عوامل وحدت آفرین از دیدگاه قرآن

مفهوم اتحاد
اتحاد به معناي يكي شدن، در اصل از ريشه «وحد» به مفهوم يكتايي و يگانگي است. قرآن به مساله اتحاد از ديدگاه اجتماعي آن نگريسته و بر اهميت اتحاد ميان جهانيان، اديان، مسلمانان و نهاد خانواده تاكيد كرده است و پيوند ميان دل هاي مومنان را نوعي تصرف الهي مي شمارد و براي ايجاد و حفظ چنين يگانگي، ارسال پيامبران به همراه شرايع را ضروري مي داند و براي برقراري يگانگي و نيز حفظ آن، راه كارهاي گوناگوني را پيش بيني كرده كه بخشي از آن، جنبه پيش گيري از تفرقه، و بخشي ديگر به درمان آن ناظر است.
راهكارهاي ايجاد وحدت
1- توجه به نقاط مشترك: مخاطبان دعوت به يگانگي، نقاط مشتركي دارند كه قرآن بر اين نقاط، انگشت گذاشته و آنان را به يگانه شدن بر محور آن ها فراخوانده است.
تاكيد بر اين كه انسان ها همه از خاك آفريده شده (حج/5) يا از يك پدر و مادر زاده شده اند (حجرات / 13) و اين كه كرامت انساني به همه انسان ها متعلق بوده و رنگ و نژاد در آن تاثير ندارد (اسراء/70) توجه دادن به اين نقاط مشترك در يگانگي جهاني است. دعوت از پيروان اديان آسماني و اهل كتاب به نقاط مشترك عقيدتي (آل عمران / 64) نيز بدين سبب انجام گرفته است.
2- چنگ زدن به ريسمان الهي: قرآن كريم در صريح ترين آيه خود، در دعوت به اتحاد، تمام مومنان را به چنگ زدن به ريسمان الهي و پرهيز از تفرقه خوانده است:
«واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا» و نيز در آيات 146 و 175 نساء و 101 آل عمران ازتمسك جستن به خداوند، سخن به ميان آورده است. در اين كه مقصود از ريسمان الهي چيست، مفسران اختلاف دارند. قرآن، كتاب و سنت، دين الهي، اطاعت خداوند، توحيد خالص، ولايت اهل بيت(ع) و جماعت، وجوهي است كه در تفسير آن گفته شده است. برخي نيز مفهوم حبل الله را شامل همه اين معاني دانسته اند. با اين حال، به نظر مي رسد كه نزديك ترين تفسير براي اين واژه، ديدگاه نخست يعني قرآن است؛ چنان كه در روايتي از رسول اكرم (ص) قرآن؛ ريسمان الهي كشيده شده ميان آسمان و زمين معرفي شده است: كتاب الله هو حبل الله الممدود من السماء الي الارض. معرفي قرآن به صورت ثقل اكبر در روايت معروف ثقلين نيز مويد اين مدعا است؛ چنان كه قرآن، خود از مومنان خواسته است تا در منازعات و اختلافات خود، به خداوند رجوع كنند:«فان تنزعتم في شيء فردوه الي الله» و اين رجوع الي الله در روايت حضرت امير (ع) به رجوع به قرآن تشبيه شده است؛ بنابراين، قرآن افزون بر آن كه مي تواند در نقش محور يگانگي، ايجاد كننده آن باشد مي تواند در رويكرد اختلافات، يگانگي پيشين را نيز اعاده كند. چنين نقشي براي قرآن بدان سبب است كه افزون بر دعوت همگان به يگانگي و بر حذر داشتنشان از تفرقه، نظام عقيدتي، اخلاقي و عملي منسجم و هماهنگي را ترسيم مي كند كه هر كس بدان رجوع كند، ناخودآگاه خود را با ميليون ها پيرو قرآن يگانه مي يابد.
3- مراجعه به سنت پيامبر (ص): افزون بر آن كه قرآن، وجود پيامبر (ص) را محوري براي همبستگي و يگانگي مسلمانان مي شناسد (آل عمران/ 159)، مراجعه به سنت حضرت را نيز راه كارهايي براي ايجاد و حفظ يگانگي معرفي كرده است:«فان تنزعتم في شيء فردوه الي الله و الرسول». بازگرداندن به رسول در روايت حضرت امير (ع) به مراجعه به سنت پيامبر تفسير شده است. پيامبر (ص) با توجه به عهده دار بودن سمت شرح و تبيين قرآن در كنار مقام رسالت (نحل/44)، افزون بر آن كه خود مي تواند برطرف كننده منازعات و مشاجرات باشد و بدين سبب پذيرش داوري وي مورد تاكيد قرآن است (نساء/65)، سنت حضرت به صورت شارح قرآن مي تواند ابهامات و اشتباهات در فهم قرآن را كه خود ممكن است زمينه ساز پراكندگي باشد، برطرف كند؛ چنان كه حضرت امير (ع) براي نشان دادن اشتباه خوارج در كج فهمي از آيه «ان الحكم الالله» از ابن عباس مي خواهد كه با سنت با آنان به محاجه بپردازد.
