تحقیق در حوزه و چالش‏ها

عالمان دينى در روايات به برج و بارو، حصار شهر ، مرزبانان و… تشبيه شده‏اند و عقيده و اخلاق دين‏داران به مثابه شهرى معرفى شده كه ضرورتا مى‏بايست از دستبرد دزدان و غارت‏گران مصون بماند. چنان‏كه از ناآگاهان به آموزه‏هاى دينى به مستضعفان و يتيمانى ياد شده كه سزاوار مهر و نوازش‏اند. همان‏گونه كه درايت ورزى در برابر نقل‏گرايى و تعمق و تدبر و ژرف‏انديشى در متون وحيانى قرآن و سنت، مورد تشويق و ترغيب قرار گرفته است .
از نگريستن در اين سه امر مى‏توان نتيجه گرفت كه سه وظيفه سنگين بر عهده حوزه و حوزيان است: 1. تعميق و نوگسترى مطالعات دينى; 2. دفاع از مرزهاى عقيدتى و اخلاقى و پاسخ به شبهات; 3. نشر و ترويج فرهنگ دينى.
اين سه مسئوليت‏خطير در دو عنصر تحقيق و تبليغ خلاصه مى‏گردد. تفاوت جوهرى اين دو عنصر در آن است كه تبليغ، عصرى و روزآمد است و با توجه به تكيه بيشتر آن به خطابه، جدل، شعر و … از برهان و پژوهش كمتر بهره مى‏گيرد. هر چند از آن جدا نيست.
اما در مقابل، تحقيق پا را از حصار عصر و زمان فراتر گذاشته و ممكن است‏با گذر سده‏هاى متمادى تا پگاه قيامت‏ با مخاطبان خود ارتباط برقرار كند. و با توجه به آن‏كه طبيعتا به منظور تعميق و نوگسترى در مطالعات دينى و پاسخ به شبهات انجام مى‏گيرد، بر برهان، مسلمات، اوليات و… تكيه دارد.
نگاهى فراگير به مجموعه عظيم تحقيقات دينى – اسلامى كه در طول چهارده سده گذشته انجام يافته، نشان آن است كه اين تحقيقات يا ناظر به حوزه درون دينى، آموزه‏هاى گذشته و ابتدايى را ژرفا بخشيده و در كنار آن به گشودن افقهاى جديد پرداخته است، يا با نگاه به حوزه برون دينى، تهاجم عقيدتى و اخلاقى ملحدان و مخالفان را كه با طرح شبهات انجام مى‏گرفته، دفع كرده‏اند.
كتاب‏هاى بزرگان همچون شيخ مفيد، سيد مرتضى و شيخ طوسى عموما ناظر به بخش نخست است; چنان‏كه آثار گران‏سنگى هم‏چون الغدير، عبقات‏الانوار از نوع دوم مى‏باشد.
پيشينيان ما به رغم همه مشكلات، تنهايى‏ها، بى‏مهرى‏ها و فقدان دستمايه‏هاى اوليه، خالصانه و صادقانه تمام سرمايه‏هاى انديشه‏اى خود را به كار گرفته و ميراثى اين‏چنين غنى و پربار را در اختيار ما گذارده‏اند.
به رغم آن كه نه كتاب‏خانه‏اى بزرگ و مجهز امروزين در اختيار همه بوده و نه از امكانات جديد و پيشرفته امروزين هم‏چون رايانه و اينترنت‏برخوردار بودند، و نه پژوهشكده، وزارت‏خانه يا دانشگاهى از تلاش بى‏شائبه و مستمر آنان حمايت مادى و معنوى به عمل مى‏آورد، نه براى بزرگداشت و نكوداشت آنان همايش و كنگره‏اى برگزار مى‏شد، و نه از كتاب‏هاى ماندگارشان به عنوان كتاب سال تقدير به عمل مى‏آمد.
