بررسی پدیده روشنگری آیات قرآن

آیات قرآن از نظر میزان رسایی و روشنی در تبیین مراد الاهی را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:
1. آیات روشن
مقصود از آیات روشن آیاتی است که برای رساندن پیام و مراد خود با چالش و دشواری خاصی روبرو نیستند . شیخ طوسی در تقسیم رباعی خود از آیات قرآن از این دست از آیات به عنوان دسته دوم یاد کرده است . یعنی هر آشنای به زبان عربی می‌تواند مقصود و مراد از این آیات را دریابد. عبارت وی چنین است :
«ثانیها» ما کان ظاهره مطابقاً لمعناه ، فکل من عرف اللغة التی خوطب بها عرف معناها .»
شیخ طوسی برای این دست از آیات دو مثال زده است : 1. آیه « وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ »  2. «قل هو الله أحد».
عموم آیات قرآن در حوزه اخلاق و گزاره‌های ارزشی و نیز بخشی از آیات عقاید و احکام چنین اند. آیاتی نظیر: « وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا »  ؛ « فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّی یأْتِی اللَّهُ بِأَمْرِهِ »  ؛ « وَالْکاظِمِینَ الْغَیظَ وَالْعَافِینَ عَنْ النَّاسِ »  ؛ « یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یسْخَرْ قَومٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَی أَنْ یکونُوا خَیرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَی أَنْ یکنَّ خَیرًا مِنْهُنَّ »  ؛ « وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا »  ؛ « وَیلٌ لِکلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ »  و…چنین‌اند. یعنی با اعمال مراحلی از تفسیر نظیر واژه‌شناسی، نکات ادبی و بلاغی، عموماً مدالیل آنها بدست می‌آید. شاید به همین جهت است که قرآن خود را به اوصاف بیان‌‌گری ستوده است.
2. آیات ژرف
مراد از آیات ژرف آیاتی است که در کنار روشنی یا حتی غموض، دارای ژرفنای معنایی اند. یا به عبارت روشن‌تر در مقایسه با سایر آیات از ژرفای بیشتری برخوردارند .
زیرا به استناد گفتار حضرت امیر (ع) که فرمود : «ان القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق»  و سایر توصیفات قرآن، همه آیات این کتاب آسمانی دارای ژرفای معنایی است؛ اما شماری از آیات از مرتبه‌ای بیشتر در ژرفا برخوردارند . چنان ‌که در روایت معروفی از امام سجاد (ع) آیات نخست سوره مبارکه حدید و نیز سوره سوره مبارکه اخلاص به عنوان آیات عمیق قرآن که برای ژرف‌ اندیشان در دوره آخرالزمان نازل شده، یاد شده است .
گاه از این دست از آیات به عنوان «غرر آیات» یاد می‌شود  . یعنی آیاتی که گاه برغم کوتاهی حاوی ده‌ها اصل و قاعده قرآنی و دینی اند .
3. آیات غامض 
یعنی آیاتی که همه یا بخشی از مدالیل آن در هاله‌ای از ابهام و غموض قرار گرفته و چنان نیست که نظیر آیات روشن، با کاربست قواعد محاوره، مفاهیم واژه‌ها یا نکات ادبی، مراد واقعی وافق معنایی آنها کشف شود. بلکه با چالش یا چالش‌هایی متعددی روبرو بوده که برای حل آنها به ناگزیر نیازمند درنگ و ژرف‌کاوی فراوان است.
البته باید دانست که درجه و میزان غموض آیات متفاوت است. برخی از آیات ‌که اختصاصاً به حروف مقطعه منحصراند‌ ،  کاملاً غامض و دشواراند . به ‌گونه‌ای که تمام تلاش مفسران از آغاز تا کنون برای حل معمای حروف مقطعه به جایی نرسیده است و بالاخره بسیاری از صاحب ‌نظران به این حد که آنها را دارای رازی میان خدا و پیامبر (ص) بدانند، بسنده کرده‌اند .
از حروف مقطعه که بگذریم غموض سایر آیات دشوار نسبی است  . به‌گونه‌ای که گاه با مراجعه به سایر آیات، روایات یا سایر قراین پیچیدگی معنایی آیه برطرف شده و همه یا بخش عمده مفاهیم و مدالیل آیات بدست می‌آید .
به عنوان مثال در آیه « قَالَ یا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکمْ »  این پرسش بلکه اشکال مهم مطرح شده که چگونه لوط (ع) دختران خود را به مردم شهوت‌ران و هوس‌باز تعارف کرد؟ آیا مقصود او از چنین تعارفی ازدواج بود یا نه؟
اگر مقصود لوط ازدواج بود، ازدواج با چه کسی مد نظر بوده است. ازدواج آن جمعیت انبوه با چند دختر محدود لوط یا ازدواج با دختران قوم ؟ به هرروی با بازکاوی مفسران در تفاسیر مختلف تا حد زیادی این چالش از آیه مرتفع شده است .
