اهل بيت (ع) و نقد روايات

اهل بيت بويژه از دوران صادقين (عليهما السلام) در عصرى مى زيستند كه تقريباً تمام عوامل در انتشار روايات مجعول اعم از عوامل سياسى و مذهبى تأثير خود را بر جاى گذاشته و نتايج تلخ آن در زندگى فردى عموم مسلمانان و ميزان پايبندى آنان به اصول اخلاقى و چگونگى برخورد با حكام مشهود بود . رواج اباحيگرى در اثر ترويج مكتب جبرگرايى و ظهور فرقه مرجئه و سكوت مطلق بلكه اطاعت محض از زمامداران فاسق و فاجر كه هركدام به نحوى از آبشخور روايات ساختگى بهره مى گرفت ، از نمونه هاى تاثيرگذارى رواج روايات مجعول است .
اين آفت ها بيشتردر ميان كسانى كه از مكتب نورانى اهل بيت (ع)  فاصله گرفته و زير پرچم مدعيان دين شناسى گردآمده بودند ، راه يافت . و اهل بيت (ع)  به عنوان پاسبان حقيقى آئين محمدى (ص) به مقابله همه جانبه در برابر اين سيل بنيان كن برآمده و نگذاشتند اين كژى ها در بين پيروانشان راه يابد . دين ستيزان براى ناكام گذاردن كوشش اهل بيت (ع)  به ترفند جديدى متوسل شدند .
آنان گروهى دين فروش مزدور را واداشتند به عنوان شاگردان اهل بيت (ع)  در مجالس گفتگوى آنان شركت كنند و با نزديك شدن به ياران ايشان ، ضمن پراكندن روايات ساختگى از زبان اهل بيت (ع)  با امانت گرفتن نگاشته هاى روايى اصحاب ائمه (ع) به دخل و تصرف در ميان روايات اقدام نمايند .
وجود اشخاصى همچون مغيرة بن سعيد و ابوالخطاب در ميان شاگردان صادقين (عليهما السلام) نشانگر مدعاست .
بنابراين ائمه با دو جبهه سخت كوش در جعل و نشر احاديث روبرو بودند :
1. جبهه بيرونى ؛ این جبهه توسط يهوديان تازه مسلمان همچون كعب الاحبار و دروغ پردازان دنيا دوست همچون ابوهريره ها و با فرمان زمامداران بنى اميه و بنى عباس اداره مى شد .
2. جبهه داخلى كه با رخنه كردن خنّاسانى همچون مغيرة بن سعيد در ميان ياران ائمه (ع)  شكل گرفته و به شيوه اى كاملا طبيعى به جعل روايات مى پرداختند .
انبوهى از روايات كه در اثر سهو و اشتباه راويان و جابجا شدن مفاهيم آن در اثر گذشت زمان و ممانعت از كتابت حديث در ميان مسلمانان وجود داشت  ، نامبارك ديگرى بود كه بر حجم ميزان روايات مجعول مى افزود .

اهل بيت (ع)  براى مقابله با دو جبهه بيرونى و داخلى و نيز رواياتى كه از روى اشتباه صحيح تلقى شده بود ، از شيوه هاى گوناگونى بهره جستند كه عمده آنها عبارتند از : 1. تشويق اصحاب به ثبت روايات ؛ 2 . تربيت محدثان چيره دست براى بازشناخت روايات سره از ناسره ؛ 3 . ارائه ساز و كارهاى بازشناخت روايات مجعول ؛ 4. نقد مستقيم روايات ساختگى ؛ 5 . معرفى و طرد جاعلان حديث ؛ 6 . بازبينى احادیث و مكتوبات حديثى .
