فلسفه قیومیت مردان بر زنان

عموم مفسران با استناد به دو فقره : « بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ » علت قیومیت مردان بر زنان را در دو امر می دانند:

1. فضیلت ذاتی ؛ یعنی فضیلتی که خداوند به مردان داده و از آن به برتری عقلی یا بدنی یا اموری از این دست یاد می کنند ؛

2. فضیلت کسبی ؛ یعنی بخاطر آن که مردان با کار و تلاش مسؤلیت اداره اقتصادی خانواده را بر عهده دارند . بلاغی قیومیت مردان بر زنان را امری تکوینی و به اقتضای قانون خلقت می داند و معتقد است : « فهم قوامون بحسب ناموس الخلقة و الفطرة و الشريعة عَلَى‏ النِّساءِ بالاستحقاق و الفضيلة لا تحكما بل بما اقتضته الحكمة في الخلق و حسن النظام »  از نظر بلاغی نظام تکوین که مبتنی بر اصل حکمت و مصلحت است ، اقتضاء دارد تا مردان بر زنان برتری داشته باشند و به دنبال آن قیومیت زنان به مردان واگذار شود . منهج الصادقین از این دو علت با عنوان علت موهبی و علت کسبی یاد کرده است : « پس تعليل اين نموده بدو امر كه موهبى و كسبى است »  لاهیجی نیز از این دو علت با عنوان علت موهبی و کسبی یاد کرده است . گنابادی از دو اصطلاح ذاتی و عرضی بهره جسته است . او می گوید : « بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ بتفضيله الرّجال في الجثّة و القوّة و الإدراك و حسن التّدبير و كمال العقل وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ يعنى لهم فضيلة ذاتيّة و فضيلة عرضيّة بكلّ يستحقّون التّفضيل و التّسلّط» چنان که پیدا است مقصود او از برتری ذاتی مردان بر زنان برتری از دو جهت جسمی و روحی است . او از برتری جسمی با عنوان برتری در جثّه و قوت بدنی یاد کرده و از برتری روحی با عناوین ادراک ، حسن تدبیر و کمال عقل یاد کرده است . مراد گنابادی از برتری عرضی مردان بر زنان برعهده داشتن مسئولیت مالی زنان از سوی مردان است .

تفسیر الفرقان نیز برتری مردان بر زنان را از دو جهت تکوینی و تشریعی می داند : « و تلك القوامية القيمة تعم الناحتين: التكوينية و التشريعية، حراسة دائبة على كونهن و كيانهن و كرامتهن في كل الحقوق و الحاجيات الأنثوية »  مقصود صاحب تفسیر الفرقان از برتری تکوینی ، برتری مردان بر زنان از نظر بدنی و روحی و مراد از برتری تشریعی اراده تشریعیه خداوند مبنی بر اداره اقتصادی خانواده از سوی مردان است .

در تفسیر اطیب البیان در این باره چنین آمده است : « سبب برترى رجال دو چيز است : يكى عقل و تدبير مردان و استعدادات و قواى اينها بيشتر است و اينست مفاد بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ در نهج البلاغه ميفرمايد (هن نواقص العقول و نواقص الحظوظ و نواقص الايمان)و مراد از (نقص الحظ) ميراث است، و از (نقص ايمان) حيض است . و ديگرى آنكه مهر و نفقه و كسوه و سكنى بر زوج است و اينست مفاد وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ مراد انفاق در اداء مهر و نفقه و كسوه و سكنى است .»  چنان که از ظاهر این عبارت پیداست عبدالحسین طیب با عموم صاحب نظرانی که بر برتری مردان بر زنان از جهات مختلف از جمله برتری عقلی تاکید دارند ، همصدا شده است .

