چگونگی نقد روایات مخالف عصمت پیامبران

سلام علیکم  از حضرتعالی تقاضامندم به سوالات اینجانب پاسخ بفرمایید :
در داستان تنزیه الانبیاء داستان حضرت سلیمان چگونه است و در قرآن و روایات راجع به آن چه آمده و چگونه می توان با استناد به قرآن و روایات ایشان را تنزیه نمود ؟ ( لطفا منابع را ذکر بفرمایید تا در صورت سوال مجدد مراجعه کنم )
لطفا در صورت امکان کمی نیز راجع به خود تنزیه الانبیاء صحبت بفرمایید . اصلا برای چه این موارد پیش آمده و چه هدفی در ورای آن بوده است . ( چگونه می توان به شبهات پیرامون آن مثل داستان حضرت سلیمان پاسخ گفت )
توفیقات روز افزون جنابعالی و کلیه خدمت گزاران به دین را از درگاه احدیت خواستارم .

پاسخ :
1. یکی از موارد ناقض عصمت سلیمان نبی (ع) را برای شما ذکر می کنیم :
در کتاب «من لایحضره الفقیه» پس از نقل روایتی از امام باقر (ع) در تفسیر آیه : « إِنَّ الصَّلَاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کتَابًا مَوْقُوتًا »   به روایاتی از عامه اشاره می‌کند که در آن از قضا شدن نماز سلیمان پیامبر(ع) و بریدن ساق و گردن اسبان سخن به میان آمده است ، شیخ صدوق این روایات را مردود دانسته است . سخن او چنین است :
« إن الجهال من أهل الخلاف يزعمون أن سليمان عليه السلام اشتغل ذات يوم بعرض الخيل حتى توارت الشمس بالحجاب ، ثم أمر برد الخيل وأمر بضرب سوقها وأعناقها وقتلها ، وقال : إنها شغلتني عن ذكر ربي ، وليس كما يقولون جل نبي الله سليمان عليه السلام عن مثل هذا الفعل لأنه لم يكن للخيل ذنب فيضرب سوقها وأعناقها لأنها لم تعرض نفسها عليه ولم تشغله وإنما عرضت عليه وهي بهائم غير مكلفة . جهّال عامه می‌پندارد که سلیمان (ع) یک روز به سان دیدن اسبان مشغول شد تا آنجا که خورشید در پس پرده پنهان شد )= غروب کرد(، آنگاه به برگرداندن اسبان و بریدن ساق پا و گردن و کشتن آنها فرمان داد وگفت : آنها مرا از یارد پروردگار باز داشتند. مطلق چنین نیست که می‌گویند. شأن پیامبر خدا سلیمان (ع) از انجام مثل چنین کاری فرا تر است. زیرا اسبها گناهی نداشتند تا ساق پا و گردن آنها زده شود . زیرا اسب ها خود را بر سلیمان عرضه نکرده و مشغولش را نساختند،‌ بکله حیوانات در حالی که چهارپا و غیر مکلف بودند بر او عرضه شدند.»
آنگاه شیخ صدوق روایت دیگری از امام صادق (ع) در تبیین این ماجرا نقل کرده است ، که در آن این اشکالات وجود ندارد .
چنان که پیداست ، شیخ صدوق بر اساس دو معیار عقل و سنت به نقد روایت ناصحیحی در بارة سلیمان (ع) پرداخته است . تاکید بر عدم تکلیف حیوانات و ممنوعیت عقوبت بر چهار پایان ، بیانگر معیار عقل و ارایه روایتی از امام صادق (ع) ، استناد به معیار سنت برای نقد است .
2. برای اثبات عصمت پیامبران می توان از قرآن و دلیل عقل کمک گرفت . عصمت پيامبران به طور عام و نيز پيامبر اكرم (ص)  به طور خاص از آيات متعددى از قرآن قابل اثبات است به گونه اى كه در سايه اين آيات تمام رواياتى كه به نوعى اين عصمت را مخدوش مى سازند ، قابل نقداند .
به عنوان مثال قرآن از زبان ابليس تصريح مى كند كه او همه بندگان خداوند را اغواء مى كند ، اما قادر به اغواى بندگان مخلص نيست . آنجا كه آورده است :
« قَالَ فَبِعِزَّتِک لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَک مِنْهُمْ الْمُخْلَصِینَ . پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جدّاً از راه به در برم مگر آن بندگان خالص تو را »  .
از سوى ديگر قرآن عموم پيامبران يا به صورت خاص برخى از پيامبران را به عنوان بندگان مخلص خود معرفى كرده است  .
اين امر نشان مى دهد كه پيامبران جزء بندگان مخلِص يا مخلَص خداوند اند و با شمول صفت اخلاص درباره آنان هرگونه اغواء و به انحراف كشاندن آنان از سوى شيطان طبق آيات قرآن منتفى خواهد بود . انتفاء هرگونه اغوا از سوى شيطان به معناى تحقق عصمت و پيراستگى از هرگونه گناه است . زيرا گناه جز شيطان و نفس با الهام و وسوسه شيطانى منشأ ديگرى ندارد . بدين رو عصمت پيامبران قابل اثبات خواهد بود .
مقصود از برهان عقلی حکم عقل بر ضرورت وجود عصمت در پیامبران ، بخاطر نقش هدایتی آنان است . زیرا پيامبران بخاطر انجام مطلوب مسئوليت سنگين هدايت مردم به سوى نيكى ها و نجات آنان از زشتى ها و تاريكى ها ، مى بايست از ارتكاب هرگناه و معصيتى پیراسته باشند و در غير اين صورت اطمينان و اعتماد مردم از آنان سلب شده و عملا نقش هدايتى آنان منتفى خواهد شد .
بخاطر برخورداری پیامبران از مقام عصمت ، خداوند آنان را الگوهاى اخلاقى مردم معرفى كرده است . الگو بودن پيامبران راه دستيابى انسان ها به كمال نهايى انسانيت را هموار مى سازد و مرزهاى نيك و بد اخلاقى را روشن مى سازد .
از سویی دیگر ، واقعیت های تاریخی نشان می دهد که جاعلان حديث با ساختن روايات جعلى و انتساب كارهاى ناروا به پيامبران ، در صدد آن برآمدند تا نقش تربيتى پیامبران را تخريب كنند و زمينه را براى گسترش معاصى و كارهاى ناروا در ميان مسلمانان هموار سازند .
زيرا وقتى قرار باشد كارهاى ناروايى همچون دروغ ، فسق ، دشنام و ناسزا از پيامبران به عنوان الگوهاى رفتارى سرزند ، ديگر نمى توان از پيروان آنان انتظار داشت كه از انجام چنين كارهايى مبرّا و بدور باشند .
برای مطالعه بیشتر ر. ک :
1. تنزیه الانبیاء ، سید مرتضی
2. الاهیات ، آیت الله سبحانی (ج3)
3. التمهید فی علوم القرآن ، آیت الله معرفت (ج3)
4. وحی و نبوت ، آیت الله جوادی آملی

موسسه معارف وحی و خرد