عشق و شيدايى در خدمت‏به دين و دفاع از مرزهاى عقيدتى و اخلاقى دين‏داران چنان سرزمين پاك دل‏هايشان را تسخير كرده بود كه نه گرماى سوزان تابستان خللى در كارشان پديد مى‏آورد و نه سرماى شكننده زمستان چين‏وشكنى در عزم استوارشان ايجاد مى‏كرد. شب‏هاى ديجور و نور كم فروغ‏ماه و شمع‏هاى عشق‏آموز انيس همه عمر آنان بود و بسيار مى‏شد كه تنها بانگ اذان مؤذن پايان يافتن شبى و آغاز روزى ديگر را به آنان خبر مى‏داد.
چگونه تاريخ مى‏تواند مسافرت‏هاى پى‏درپى و تنها و بى‏زاد و توشه و ساختن با گرسنگى در پشت درهاى بسته كتاب‏خانه، مردان بزرگ و سخت‏كوشى هم‏چون علامه امينى را از ياد ببرد؟!
چگونه ممكن است تن خسته و فرسوده و چشم‏هاى بيمار و بى‏فروغ علامه ميرحامد حسين را كه همچنان به اميد به پايان رساندن كتاب «عبقات‏الانوار» كتاب و دفتر بر سينه زخم‏آگين خود مى‏سود، از دفتر روزگار محو گردد؟
آيا مى‏توان از ياد برد كه افتخار فقاهت‏شيعه مرحوم شيخ محمد حسن در روزگار سى ساله تاليف «جواهرالكلام‏» به خاطر مسؤليت‏شناسى در انجام اين مهم مجال نيافت تا بر بالين فرزند بيمار و پس از آن در كنار جسد بى‏جانش براى اداى نماز حاضر گردد؟
آيا چشم‏هاى نگران و خسته مرحوم شيخ عباس قمى از ياد رفتنى است كه هر گاه در بستر بيمارى چشم مى‏گشود از فرزندان و دوستان دفتر و كاغذ مى‏طلبيد تا كار «سفينة‏البحار» را به انجام رساند؟
آيا مى‏توان براى همت والاى عالمى خستگى‏ناپذير هم‏چون علامه سيد محسن جبل عاملى بهايى گذارد كه در درنگ چند روزه خود در قم براى تكميل كار بزرگ و تاليف «اعيان الشيعه‏»، انجام رسالت‏خود را بر ديدار با بزرگان و شنيدن شماتت‏ها ترجيح داد.
بارى، اين‏ها و هزاران نمونه ديگر برگ‏هاى زرينى است كه تاريخ فرازمند تحقيق و پژوهش در حوزه تشيع از خود به يادگار گذاشته و درس‏هاى آموختنى زيادى براى ما كه ميراث بر آنانيم، بر جاى گذاشته است. به يمن همين كوشش مداوم هزار ساله ما امروز به وجود كتاب‏هاى گسترده و عميق در زمينه‏هاى مختلف اسلامى به خود مى‏باليم و احساس غنا و سربلندى مى‏كنيم. هنوز نگاشته‏هاى پيشينيان در زمينه‏هاى: تفسير، قرآن‏پژوهى، دانش‏هاى حديثى، كلام و فلسفه، تاريخ اسلام و سيره، فقه و اصول، رجال و… بهترين دستمايه‏هاى ما در تحقيق و پژوهش است.
شاخصه‏هاى تحقيق در پيشينه حوزه
1. نظام فردى تحقيق
تا آن‏جا كه به ياد داريم تحقيقات انجام يافته در حوزه و تاليفات حاصله در سايه آن عمدتا يا همگى نتيجه تلاش فردى عالم دينى بوده است. اين امر اختصاص به فقه و اصول ندارد، بلكه همه شاخه‏هاى علوم اسلامى را شامل مى‏شود. از اين رو كمتر كتابى از گذشتگان است كه بر جلد آن نام دو يا چند مؤلف حك شده باشد.
تنها در پاره‏اى از كتاب‏هاى حديثى متاخران به نمودى از كار جمعى بر مى‏خوريم، چنان‏كه معروف است مرحوم علامه مجلسى براى تدوين بحارالانوار از عده‏اى از فضلاى حوزه به منظور استخراج احاديث در كتاب‏ها و تنظيم آن‏ها كمك گرفته و محدث نورى براى تدوين «مستدرك‏الوسائل‏» از چنين روشى بهره جسته است .