و نیز در آیه « وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنْ الْأَرْضِ تُکلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنَا لَا یوقِنُونَ»  از خروج «دابة الارض» از زمین پیش از قیامت، به عنوان نشانه‌ای از آن یاد شده است . این در حالی است که در هیچ آیه دیگری از قرآن از پدیده‌ای به نام «دابة الارض» سخنی به میان نیامده است .
پیداست که مفسر در برخورد با این آیه دچار چالش جدّی می‌شود و آن این‌که مقصود از «جنبندة زمین» چیست؟ و چرا از زمین خارج می‌شود و سخن گفتن او به چه معناست و حکمت خروج او چیست؟
با چنین پرسش هایی هر مفسری در برخورد با چنین آیه‌ ای در هاله‌ای از ابهام فرو می رود و به ناگزیر به روایات مراجعه می‌کند . رویات اهل سنت و شیعه در این باره کاملاً متفاوت است . در روایات اهل سنت مقصود از «دابة الارض» حیوانی شگفت‌آور با توصیفات خاص یاد شده  ، اما در روایات شیعه مقصود از آن امام علی (ع) دانسته شده است  . به هر روی، با کمک قواعد نقد و فهم حدیث می‌توان تا حدودی غموض و چالش این آیه را برطرف ساخت.
وجود آیات غامض و رابطه آن با روشنگری قرآن
چنان ‌که اشاره شد شماری از آیات قرآن دارای غموض، پیچیدگی و چالش‌اند. و در مفهوم تفسیر رفع ابهام از لفظ مشکل مورد توجه قرار گرفته که معنای آن پذیرش راهیافت ابهام و دشواری در آیات قرآن است .
از سویی دیگر مبهم از ریشه «بهم» به معنای امری مشکل، معضل و دشوار است که نتوان برای آن براحتی راه ‌حلی گشود . بدین جهت به چهار پا که قادر به تکلم نیست «بهیمه» و به دیواری که راهی برای خروج ندارد «حائط مبهم» و به شبی که از شدت تاریکی، هیچ روشنی ندارد، «لیل مبهم» گویند.  بنابراین پذیرش راهیافت غموض و ابهام در آیات قرآن به معنای نارسایی و تاریکی معنایی آیات است.
حال چگونه می‌توان قرآن را کتاب غامض و مبهم دانست ، در حالی که از این کتاب به عنوان کتاب هدایتگر مردم، نور، بیان، تبیان و بصائر یاد شده و در سوره قمر به صورت مکرر اعلام شده خداوند که آیات آن برای پند و عبرت مردم آسان شده است « وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکرٍ »
از این پرسش سه پاسخ می‌توان ارایه کرد :
1. غموض و ابهام در بخش محدودی از آیات راه یافته، و از آنجا که اکثریت قاطع آیات فاقد چنین غموض و چالشی‌اند، از مجموع این کتاب با عنوان بیان و روشن‌گری یاد شده است.
2. غموض و ابهام در همان بخش محدود از آیات قرآن عارضی است نه ذاتی، یعنی عواملی چند در پیدایش این غموض تاثیر داشته‌اند که لزوماً این عوامل به قرآن باز نمی‌گردد  .
به عنوان مثال یکی از عوامل غموض قرآن اجمال در آیات الاحکام یا تشابه در آیات متشابه است. و اجمال در آیات الاحکام بخاطر بنای قرآن از عدم ذکر تفصیلی آیات فقه در قرآن و احالة آن به سنت نبوی است و تشابه در بخشی از آیات از سده سوم با پیدایش فرقه‌های مختلف کلامی پدید آمد  و بخشی دیگر از تشابه در آیات در اثر نزول معانی بلند آیات در سطحی متناسب با اندیشه‌های محدود انسانی ایجاد شده است  .
3. غموض و ابهام در آیات قرآن بدوی است و چنان نیست که حل ناشده باقی ماند. چنان‌که در برخی از نمونه‌های پیشین اشاره کردیم، هنگامی‌که مفسر به آیه‌ای از آیات الاحکام یا آیات متشابه می‌رسد، در آغاز ممکن است با دشواری‌هایی روبرو شود؛ اما چنان نیست که هیچ راهی برای حل یا کاهش آنها در بین نباشد . بلکه می‌تواند در سایه ژرف کاوی عمیق و گسترده غموض و ابهام آیه را مرتفع سازد .