وی برای نشان دادن برتری مطلق مردان بر زنان از خطبه معروف نهج البلاغه بهره گرفته که در آن حضرت امیر (ع) بهره زنان را در مقایسه با مردان از سه جهت کمتر معرفی کرده که عبارتند از عقل ، سهم مالی و ایمان . در تفسیر کنز الدقائق چنین آمده است : « الرجال قوامون على النساء : يقومون عليهم قيام الولاة على الرعية . وعلل ذلك بأمرين ، موهبي وكسبي ، فقال : بما فضل الله بعضهم على بعض : بسبب تفضيله الرجال على النساء بكمال العقل وحسن التدبير ومزيد القوة في الأعمال والطاعات »  چنان که از ظاهر این عبارت پیداست مشهدی قمی برتری مردان بر زنان را از جهت کمال عقل ، حسن تدبیر و قدرت بدنی از نوع برتری موهبتی می داند . طبری علت برتری مردان بر زنان را از جهات تشریعی دانسته است . سخن او چنین است : « بما فضل الله به الرجال على أزواجهم من سوقهم إليهنّ مهورهنّ، وإنفاقهم عليهنّ أموالهم، وكفايتهم إياهن مؤنهن »  بر این اساس او وجه ترجیح مردان بر زنان را از آن جهت می داند که مردان مهر را پرداخت کرده و خرجی زنان را بر عهده دارند .

جصاص وجه ترجیح را دو امر برتری ذاتی مردان بر زنان و دادن خرجی خانواده از سوی مردان دانسته است : « ( الرجال قوامون على النساء ) قيامهم عليهن بالتأديب والتدبير والحفظ والصيانة لما فضل الله به الرجل على المرأة في العقل والرأي وبما ألزمه الله تعالى من الانفاق عليها . فدلت الآية على معان ، أحدها : تفضيل الرجل على المرأة في المنزلة وأنه هو الذي يقوم بتدبيرها وتأديبها ، وهذا يدل على أن له إمساكها في بيته ومنعها من الخروج وأن عليها طاعته وقبول أمره ما لم تكن معصية . ودلت على وجوب نفقتها عليه بقوله : ( وبما أنفقوا من أموالهم )»   بیضاوی نیز در این باره از دو اصطلاح وهبی و کسبی بهره جسته است : « الرجال قوامون على النساء ) * يقومون عليهن قيام الولاة على الرعية وعلل ذلك بأمرين وهبي وكسبي»  آلوسی در این باره می گوید : « وفي الكلام إشارة إلى سبب استحقاق الرجال الزيادة في الميراث كما أن فيما تقدم رمزا إلى تفاوت مراتب الاستحقاق ، وعلل سبحانه الحكم بأمرين : وهبي وكسبي » چنان که پیدا است او نیز از دو اصطلاح موهبتی و کسبی استفاده کرده است .

نقد و تحلیل

از بررسی دیدگاه مفسران در باره حکمت و علت اعلام قیومیت مردان بر زنان سه نکته قابل استفاده است :

1. از این که عموم مفسران به این پرسش که چرا اساساً اصل قیومیت و مدیریت در خانواده ضروری است ، نپرداخته اند ، می توان چنین نتیجه گرفت که پیش انگاره وجود مدیر در نظام خانواده برای آنان امری مسلّم و قطعی بوده است . شاید آنان از این که قرآن نیز در باره اصل ضرورت وجود در خانواده سخنی نگفته ، این پیش انگاره را اصطیاد کرده باشند .

2. می توان قاطعانه گفت که مفسران از این جهت اتفاق نظر دارند که خداوند از روی صدفه ، قرعه یا میل غیر حکیمانه مردان را به عنوان قیم بر زنان معرفی نکرده است ، بلکه برای این امر دو یا بر اساس دیدگاه برخی از مفسران یک دلیل اقامه کرده است . این امر نشانگر وجود اراده حکیمانه خداوند در تدبیر امور است .

3. از نگاه عموم مفسران مردان از دو جهت موهبتی و کسبی بر زنان برتری دارند . به این معنا که بخشی از برتری مردان بر زنان به تفضیل الاهی بر می گردد که از آن به برتری موهبتی یا ذاتی یاد می شود  و بخشی دیگر از علت برتری مردان بر زنان از علت کسبی یا عرضی ناشی می شود و آن این که مردان تامین معاش زنان را برعهده دارند . البته در باره این که وجه برتری ذاتی مردان بر زنان چیست ، میان مفسران اختلاف وجود دارد . به گونه ای که آن را از جهت عقل ، روح ، مقامات معنوی ، برتری جسمی و موقعیت اجتماعی تفسیر کرده اند . بررسی این وجوه نیازمند مجالی دیگر است .