چنان که پیدا است سه روش اول تا سوم جنبه دفعی داشته یعنی اهل بیت (ع) پیش از راهیافت و گسترش جعل و سایر آسیب های حدیثی در میراث حدیثی ، راه هایی را برای پیشگیری از این آسیب ها پیش بینی کردند و روش چهارم تا ششم روش رفعی دارد ، یعنی راه هایی برای مقابله با آسیب جعل و سایر آسیب های حدیثی معرفی کردند . اینک به بررسی این طرق می پردازیم .
1. تشويق اصحاب به ثبت روايات
تشویق اصحاب به ثبت روایات حتی در مجلس تحدیث ، چنان در نزد اهل بيت (ع) اهميت داشته كه گاه قلم و دوات را در اختيار شاگردان خود مى گذاشتند . به عنوان مثال على بن اسباط مى گويد : وقتى روايت كنز در تفسير آيه شريفه « وَکانَ تَحْتَهُ کنزٌ لَهُمَا »  از امام رضا (ع) شنيدم به ايشان عرض كردم فدايت شوم مى خواهم آن را بنويسم . به خدا سوگند امام (ع) با دست خود دوات را نزديك من گذاشت . من دست امام را گرفته و بوسيدم و دوات رابرداشته و گفتار امام را نوشتم .
2 . تربيت محدثان چيره دست براى بازشناخت روايات سره از ناسره
چنان كه مى دانيم در ميان شاگردان ائمه (ع) شمارى كه از آنان با عنوان اصحاب اجماع ياد مى شود همچون جميل بن دراج ، يونس بن عبدالرحمن و صفوان بن يحيى  ، حضور داشتند که در حوزه شناخت احاديث و قدرت تمییز میان روایات سره از ناسره در مراتب عالی قرار داشتند .
چنان که در باره ابان بن تغلب آمده است که وی تنها از امام صادق (ع) سی هزار روایت را نقل کرد و از امام باقر 0ع) نقل شده که در باره وی فرمود : « إجلس في مجلس المدينة وأفت الناس فإني أحب أن أرى في شيعتي مثلك »
چنين جايگاه بلند علمى و حديث شناسى مرهون كوشش بى وقفه و تربيت صادقانه اهل بيت (ع) بوده است . اهل بيت (ع)  با پرورش چنين شاگردانى درصدد نشر معارف زلال اسلامى و مقابله با آلايش هاى ناصاف از جمله روايات برساخته بوده اند .
سرّ آن كه اهل بيت (ع)  اصحاب خود را به امثال محمدبن مسلم ارجاع مى دادند   يا امام هشتم (ع)  در پاسخ به پرسش يكى از شيعيان در چگونگى پاسخ يابى به پرسش هاى دينى ، او را به يونس بن عبدالرحمن ارجاع داد  ، همین نکته است .
3 . ارائه ساز و كارهاى بازشناخت روايات مجعول
بدون ترديد معيارهاى بازشناخت روايات سقيم از صحيح ، براى نخستين بار از زبان پیامبر و اهل بیت (ع)  صادر شده است . اهل بيت (ع)  در روايات خود بارها بر جايگاه قرآن به عنوان معيار شناخت روايات صحيح پاى فشردند . روایات عرضه نظير : «اعرضوها على الكتاب الله فما وافق كتاب الله عزوجل فخذوه و ما خالف كتاب الله فردوه »  از اين دست است . ما در فصل ؟؟؟ در بررسی معیارهای نقد محتوایی احادیث به تفصیل در باره روایت عرضه سخن خواهیم گفت و از لابلای آن مباحث بدست می آید که مهم ترین و کارآمدترین معیار برای نقد روایت ، عرضه به قرآن است که در روایت نبوی و ولوی مورد تاکید قرار گرفته است .
چنان كه در برخی از روایات اهل بیت ، از سنت نبوی و روايات پيشين شناخته شده ، به عنوان یکی از معيارهای بازشناخت روایات سره از ناسره  یاد شده است . چنان كه امام صادق(ع) فرموده است : «لاتقلبوا حديثاً الا ما وافق الكتاب والسنه او تجدون معه شاهداً من احاديثنا المتقدمه  . حديثى را از ما نپذيريد مگر آن كه با قرآن و سنت موافق باشد ، يا برايش شاهدى از ميان روايات پيشين ما بيابيد .»
