخالفت با آن برخاسته است؟!
زمانی اهمیت این پرسش آشکار می‌شود که توجه داشته باشیم هنر و مقوله‌های هنری در طول تاریخ هماره بسان شمشیر دو لبه عمل کرده است، به این معنا که گاه به صورت گفتاری شیوا و دلنشین در قالب خطابه پیامبران یا نثری استوار و بس دلچسب بسان متن قرآن و یا شعری نغز و حکیمانه در خدمت دین و دینداری درآمده و گاه در قالب آوای شهوت برانگیز موسیقی یا تصاویر و صحنه‌های بدآموز در عرصه نمایش، زمینه ساز انحراف اخلاقی بشریت شده یا در شکل شعر و قصّه برای تثبیت پایه‌های ستم و ستم‌گران به‌کار گرفته شده است.
وقتی موضوعی مثل هنر به رغم هماهنگی با خلاقیت و فطرت انسانی از زمینۀ گسترده‌ای برای بهره‌جویی منفی برخوردار باشد، از دستگاه حکیمانۀ شریعت چه انتظاری می‌توان داشت؟
آیا شریعت می‌تواند به‌خاطر ویژگی‌های ذاتی و مثبت هنر آن را به صورت مطلق و همه جانبه مورد تأیید قرار دهد یا آن‌که باید به‌خاطر لوازم عارضی و منفی هنر به مخالفت همه جانبه با آن برخیزد؟ یا آن که باید راهی میانه را در پیش گیرد و با تقسیم هنر به هنر مثبت و منفی از هنر مثبت دفاع کند و با هنر منفی مبارزه نماید؟
به یاد داشته باشیم که ما در هزاره سوم و در روزگاری به‌سر می‌بریم که از آن به عصر انفجار اطلاعات یاد می‌شود و جهان با همه گستردگی‌اش به دهکده‌ای تبدیل شده و رسانه‌ها را باید به توپهای سهم آسا تشبیه کرد که در این دهکده پیوسته در حال بمباران اطلاعاتیِ مخاطبان خود هستند.
باری، پرچمداران کفر و سلسله جنبانان پلشتی به خوبی دریافته‌اند که هر پیامی که در قالب هنر درآید، افزون بر تاثیرگذاری و ماندگاری، با سرعت قابل انتشار است و می‌تواند ذهن و جان مخاطبان را در اختیار خود قرار دهد و آنان را از باورهای دینی و ارزش‌های اخلاقی تهی سازد.
ازاین‌رو آنان همه توان خود را به‌کار می‌بندند تا پیام‌های ناصواب خود را در قالب هنر و به صورتی زیبا در سراسر جهان منتشر سازند.
آیا در چنین روزگاری پذیرفتنی است که دین باوران از قدرت و جایگاه هنر و مقوله‌های هنری غفلت ورزیده و با پیش انگارۀ ناصحیحِ روی خوش نشان ندادن دین به هنر، خود را از این موهبت الهی و فطری محروم سازند و از همه توشه و توان خود برای بهره جستن از هنر به منظور انتقال پیام‌های بینشی و ارزشی بهره نگیرند؟!
از این جاست که می‌توان پی برد ژرف کاوی و دستیبابی به نظرگاه دین در زمینه هنر و مقوله‌های هنری تا چه اندازه مهم و تاثیرگذار است.
متاسفانه باید اذعان کرد که به رغم تفطن جهانیان به نقش تاثیرگذار هنر، این مبحث مهم جای خود را در کشور ما و در تحقیقات حوزه و دانشگاه باز نکرده و اهتمام در خوری به آن دیده نمی‌شود. این درحالی است که بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی می‌گذرد و مسئولیت انتقال پیام‌های دینی، ارزشی و انقلابی بر دوش حوزویان و دانشگاهیان سنگینی می‌کند.
کتابی که پیش رو دارید، گامی است خُرد در این زمینه که در آن با واکاوی هفت مقوله از مقوله‌های هنری، نظرگاه اسلام که در قرآن و روایات انعکاس یافته، مورد بازخوانی قرار گرفته اند که عبارتند از: 1. نثر هنرمندانه ؛ 2. شعر؛ 3. قصه؛ 4. موسیقی؛ 5. نقاشی؛ 6. مجسمه سازی؛ 7. نمایش.
در این کتاب این مدعا مورد تاکید قرار گرفته است که اسلام هماهنگ با اصل اعتدال و در پاسخ به نیازهای فطری، در کنار خط بطلان کشیدن بر آن دسته از مقوله‌های هنری که در خدمت باطل و باطل کیشان قرار می‌گیرند، از هنر مثبت که در خدمت حق و ارزش‌های انسانی قرار دارد، حمایت کرده است.
بر این اساس، مباحث کتاب در هشت فصل به شرح ذیل تنظیم شده است:
در فصل نخست مباحثی هم‌چون: مفهوم هنر، دیرینه هنر، طبقه بندی هنر و هنر و زیبایی در کتاب تکوین انعکاس یافته است.
در فصل دوم فلسفه هنر، دیدگاه‌ها در این باره و مباحثی هم‌چون علل رویکرد به مقوله‌های هنری و علل مخالفت با آن‌ها مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل سوم دربارۀ نثر قرآن به عنوان برجسته‌ترین و زیباترین متن مقدس سخن به میان آمده است.
در فصل چهارم دربارۀ شعر و جایگاه آن در فرهنگ اسلامی گفتگو شده است.
