حقوق متقابل همسران در منظر قرآن

آنچه در اين مبحث مورد نظر است، بررسي روابط خانوادگي در مفهوم نخست يا آيين همسرداري است. ما در اين فصل به حقوق و وظايف زن و شوهر نسبت به يكديگر و آسيب‌شناسي روابط خانوادگي از منظر قرآن خواهيم پرداخت.
مهرورزي:
بي‌ترديد مهم ترين وظيفه‌ي زن و شوهر و به ويژه شوهران مهرورزي با قلب، زبان و عمل است. اساساً كانون خانواده براساس حس مهرورزي شكل مي گيرد و چنان كه در مبحث ازدواج آورديم، خداوند براي تأمين نياز فطري انسان به همدم، براي او همسر قرار داد تا به سكون و آرامش رسد.(وَ مِنْ ءاياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ انفسكم أزواجاً لِتَسكنوا أُلَيها.)
به يقين تأمين نيازهاي غريزي در برابر نيازهاي عاطفي- براي كسب آرامش و سكون- نقشي به مراتب ضعيفتر دارد. بهترين شاهد آن پيوند و دلبستگي عميقي است كه در ميان همسران موفق از دوران ميانسالي به بعد- با وجود فروخوابيدن محسوس نيازهاي غريزي- وجود دارد.
شهيد مطهري در اين باره چنين مي‌گويد:«رابطه‌ي جنسي يك امر حيواني و طبيعي است… ولي مسئله زوجين و كانون خانوادگي و فلسفه خانوادگي و روح خانوادگي عبارت است از روح مافوق غريزه‌ي جنسي كه ميان دو نفر پيدا مي‌شود؛يعني شخصيت يكديگر را دوست دارند و تا سنين پيري كه ديگر مسئله‌ي غريزه‌ي جنسي به كلي ضعيف يا نابود مي شود، حلقه‌ي خانوادگي و محبت ميانشان هست و روز به روز شديدتر مي‌شود.»
بر اين اساس، بنياد خانواده كه براساس مهر و عشق ورزي است، بقا و ماندگاري آن نيز مرهون استمرار آن است. بي شك اگر عشق و مهر پيش از ازدواج براساس ارزش‌هاي روحي و معنوي شكل گرفته باشد، پس از ازدواج نيز ماندگار است؛ زيرا زيبايي معنوي هرگز پايان پذير نيست. در برابر، هرچه مهرورزي همسران پيش و در آستانه ازدواج مبتني بر امور زودگذار مادي- نظير زيبايي‌هاي ظاهري، ثروت، نسب خانوادگي و موقعيت اجتماعي- شكل گرفته باشد، شكننده‌تر خواهد بود؛ چه آنكه دير يا زود كاخ زيبايي ظاهري زن يا مرد فرو مي‌ريزد و بر چهره باطراوت بهاري آنان چين و شكن مي‌نشيند و ثروت و حسب و نسب نيز با فراز و نشيب مستمر روزگار درهم مي شكند.باري، خوش گفته‌اند كه«آنچه نپايد، دلبستگي نشايد.». از اين جا مي‌توان به راز ماندگاري عشق و مهر متقابل همسران صالح نسبت به يكديگر تا استانه مرگ پي برد و در برابر دريافت كه چرا عموم ازدواج‌هاي مبتني بر مهرورزي‌هاي ظاهري با گذشت زماني نه چندان طولاني به دادگاه‌هاي خانواده و گاه به جدايي مي‌كشد.