4- مراجعه به اهل بيت (ع): قرآن از امامان اهل بيت (ع) با عنوان «اولي الامر» ياد كرده و اطاعت آنان را در جهت اطاعت خدا و رسول و سخن آنان را حجت دانسته است: «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الأمر منكم» بدين سبب از مسلمانان خواسته است تا در موارد اختلاف ميان خود يا فهم دين، به آنان مراجعه كنند: «ولو ردوه الي الرسول و الي اولي الأمر منهم لعلمه الذين يستنيطونه منهم» و يكي از عوامل معرفي اهل بيت در جايگاه ثقل اصغر در روايت ثقلين از سوي پيامبر(ص) نقش مؤثر آنان در ايجاد و حفظ يگانگي بوده است؛ چنان كه هشام بن حكم در حضور امام صادق(ع) در مناظره اي با مرد شامي، ضرورت وجود امام را براساس ناكافي بودن قرآن و سنت در رفع اختلافات ثابت كرد. در برخي از روايات، مقصود از ريسمان مردمي در آيه «… الا بحبل من الله و حبل من الناس» علي(ع) يا امامان(ع) معرفي شده است.
5- امر به معروف و نهي از منكر: قرآن، پس از فراخواني مسلمانان به چنگ زدن به ريسمان الهي و پرهيز از تفرقه، از آنان مي خواهد كه به انجام امر به معروف و نهي از منكر قيام كنند: «و لتكن منكم امه يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر» و بي درنگ، به آنان هشدار مي دهد كه به سان پيروان اديان پيشين كه در دينشان دچار چند دستگي شده اند، پراكنده نشوند: «ولا تكونوا كالذين تفرقوا» اين امر نشان مي دهد كه امر به معروف و نهي از منكر، نقش ويژه اي در برقراري اتحاد و نيز جلوگيري از تفرقه ايفا مي كند. برخي مفسران، اين نقش را چنين تبيين كرده اند كه اعتصام به حبل الله، امت را به مثابه جان قرار مي دهد و دعوت به خير، اين اصل را تغذيه مي كند و امر به معروف حافظ و پشتيبان آن است. از نگاه برخي ديگر، امر به معروف و نهي از منكر، پوششي اجتماعي براي محافظت جمعيت است و حفظ وحدت اجتماعي بدون نظارت عمومي ممكن نيست. فخر رازي بر اين باور است كه اجراي امر به معروف و نهي از منكر به قدرت نياز دارد و قدرت، به الفت و يگانگي منوط است. افزون بر آن، پذيرش چنين نقش مؤثري براي اين دو فرضيه الهي، بدان سبب است كه پراكندگي در دين و چند فرقه شدن، يا ناشي از اشتباه در فهم متون ديني است يا از هواپرستي افراد و گروه ها سرچشمه مي گيرد و امر به معروف و نهي از منكر به صورت نظارت اجتماعي مي تواند مانع رهيافت و رواج چنين انحرافاتي باشد؛ همان گونه كه قرآن، عامل تفرقه را ناداني نمي داند، زيرا معتقد است: پس از آمدن ادله و براهين پراكنده شده اند؛ بدين جهت گفته شده است كه اگر ميان يهود، انجام اين فريضه رواج داشت، پراكندگي ميانشان رخ نمي نمود.
6- مراعات حقوق برادري: قرآن، مؤمنان را به مثابه جان هاي يك ديگر دانسته، از آنان مي خواهد كه به خويشتن عيب نگيرند: «ولا تلمزوا أنفسكم» و بر حرمت سوءظن، حرمت تجسس، (حجرات/12) و تهمت هاي ناروا، (نور/23) پاي فشرده و غيبت كردن مؤمن را به مثابه خوردن گوشت مرده برادر خود دانسته است: (حجرات/12)، و به سبب هم سويي چنين پيوندي با اراده الهي، راه مؤمنان را محور حق برشمرده و عدم پيروي از راه آنان را هم سنگ مخالفت با پيامبر(ص) دانسته است (نساء 115)، قرآن از مؤمنان خواسته است تا به سان بهشتيان، كينه ها از دل هايشان زدوده شود (حجر/47)، و درون جانشان به هم مهر ورزند و از خداوند، بخشيدن برادران ديني را پيش از خود و نيز زدودن كينه درباره برادران ديني را بخواهند: «ربنا اغفر لنا و لاخوننا الذين سبقونا بالايمن و لا تجعل في قلوبنا غلاّ للذين ءامنوا» در روايات اسلامي بر اهميت پيوند برادري و كوشش براي استحكام آن با انجام اموري چون به ديدار هم رفتن، هديه دادن و… نيز حقوق برادران ايماني تأكيدهاي فراواني شده است. در روايتي از امام كاظم(ع) براي برادر ايماني، هفت حق معرفي شده كه با عدم مراعات هر يك از آن ها، از ولايت الهي خارج مي شود.