2. فقدان سازماندهى
محققان به سبب بعد مسافت و عدم امكان ارتباطدهى مناسب كمتر از يكديگر اطلاع مى‏يافتند، از اين رو بسيار كم اتفاق مى‏افتاد كه از تحقيقات ديگرى و موضوع مقاله يا كتاب يا دائرة‏المعارف او مطلع باشد. نتيجه چنين پديده‏اى انجام كارهاى موازى هم‏زمان و نيز عدم امكان بهره‏بردارى از تجربه ديگران مى‏باشد. به عنوان مثال مرحوم علامه طبرسى در خراسان و زمخشرى در مكه و شيخ ابوالفتوح رازى در رى همزمان به نگارش تفسير پرداختند بى‏آن‏كه از كار يكديگر كمترين اطلاعى داشته باشند . بعد از آن كه علامه طبرسى مجمع‏البيان را نگاشت‏به كتاب «كشاف‏» زمخشرى برخورد و چون آن را كتابى وزين و گرانسنگ يافت‏به درخواست فرزندش، خلاصه كتاب خود و كشاف زمخشرى را در قالب كتاب «جوامع الجامع‏» فراهم آورد  پيداست اگر زمخشرى نيز كتاب «مجمع‏البيان‏» طبرسى را مى‏ديد به نگارش تفسيرى نو اقدام مى‏نمود. اين‏ها همه حكايت از فقدان سازماندهى مطلوب در نظام پژوهشى آن دوره دارد.
3. فقدان حمايت‏هاى مالى معنوى
هر مؤلفى براى تدوين كتاب جامع نياز به منابع فراوان و گاه سفرهاى مختلف و ملاقات‏هاى گوناگون دارد كه همه اين‏ها سرمايه كلانى مى‏طلبد. تازه پس از ساليان دراز نوشتن شبانه‏روزى و تكميل نگارش نياز به حمايت مالى مناسب جهت چاپ و نشر آن دارد. سر آخر براى معرفى كتاب و تلاش مؤلف گام‏هايى از طرف افراد يا سازمان‏ها -غير از مؤلف لازم است. اين‏ها و ده‏ها مصداق حمايت مالى و معنوى ديگر امورى است كه امروز در دانشگاه‏هاى دنيا رايج است. اما تاريخ حوزه به ما مى‏گويد چنين حمايت‏هايى براى مؤلفان بزرگ يا وجود نداشته يا بسيار اندك و اتفاقى بوده است، زيرا عالمان دينى به خاطر سرگرمى به علم از توان مالى برخوردار نبوده و غالبا با فقر زندگى مى‏كردند.
بارى اگر كتابى توسط حكمرانى پيشنهاد مى‏شد ممكن بود كه از چنين حمايت‏هايى برخوردار باشد كه اين مسئله بيشتر درباره كتاب‏هاى عامه اتفاق افتاد تا آثار خاصه، زيرا به خاطر مخالفت‏هاى آشكار و پنهان حكومت‏ها با انديشمندان شيعى در طول تاريخ جز دوره‏هايى بس اندك چنين حمايت‏هايى براى ايشان ميسر نبوده است.
چنان كه مالك كتاب «موطا» را بنابه درخواست منصور عباسى نگاشت و ابن‏اسحق كتاب سيره خود را براساس چنين درخواستى به رشته تحرير درآورد.  در مقابل تنها كمكى كه فقط در مرحله چاپ براى برخى از مؤلفان بزرگ شيعه احيانا وجود داشته حمايت مالى برخى متمولان متعهد و دينى بوده كه از راه وقف و به نيت كمك به نشر معارف دينى هزينه چاپ كتاب‏ها را بر عهده مى‏گرفتند.
در اين جا مناسب است از كتاب «الغدير» علامه امينى به عنوان نمونه ياد كنيم. اين مرد بزرگ و پرچمدار حمايت از ولايت اميرالمؤمنين(ع) در سده‏هاى اخير، به راستى همه سرمايه‏هاى خود را وقف دفاع از حريم مولاى مؤمنان على(ع) نموده است.  چنان‏ كه مى‏دانيم او كتاب خود را در رد ادعاى سخيف و سست‏برخى از تعبير نادانان تغيير كند عامه نگاشته كه مدعى بودند حديث غدير اصل و اساس تاريخى ندارد.