دركنار اهتمام به اصل گزينش همسران براساس ارزش‌ها و زيبايي هاي معنوي(دركنار زيبايي هاي ظاهري) براي حفظ و ماندگاري مهرورزي متقابل همسران بايد اين نكته را نيز بدانيم كه نوع رفتار گفتاري و كرداري همسران در برخورد با يكديگر، در تعميق يا تضعيف مهرورزي بسيار مؤثر است. زن بايد بداند كه مرد او را كانون مهر و عطوفت مي‌شناسدو از همين روست كه تمام رازها و رمزهاي ناگشوده‌ي خود را با او در ميان مي‌گذارد. او آيينه‌ي وجودش را كه گاه در بيرون خانه- در برخورد با تلخي‌ها و درشتي‌ها- مكدر مي شود، با روح لطيف همسرش صيقل مي دهد. آيا چنين نقش سنگيني كه مرد براي همسر خود قائل است، جز با مهر و عشق تحقق مي‌يابد؟
در برابر، زن نيز مرد خود را بهترين و كاملترين مرد مي‌داند، يا دست كم دوست دارد كه چنين نگرشي نسبت به او داشته باشد. زن بخش اصلي هويت خود را در گرو عشقي مي‌داند كه به خاطر زيبايي‌هاي ظاهري و باطني در دل همسرش ايجاد كرده و دوست مي‌دارد كه در تاريك خانه‌ي دل همسرش جز مهر و عشق به او چيزي يافت نشود. او همواره به عشق و دلدادگي همسرش به خود مي‌بالد و همين باور است كه هرگز او را به سوي عشق يا مهر به ديگران نمي‌كشاند. پيداست هر زني كه احساس كند در قلب همسرش محبوبيت و جايگاه چنداني ندارد، اين امر را بزرگ‌ترين شكست زندگي خود مي‌داند. اين دست از همسران اگر راهي معقول و منطقي را براي بازگرداندن عشق پيشين همسر خود پي نگيرند، ممكن است در دام عشق دروغين ديگران اسير گردند. راز آنكه در روايات تأكيد شده كه مردان عشق و علاقه‌ي خود را به همسر خويش اعلام كنند، همين نكته است پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
«قولُ الرّجُلِ للْمَرْأَةِ أِنّي أُحِبّكِ لا يَذهبُ مِنْ قَلبها أَبَداً.» «گفتار مرد به همسرش كه من تو را دوست دارم، هرگز از دل او محو نمي‌شود.»
امام سجاد عليه‌السلام درباره‌ي ضرورت مهرورزي به همسران چنين آورده است:
«حق همسرت آن است كه بداني خداوند عزوجل او را مايه‌ي سكون و همنشيني تو قرار داده است و بايد بداني كه او نعمت خداوند بر توست. پس او را گرامي بدار و با او با رفق و مدارا برخورد نما و هرچند حق تو بر او بيشتر است، اما حق او بر تو اين است كه با او مهرباني كني.»
ضرورت مهرورزي مردان به زنان و گرامي داشتن آنان- به عنوان اساسي‌ترين حق زنان بر مردان كه در گفتار امام سجاد عليه‌السلام آمده- گوياي اهميت و جايگاه مهرورزي در حفظ بنياد خانواده است.
همدلي و همراهي:
برخي جاهلانه يا مغرضانه به استناد اعلام قرآن مبني بر قيوميت مردان بر زنان، از خانواده‌اي كه در قرآن ترسيم شده، خانواده‌اي مردسالار را ترسيم مي‌كنند كه تنها آرا و خواست‌هاي مرد در آن حاكم است و زن چاره‌اي جز تسليم و رضا ندارد. درواقع در چنين خانواده‌اي از همدلي و همراهي خبري نيست. اينان نمي‌دانند- يا خود را به تجاهل مي‌زنند-كه سپردن زمام كارخانواده به مردان بي آنكه لزوماً امتيازي براي آنان باشد، تنها بار مسئوليتشان را سنگين‌تر مي‌كند. در عين حال قيوميت مردان به هيچ رو به معناي استبدادگرايي و خودمحوري نيست؛ زيرا اساساً قرآن با استبداد و تحكم رأي مخالف است. براي مثال، قرآن عيسي عليه‌السلام را به دليل جبار نبودن ستوده است:«وَلَمْ يَجْعَلني جبّاراً شَقيّاً: و زورگو و نافرمانم نگردانيده است.»
جبار كسي است كه ضعف و كاستي تشخيص خود را با ادعا كردن مرتبه‌اي كه شايسته‌ي آن نيست، جبران كرده، ديدگاه خود را بر ديگران تحميل مي‌كند. با اينكه پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله معصوم است و مسلمانان بايد به دستورها و خواسته‌هاي او بي‌چون و چرا عمل كنند، با اين حال با اختصاص سوره‌اي به نام«شوري» ضمن ستايش مؤمنان به مشورت در كارها(وَأَمْرُهُمْ شُوري بَيْنَهُمْ) از پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله نيز خواسته شده كه با مسلمانان دركارها به مشورت بپردازد:
«فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِر لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ في الْأَمْرِ.»  «پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن.»
پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله چنانچه در سيره‌ي ايشان آمده، هماره در كارهاي جاري با مسلمانان مشورت مي‌كرد و حتي در ماجراي جنگ احد نظر جوانان را مبني بر خروج از شهر براي رودررو شدن با مشركان، بر نظر شخصي خود و شماري ديگر- به دليل بيشتر بودن و احترام به آنان- ترجيح داد. در مواردي آن حضرت در كارهاي خود يا امور جاري مسلمانان با همسران خود نيز مشورت مي‌نمود؛ چنان كه نقل شده ايشان در ماجراي صلح حديبيه و نيز در ماجراي افك چنين كرد. قرآن پس از اينكه توصيه كرده مادران به فرزندانشان طي دو سال شير دهند، افزوده است كه اگر زن و شوهر هر دو پس از مشورت به پايان دادن دوران شيرخوارگي فرزند خود رضايت دهند، مي‌توانند آن را قطع كنند:
«فَأُنْ أَرادا فِصالاً عن تراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهما.»  «پس اگر[پدر و مادر] بخواهند با رضايت و صوابديد يكديگر، كودك را[زودتر] از شير بازگيرند، گناهي بر آن دو نيست.»
مراغي در همين باره مي‌نويسد:«بسيار جالب است كه قرآن براي اعمالي خرد همچون تربيت فرزندان به مشورت توصيه كرده و استبداد و خودمحوري هريك از والدين بدون مشورت با ديگري در اين كار را جايز ندانسته است.»
اين امر از ضرورت همدلي و همراهي همسران با يكديگر حكايت دارد. باري، خانواده از اين جهت به قايقي مي‌ماند كه در سايه همراهي به سوي كمال و هدف نهايي رهسپار است. اين قايق هنگامي مسير خود را به درستي و در زماني مناسب طي مي‌كند كه سرنشينان هم‌زمان و هماهنگ و در يك جهت پارو زنند. از اين رو مي‌بايد مرد و زن هر دو در زندگي زناشويي به اصل همدلي و همراهي با يكديگر اهتمام بورزند. چنين همدلي و همراهي مي‌تواند در عرصه‌هاي مختلف زندگي همچون مسائل فرهنگي، تربيتي، اقتصادي و … نيز تبلور يابد.
قرآن با مخاطب ساختن همسران پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله از آنان مي‌خواهد كه با پيامبر همدل و همراه باشند:
«يا أَيُها النّبيُ قُل لِأَزْواجِكَ أِن كُنْتُنّ تُرِدْنَ الْحياةَ الدُنيا وَ زينَتَها فتَعالَيْنَ أُمتِّعْكُنّ وَ أَسَرّحْكُنّ سَراحاً جَميلاً* وَأِنْ كُنْتُنّ تُرِدْنَ اللهَ وَ رَسولَهُ وَالدّارَ الْآخِرَةَ فَأِنّ اللهَ أَعَدّ لِلْمُحسِناتِ مِنكُنّ أَجْراً عَظيماً.»«اي پيامبر، به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگي دنيا و زينت آنيد، بياييد تا مهرتان را بدهم و[خوش و] خرم شما را رها كنم. و اگر خواستار خدا و فرستاده‌ي وي و سراي آخرتيد، پس به راستي خدا براي نيكوكاران شما پاداش بزرگي آماده گردانيده است.»
در داستان لوط پيامبر عليه‌السلام نيز بارها بر اين نكته تأكيد شده كه همسر لوط به دليل همراهي نكردن با آن حضرت در كيش و آيين حق، مستوجب عذاب دنيوي و اخروي شد و حتي همسري با پيامبر خدا به حال او سودي نبخشيد؛ مانند اين آيه:«فَأَنجَيْناهُ وَ أَهلَهُ أِلّا امْرَأَتهُ قَدّرناها مِنَ الغابِرينَ. » «پس او و خانواده‌اش را نجات داديم، جز زنش را كه مقدر كرديم از باقي‌ماندگان[در خاكستر‌آتش] باشد.»
سوره‌ي تحريم نيز همسر نوح و لوط را درس عبرتي براي كافران مي‌داند كه- با وجود همسري با پيامبران- به كفر گراييدند و نگونسار شدند:
«ضربَ اللهُ لِلّذينَ كَفَروا امْرِأَتَ نوحٍ وَ امْرِأَتَ لوطٍ كانتا تَحْتَ عَبْدينِ مِن عِبادِنا صالحينِ فَخانتا هُمافَلَمْ يَغْنيا عَنْهُما مِنَ اللهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخلينَ.»«خدا براي كساني كه كفر ورزيده‌اند، زن نوح و لوط را مثل آورده[كه] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته‌ي ما بودند و به آنها خيانت كردند، و كاري از دست[شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود، و گفته شد:«با داخل شوندگان داخل آتش شويد.»
منبع:كتاب تفسير موضوعي قرآن كريم