7- اصلاح ذات البين: به رغم وجود عناصر اتحاد هم چون وحدت عقيده، رهيافت اختلاف و منازعه ميان برادران ايماني تا حدي طبيعي و جزو رهاوردهاي زندگي اجتماعي است. اين اختلاف مي تواند در اعتراض به چگونگي تقسيم بيت المال باشد (انفال/1) يا بر سر اموري كه تا سرحد صف آرايي و جنگ در برابر يك ديگر منتهي شود: (حجرات/9)؛ اما قرآن براي مقابله با چنين اختلافاتي و به منظور ماندگاري يگانگي پيشين مؤمنان، از آنان خواسته است تا براي اصلاح ميان برادران ديني و رفع منازعه مداخله (حجرات/9) و در صورت ايجاد كدورت، خود به اصلاح فيمابين اقدام كنند: (انفال/1)؛ چنان كه براي رفع اختلاف در نهاد خانواده، پا درمياني داوري از دو طرف را براي اصلاح ميان زن و شوهر پيشنهاد مي كند: (نساء/35). در روايات بسياري بر اهميت و جايگاه اصلاح ذات البين تأكيد شده و حضرت امير(ع) در وصيت نامه خود با استناد به روايت رسول اكرم(ص) آن را برابر با يك سال نماز و روزه دانسته است.
8- برنامه هاي عبادي: در اسلام، تشريع عبادات به گونه اي انجام گرفته كه فرد و اجتماع را خواسته يا ناخواسته به همگرايي و يگانگي عملي فرامي خواند.
الف. دعا: قرآن، افزون بر دعوت از مؤمنان به مناجات با خداوند(غافر/60)، خود، در بردارنده عالي ترين مضامين دعا است و بررسي مضامين اين دعاها نشان مي دهد كه غالب آن ها به صورت جمع ارائه شده است؛ نظير آيات 191تا 194 آل عمران سفارش به دعا براي چهل مؤمن پيش از دعا براي خود، از آن حكايت دارد كه اسلام به روح يگانه نگريستن امت، تأكيد فراوان دارد.
ب. نماز: نماز، نماد عبادت در اسلام است و هر مسلمان وظيفه دارد در شبانه روز، ده بار سوره فاتحه را كه جامع و هم سنگ همه قرآن است، در نمازهاي خود قرائت كند. با آن كه كلمات اين سوره از زبان يك شخص ادا مي شود، در خطاب هاي آن، از ضماير و هيئت جمع استفاده شده است؛ نظير «اياك نعبد و اياك نستعين¤ اهدنا الصراط المستقيم»؛ چنان كه از مسلمانان خواسته شده است هنگام نماز، همگي رو به كعبه بايستند (بقره/144). اين امر نشان مي دهد كه قرآن درپي ايجاد روح هم گرايي و جمع نگري در دل هر مسلمان است؛ هرچند كه تنها به نماز ايستاده باشد.
ج. نماز جماعت: تأكيد بر حضور در مساجد و برقراري نماز جماعت: «و اركعوا مع الركعين» و نيز نويد دادن ثواب هاي فراوان به اقامه آن در روايات، از جمله برنامه هاي عبادي اسلام براي ايجاد هم گرايي است.
د. نماز جمعه: قرآن بر پايي نمازجمعه و رها ساختن تمام كارها از جمله بيع براي اداي آن، تأكيد كرده است (جمعه/9). بدون ترديد، حضور در نماز جمعه در هفته يك بار در كنار حضور روزانه در نماز جماعت، راه كاري براي ايجاد پيوند و يگانگي بيش تر مؤمنان به شمار مي رود و تأكيد بر حضور مؤمنان در اجتماعات، به همين امر ناظر است.
هـ. مناسك حج: قرآن يكي از حكمت هاي وجوب حج را مشاهده منافع از سوي مسلمانان دانسته است: «ليشهدوا منافع لهم». پيداست كه از مهم ترين منافع موردنظر در اين آيه، استحكام هرچه بيشتر پيوند برادري و يگانگي ميان مؤمنان و نشان دادن قدرت آنان در صورت حفظ اين يگانگي است. چنان كه حرمت جدال و منازعه در حج (بقره/197) و بر تن كردن لباس هاي يك رنگ و ساده احرام و انجام مناسك حج همزمان و در كنار يك ديگر، همين هدف را دنبال مي كند.

علی نصیری