علامه امينى براى تدوين اين كتاب تقريبا ده‏هزار كتاب را تورق نمود و به تمام كتاب‏خانه‏هاى اسلامى در ايران، عراق، شام، حجاز، هندوستان و… مسافرت نمود; گاه چهار شبانه‏روز در پشت درهاى بسته كتاب‏خانه با اكتفا نمودن به نان جوينى به خاطر نداشتن مجال بيشتر براى درنگ، شب را تا به صبح گذراند.  به راستى كسى يا سازمانى در حوزه علميه آن روز هزينه سفر علامه امينى را پرداخت كرده است؟ آيا فرد يا افرادى به عنوان كمك در پژوهش با علامه امينى در اين مسافرت‏هاى شاق و دشوار همراه بوده‏اند؟ آيا اين مرد بزرگ به خاطر تدوين كتاب الغدير پولى دريافت نموده است؟ آيا هيچ موسسه يا سازمانى هزينه چاپ كتاب الغدير را همان زمان بر عهده گرفته است؟
جالب اين است كه بدانيم علامه امينى پس از چنين تلاش خستگى‏ناپذير و پس از تدوين كتاب براى چاپ كتاب خود به خاطر نبود حمايت‏هاى مالى متحمل دشوارى‏هاى زياد شده و با سختى كتاب خود را به چاپ رسانده است. اين‏ها همه از اخلاص بى پايان، خداباورى، همت داشتن، تعهدى افزون داشتن و غيرت دينى داشتن اين عالمان حكايت مى‏كند.
پيدايش دو پديده نوين در عصر پژوهش‏هاى دينى
الف. ظهور انقلاب اسلامى
تحقيق و پژوهش در عرصه علوم اسلامى در طول تاريخ خود هماره با فراز و نشيب‏هاى زيادى همراه بوده است . با توجه به هم‏آوايى دستگاه‏هاى حكومتى با مذاهب اهل‏سنت در كشورهاى اسلامى، انديشه‏وران شيعى در راه تحقيق خود با دشوارى‏ها و مصائب زيادى روبه‏رو بوده‏اند. ماجراى تهاجم و به آتش‏كشيدن كتاب‏خانه شيخ طوسى در محله كرخ بغداد و هجرت اجبارى ايشان به نجف كه از سوى عامه با پشتوانه حكومت انجام گرفت، يكى از نمونه‏هاى تلخ تاريخ پژوهش در حوزه شيعه است. در اين ميان تنها در دوران حكومت‏شيعى آل‏بويه، و نيز در برخى از دوران حكومت تركان در ايران و به‏ويژه در دوران حكومت صفويه و قاجاريه، ميدان و مجال مناسبى براى عالمان شيعى پيدا شد تا بتوانند به آمال علمى خود جامه عمل بپوشانند.
اما پيدايش انقلاب اسلامى و تشكيل حكومت‏شيعى اسلامى در ايران را مى‏بايست استثنايى‏ترين و در عين‏حال طلايى‏ترين دوران در طول تاريخ حيات علمى – تحقيقى انديشه‏وران شيعى برشمرد. چرا كه در طول تاريخ تشيع پس از حكومت‏حضرت امير(ع) و دوران كوتاه زعامت امام مجتبى(ع) سراغ نداريم كه عالمى برخاسته از ميان حوزه تشيع با تشكيل حكومت اسلامى زمام كار را به دست گيرد. نتيجه مبارك اين پديده آن است كه مجموعه تحقيقات و پژوهش‏هاى عالمان دينى نه تنها با ممانعت و يا بى‏مهرى دستگاه حاكم روبه‏رو نخواهد بود، بلكه تمام امكاناتش مادى و معنوى به صورت مستقيم و غيرمستقيم به حمايت از آن خواهد پرداخت.