چنان که در برخی از روایات اهل بیت (ع) از معيار اجماع امت ، به عنوان معیاری برای نقد روایات سخن به ميان آمده است .
4. نقد مستقيم روايات ساختگى
افزون بر ارائه معيارها در برخى از موارد ، اهل بيت (ع)  به طور مستقيم با استفاده از اين معيارها به نقد روايات مى پرداختند .
چنان كه ابوقره با استناد به ظاهر آيات سوره مباركه نجم و رواياتى كه در دسترس است درصدد اثبات رؤيت الهى از سوى رسول اكرم (ص) برآمد . اما امام هشتم (ع)  با استفاده از سياق همين آيات مدعاى او را مردود دانست و اعلام كرد هرگاه روايات با قرآن يا اجماع مسلمانان مخالف باشد ، مردود است .
ابى محمود از امام کاظم (ع) مى پرسد كه مردم از رسول خدا (ص) روايت مى كنند خداوند متعال هر شب جمعه به آسمان دنيا فرود مى آيد . امام ضمن تكذيب اين روايت ، صورت صحيح آن را كه در آن آمده است خداوند فرشته اى را به آسمان دنيا مى فرستد ، براى او تبيين کرد .
افزون بر موارد پیشگفته مواردی دیگر از روایت اهل بیت (ع) وجود دارد ، که در آنها برخی از روایات جعلی مورد نقد قرار گرفته و ما برخی از آنها را در مباحث تطبیقی خواهیم آورد .
5 . معرفى و طرد جاعلان حديث
برخى از اطرافيان ائمه (ع)  كه يا از روز نخست با قصد جعل حديث در سلك شاگردان آنان درآمدند يا آن كه بعدها به انحراف گراييده و به جعل حديث پرداختند ، توسط ائمه (ع)  به عنوان جاعلان حديث معرفى شده و مورد طرد و لعن قرار گرفتند .
بر این اساس ، از جمله تلاش های موثر اهل بیت (ع) در نقد روایات را باید معرفی آن دسته از معاندان دوست نما دانست که در لباس صحابی یا شاگرد امام ظاهر شده و روایات جعلی را بر زبان آن امام جعل می کرده است .
شماری از این دست از روایان نیز بخاطر انحراف عقیدتی یا آلودگی اخلاقی از مجالس اهل بیت (ع) طرد می شدند . تلاش اهل بیت (ع) در چنین مواردی ناظر به این نکته بود که اولاً : یاران آنان فریب این دست از روات را نخورند و احادیث آنان را نقل نکنند . ثانیاً : نسل های آینده با شناخت شخصیت این دست از محدثان ، از احادیث نقل شده از سوی آنان اجتناب نمایند .
در این بین می توان از به بنان البیان ، مغيرة بن سعيد ، بنيان گذار فرقه مغيريه ، محمدبن مقلاص اسدى كوفى معروف ابوالخطاب ، بنيان گذار فرقه خطابيه  ، جعفربن واقد  ، حمزة بن عمارة بربدى  ، سالم بن ابى حفصه عجلى  ، محمدبن بشير  یاد کرد .