فصل پنجم به بررسی هنر قصه و نقش تأثیرگذار آن در ترویج ارزش‌های اخلاقی اختصاص یافته است.
در فصل ششم یکی از پرچالش‌ترین مقوله‌های هنری یعنی موسیقی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در فصل هفتم نظرگاه فقها دربارۀ هنر نقاشی و مجسمه‌سازی انعکاس یافته است.
در فصل هشتم از هنر نمایش به عنوان رساترین ابزار پیام‌رسانی سخن به میان آمده است.
لازم به ذکر است که این نگاشته سامان یافته‌ای از پایان‌نامه این ناچیز در مقطع کارشناسی ارشد است که در سال 1377 با عنوان: «بررسی جایگاه هنر از نگاه قرآن و روایات» در دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران دفاع گردید. این کتاب پیش از این با عنوان «قرآن و هنر» توسط انتشارات مرکز قرآن کریم المهدی و طی دو سال دو بار انتشار یافت و اینک با بازنگری توسط انتشارات «وحی و خرد» وابسته به موسسه «معارف وحی و خرد» انتشار می‌یابد.
بازنگری و اصلاح در این کتاب موارد ذیل را در برمی‌گیرد:

  1. با توجه به گذار قریب به پانزده سال از تدوین آغازین این نگاشته، سطح مباحث و رویکرد آن‌ها روزآمد شده و تحولات کنونی جهان معاصر و شرایط فرهنگی کشور مورد توجه قرار گرفته است. مبحث «هنر دینی و انقلاب اسلامی» در فصل دوم کتاب از نمونه های آن است.
  2. در لابه‌لای عموم مباحث کتاب مطالب زیادی افزوده شد که افزایش فصل دوم با عنوان «فلسفه هنر» از نمونه‌های آن است.
  3. افزون بر جایگزینی منابع اصیل به جای برخی از منابع غیر اصیل، عموم مباحث کتاب با کمک پاورقی‌های علمی و گاه با کمک برخی از وبگاه‌ها استناد سازی شد.
  4. با بازخوانی و مداقّه کامل متن کتاب، افزون بر برطرف ساختن اشکالات تایپی و صفحه آرایی، کتاب مورد ویرایش ادبی و محتوایی قابل قبول قرار گرفت.
  5. آیات و روایات همراه با اعراب و ترجمه جایگزین موارد مشابه پیشین شد.
  6. خلاصه و جمع بندی نهایی از مجموع مباحث کتاب در پایان کتاب انعکاس یافت.
  7. فهرستی از آیات، روایات، کتب و اَعلام در پایان کتاب افزوده شد.
  8. هماهنگ با عنوان کتاب و ناظر بودن آن به مقوله هنر و زیباشناسی، در طراحی جلد، صفحه آرایی و طراحی متن تلاش شد تا عناصر زیباشناختی مورد توجه قرار گیرد.
    به رغم آن که ستایش از کتاب آن‌هم از زبان نویسنده چندان پسندیده به نظر نمی‌رسد، اما تذکار دو نکته درباره این کتاب را مفید می‌دانم:
  9. چنان‌که اشاره شد، متن اصلی کتاب به عنوان پایان نامه حدود پانزده سال قبل تدوین یافت. در آن روزگار نگارنده در مشهد مقدس اشتغال به تحصیل داشت و با توجه به اهمیت و جایگاه هنر و وجود ابهام‌های زیاد در این زمینه، این مسأله را دستمایه تحقیق خویش قرار داد. این در حالی بود که کتاب یا اثری درخور در این زمینه در آن روزگار و پس از آن انتشار نیافت.
    نگارنده ضمن آن که از عدم اهتمام لازم پژوهش‌گران حوزه و دانشگاه به هنر و مقوله‌های هنری، که بی تردید یکی از پرچالش‌ترین مبحث در روزگار ما به‌شمار می‌رود، اظهار شگفتی می‌کند، تدوین چنین کتاب و ورود به یکی از مهم‌ترین عرصه‌های دین شناخت، آن‌هم در دهه هفتاد را برای خود یک افتخار می داند.
  10. به رغم آن که از زمان تدوین متن اصلی کتاب تاکنون تحولات چشمگیری در زمینه هنر و مقوله‌های هنری پدید آمده و نگارنده نیز در این سال‌ها پیوسته به‌کار تدوین اشتغال داشته و محتملاً تجربیاتی اندوخته است، در مرحله بازنگری مجدد کتاب نیاز چندانی به تغییرات بنیادین و اساسی در مباحث کتاب مشاهده نشد. این امر می‌تواند از محتوای قابل قبول مباحث کتاب حکایت داشته باشد.
    از سویی دیگر، مباحثی که در این کتاب درباره هفت مقوله از مقوله‌های هنری فراهم آمده است، خواننده را از مراجعه به کتاب‌های متعدد بی نیاز ساخته و او را با نگرش اسلام نسبت به مقوله‌های هنری مختلف آشنا می‌سازد، با این حال باید تاکید کرد که مباحثی هم‌چون مجسمه سازی، موسیقی و نمایش که در این کتاب به صورت محدود دنبال شده است، به‌خاطر وجود ابهامات و اختلافات فقهی زیاد در زمینه حکم و موضوع آن‌ها، نیازمند واکاوی‌های همه جانبه و فنی است که با توجه به مقتضیات عصر مدرنیته و نیازهای فرهنگی انقلاب اسلامی باید با جدّیت تمام دنبال گردد.