واقعيت‏هاى مشاهد و آمار موجود به خوبى‏نشان مى‏دهد كه رشد و بالندگى كمى و كيفى تحقيق و مراكز پژوهشى پس از انقلاب در مقايسه با پيش از نهضت اسلامى تا چه اندازه است.به گفته يكى از بزرگان دست‏اندركار حوزه پيش از انقلاب تنها هفت‏يا هشت مركز پژوهشى در قم وجود داشته كه اين رقم اينك به بيش از 160  مركز رسيده است. گذشته از مراكز و واحدهاى كوچك تحقيقاتى بنيان مراكز بزرگ و گسترده‏اى هم‏چون دفتر تبليغات اسلامى كه به نوبه خود دربرگيرنده مراكز پژوهشى متعددى همچون پژوهشكده فقه و حقوق، فلسفه و كلام، انديشه سياسى، تاريخ و سيره و مركز فرهنگ و معارف قرآن است، مؤسسه پژوهشى آموزشى امام خمينى، دائرة‏المعارف فقه اهل‏بيت (ع)، مؤسسه امام صادق (ع) و… از نمونه‏هاى بارز بركات نهضت اسلامى است. در اين ميان تاسيس مراكز آموزشى كه بالطبع با تحقيق و پژوهش همراه است، همچون دانشگاه قم، دانشگاه مفيد، دانشكده اصول دين و… نيز يادكردنى است.
ظهور مراكز پژوهشى ديگر در ساير حوزه‏هاى علميه همچون بنياد پژوهش‏هاى اسلامى در مشهد و مؤسسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين(ع) در اصفهان و… نشان از آن دارد كه اين توسعه كمى منحصر به حوزه علميه قم نبوده است. انتشار هزاران جلد كتاب دينى و وجود ده‏ها ماهنامه و فصلنامه‏هاى عام و تخصصى در زمينه‏هاى قرآن، حديث، كلام، فقه، علوم سياسى، مسائل حوزه و… از شاخصه‏هاى ديگر اين بالندگى است.
ب. امكانات نوپيدا
گرچه سى‏سال از عمر رايانه در جهان مى‏گذرد، اما حضور نقش‏آفرين آن در ايران به زحمت‏به ده سال مى‏رسد. پيش از آن‏كه اين پديده شگرف با آمدن خود تحولى عظيم در جامعه جهانى ايجاد كند، بخش قابل توجهى از سرمايه‏هاى انسانى و بودجه تحقيقاتى صرف درون‏مايه نمايى كتاب‏هاى بزرگ مى‏شده است. مقصود از درون‏مايه‏نمايى تدوين معاجمى است كه مى‏تواند براساس ساختار يا ريشه واژه، يك محقق را راحت‏تر و در زمانى كوتاه‏تر به محتواى اثر برساند. معجم الفاظ بحارالانوار كه در 14 جلد رحلى توسط مركز مطالعات و تحقيقات وابسته به دفتر تبليغات اسلامى و در 30 جلد رحلى با نظارت عليرضا برازش توسط مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، انتشار يافته و به حق براى تدوين و عرضه آن زحمات طاقت‏فرسايى كشيده شده از نمونه‏هاى بارز انجام يافته در اين زمينه است. كارى كه به رغم بزرگى، با دشوارى‏هاى عديده‏اى براى دستيابى به مقصود روبه‏رو بوده و هست. زيرا تهيه اين حجم از كتاب با توجه به مبالغ سنگين آن‏ها براى همگان ميسور نبوده و از طرفى جست‏وجو در لابه‏لاى همين معاجم براى يافتن محتواى مورد نظر زمان قابل توجهى را مى‏طلبد. تازه پس از آن محقق مى‏بايست‏به متن منبع مورد نظر خود هم‏چون بحارالانوار مراجعه كند. هنگامى كه رايانه آمد و مراكز تلاشگرى همچون مركز كامپيوترى نور همان كار پيشين را در قالب نرم‏افزارى ارزان و كم حجم عرضه كرد، محققان دريافتند كه با چه سرعتى شگفت‏آور بى‏آن‏كه كتابى را بگشايند، مى‏توانند به سند مكتوب مورد نظر خود دست‏بيابند و تفاوت اين دو ابزار تا كجاست.