در روایت ذیل امام کاظم نام محمد بن بشیر و مغیره بن سعید به عنوان جاعلان حدیث برشمرده شده است :
« علي بن أبي حمزة البطايني  ، قال : سمعت أبا الحسن موسى عليه السلام يقول : لعن الله محمد بن بشير وأذاقه حر الحديد ، أنه يكذب علي ، برء الله منه وبرئت إلى الله منه ، اللهم إني أبرء إليك مما يدعي في ابن بشير ، اللهم أرحني منه . ثم قال : يا علي ما أحد اجترء أن يتعمد الكذب علينا الا أذاقه الله حر الحديد ، وان بنانا كذب على علي بن الحسين عليهما السلام فأذاقه الله حر الحديد ، وأن المغيرة بن  سعيد كذب على أبي جعفر عليه السلام فأذاقه الله حر الحديد ، وأن أبا الخطاب كذب على أبي فأذاقه الله حر الحديد وأن محمد بن بشير لعنه الله يكذب علي برئت إلى الله منه ، اللهم إني أبرء إليك مما يدعيه في محمد بن بشير ، اللهم أرحني منه ، اللهم إني أسألك أن تخلصني من هذا الرجس النجس محمد بن بشير ، فقد شارك الشيطان أباه في رحم أمه . قال علي بن أبي حمزة ، فما رأيت أحدا قتل بأسوء قتلة من محمد بن بشير لعنه الله »
نیز زراره امام باقر (ع) در باره بُنان البیان این روایت را نقل کرده است :
« عن زرارة ، عن أبي جعفر عليه السلام قال : سمعته يقول لعن الله بنان البيان ، وان بنانا لعنه الله كان يكذب على أبي ، أشهد أن أبي علي بن الحسين كان عبدا صالحا .»
6 . بازبينى احادیث و مكتوبات حديثى
اهل بيت (ع)  افزون بر اقدامات پيشگفته ، گاه نگاشته هاى حديثى ياران خود و يا مكتوبات حديثى برجاى مانده از راويان پيشين را كه به ايشان عرضه مى شد ، مورد ارزيابى قرار داده و نظر نهايى خود را درباره صحت و سقم آنها ابراز مى كردند .
روش های اهل بیت (ع) در بازبینی مکتوبات حدیثی
کار بازبینی و کنترل احادیث و مکتوبات حدیثی از سوی اهل بیت (ع) حداقل به سه صورت انجام می گرفت که عبارتند از : 1. بازبینی روایات و مکتوبات حدیثی نقل شده از پیشوایان دینی پیشین ؛ 2. بازبینی مکتوبات حدیثی اصحاب ؛ 3. بازبینی روایات نقل شده از سایر محدثان .

اینک به بررسی این طرق می پردازیم .
1. بازبینی روایات و مکتوبات حدیثی نقل شده از پیشوایان دینی پیشین
به عنوان نمونه از روایت ذیل بدست می آید که اصحاب اهل بیت (ع) از آنان در باره اجازه نقل از کتب حدیثی که از ائمه پیشین نقل شده و در اثر تقیه پنهان مانده بود ، می پرسیدند :
« عن محمد بن الحسن بن أبي خالد شينولة قال : قلت لأبي جعفر الثاني (ع) : جعلت فداك إن مشايخنا رووا عن أبي جعفر وأبي عبد الله ( عليهما السلام ) وكانت التقية شديدة فكتموا كتبهم فلم  ترو عنهم ، فلما ماتوا صارت ( تلك ) الكتب إلينا ، فقال : حدثوا بها فإنها حق .»
و بنابه نقل نجاشى كتاب عبيدالله بن على حلبى بر امام صادق (ع)  ارائه شد و آن حضرت كتاب را درست دانست و آن را نیکو شمرد .
يونس بن عبدالرحمن مى گويد : به عراق رفتم و گروهى از ياران امام باقر و امام صادق (ع)  را ديدم من از تك تك آنان رواياتى را استماع كردم و كتاب هاى آنان را گرفته و سپس به امام رضا (ع) ارائه كردم . امام (ع) برخى از روايات اين كتب را مردود دانست .
گاه کار کنترل احادیث توسط اهل بیت (ع) در باره برخی از احادیث انجام می گرفت . به این معنا که راوی با مراجعه به امام ، صحت و سقم روایات نقل شده از پیامبر (ص) یا امام گذشته را جویا می شدند . دو روایت ذیل بیانگر مدعا است :
1. « عن أبي الصباح قال : سمعت كلاما يروى عن رسول الله (ص)  وعن علي (ع) وعن ابن مسعود فعرضته على أبي عبد الله (ع) فقال : هذا قول رسول الله (ص)  : الشقي من شقي في بطن أمه »
2. «  عن زرارة قال : قلت لأبي عبد الله (ع) : ما يروي الناس إن الصلاة في جماعة أفضل من صلاة الرجل وحده بخمس وعشرين صلاة ؟ فقال : صدقوا »
2. بازبینی مکتوبات حدیثی اصحاب
بازبینی مکتوبات حدیثی اصحاب به صورت های مختلف در روایاتی که بدست ما رسیده ، گزارش شده است . عرضه کتاب سلیم بن قیس هلالی  بر امام سجاد (ع) از نمونه های روشن است که نشان می دهد اهل بیت (ع) تا چه اندازه نسبت به بازنگری کتب حدیثی و تمییز سره از ناسره آنها اهتمام داشتند  .
بر اساس استنادات تاريخى و برخى ديگر از روايات ابان اين كتاب را به عالمان و محدّثان بصره و مكّه نشان داد و از آنان تأييد گرفت، آنگاه در مدينه خدمت امام سجّاد (ع) رسيد و بنا به درخواست امام (ع) ابوالطفيل و عمر بن أبى سلمه دو صحابى پيامبر(ص) سه روز متوالى محتواى كتاب را براى امام  بازخواندند . امام در پايان فرمود : «سليم راست گفته است . خدا او را رحمت كند، همه اينها احاديث ما است كه نزد ما شناخته شده است».
نیز از يونس بن عبدالرحمن مى گويد كتاب فرائض منسوب به امير مؤمنان (ع) را به امام رضا (ع) عرضه داشتم ، امام فرمود : صحيح است .
نیز او مى گويد كتاب ظريف درباره ديات را خدمت امام صادق (ع) عرضه داشتيم .
از نمونه های جالب دیگر کتاب «یوم و لیلة» یونس بن عبد الرحمن است که امام باقر (ع) تمام آن را مورد مطالع قرار داد و مطالب آن را مورد تایید قرار داد  . بر اساس روایت دیگر ، این کتاب بر امام باقر و امام عسکری (ع) عرضه شد و این دو امام محتوای کتاب را مورد تایید قرار دادند  .
نیز ذکر شده که کتاب فضل بن شاذان به طور ناگهانی بدست امام حسن عسکری (ع) افتاد ، امام در آن نگریست و محتوای آن را مورد تایید قرار داد  .
اظهار نظر اهل بیت (ع) در باره کتب بنی فضال که فطحی مذهب بودند ، از نمونه های دیگر است . بر اساس روایاتی که در این باره رسیده پس از پرسش اصحاب از اعتبار کتب بنی فضال ، اهل بیت (ع) فرمودند که روایات آنان قابل استناد است ، اما دیدگاه های آنان نباید مبنای عمل قرار گیرد . روایت ذیل از حسین بن روح نوبختی از امام حسن عسکری در این باره رسیده است :
« عن الحسين بن روح ، عن أبي محمد الحسن بن علي (ع) أنه سئل عن كتب بني فضال فقال : خذوا بما رووا ، وذروا ما رأوا .»
3. بازبینی روایات نقل شده از سایر محدثان
از برخی از روایات بدست می آید که اهل بیت (ع) شاگردان خود را بر فراگیری حدیث از محدثان دیگر ترغیب کرده و در عین حال از آنان می خواستند تا احادیث فراگرفته را برای جداکردن سره از ناسره آنها به اهل بیت (ع) ارجاع دهند . روایت ذیل گواه مدعا است :
« عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن محمد بن فلان الرافقي  قال : كان لي ابن عم  وكان زاهدا فقال له أبو الحسن (ع) : اذهب فتفقه واطلب الحديث ، قال : عمن ؟ قال : عن فقهاء أهل المدينة ، ثم اعرض علي الحديث .»