نرم‏افزارهاى اسلامى يكى پس از ديگرى وارد عرصه پژوهش و تحقيق شد و افق‏هاى نو و سريعى را در برابر پژوهشگران گشود. در اين‏جا نرم‏افزار «معجم فقهى‏» كه توسط مركز معجم فقهى مرحوم آية الله گلپايگانى به همت والاى محقق فرزانه جناب‏آقاى كورانى فراهم آمده يادكردنى و ستودنى است. كسانى كه با اين نرم‏افزار و به‏ويژه نسخه سوم -كه حاوى سه‏هزار جلد كتاب است و با قابليت‏هاى تحسين‏برانگيز آن آشنا هستند مى‏دانند كه كار تحقيق و پژوهش تاريخى و روشمند در عرصه‏هاى هم‏چون فقه، اصول، حديث، رجال، لغت و قرآن با كمك اين نرم‏افزار تا چه اندازه براى محققان آسان شده است. البته اميدواريم اين مركز با استمرار تلاش خود ضمن تكميل حوزه‏هاى فربهى همچون فقه و حديث، به تكميل متوازن حوزه‏هاى ديگر همچون قرآن و تفاسير نيز اقدام نمايد.
چنين نرم‏افزارهايى افزون بر آن‏كه روزها و ماه‏ها در وقت‏محققان براى تهيه فيش‏هاى تحقيقاتى (گردآورى) صرفه‏جويى پديد آورده، منابع و اسناد مكتوبى را صادقانه در اختيار مى‏گذارد كه در بسيارى از موارد از مظان توجه و كنكاش آنان بيرون بوده است.
ظهور پديده شبكه جهانى (اينترنت) در اين راستا يادكردنى است. تا چندى قبل ارتباط انديشه‏وران و مراكز آموزشى پژوهشى با يكديگر تنها از طريق مكاتبات و احيانا تلفن با صرف‏زمان، هزينه، و محدوديت‏بستر ارتباط انجام مى‏گرفته، اما اينك با آمدن اينترنت‏بيشتر پهندشت اين كره خاكى بسان شبكه فراگير مويرگ‏هاى عصبى بدن به يكديگر متصل شده و گونه‏هاى ارتباط در زمانى كمتر از دقيقه ميسر شده است.
امكان تايپ نگاشته‏ها با سرعت و ظرفيت‏بهينه‏سازى با كمك رايانه، چاپ و انتشار كتاب‏ها در زمان كوتاه و با طرح‏ها و رنگ‏هاى متنوع و جاذب و… از امكانات ديگرى است كه در دو دهه گذشته همگام با پيشرفت‏هاى جهانى نصيب عالم تحقيق و پژوهش شده است.
وظايف سنگين ما در برابر اين دو پديده بزرگ
به راستى اگر پيشينيان سخت‏گوش و مسؤوليت‏شناس در دوران ما مى‏زيستند و غربت و مظلوميت دين و معارف دينى و شبهات زهرآگين دوستان نادان و دشمنان دانا را با تمام وجود خود احساس مى‏كردند، تعاملشان چگونه بود؟ آيا از اين همه نعمت‏هاى بيكران خدادادى به وجد نيامده و شب و روز خود را وقف مطالعه و تحقيق عميق و گسترده‏تر نمى‏ساختند؟ آيا خواب با چشمان آنان آشنايى پيدا مى‏كرد؟ آيا جز آن بود كه با خود مى‏گفتند نهضت اسلامى آرزوى ديرينه هزار ساله همگان بود و سايه‏ساز حمايت آن فرصتى است طلايى كه هر لحظه‏اش به سالى برترى دارد، پس بايد صادقانه و خالصانه كوشيد و از اين فرصت‏ها در نهايت امكان بهره‏بردارى كرد؟
از ياد نبريم كه سيد مرتضى از وجاهت علمى، اعتبار اجتماعى و ثروت خود براى بالندگى مطالعه و تحقيق و حمايت از انديشه‏وران اسلامى تا چه اندازه سرمايه‏گذارى كرد. يا عالمان نستوهى همچون خواجه نصيرالدين طوسى در دولت هلاكوخان، شيخ بهايى، و مجلسى اول و دوم در دوران حكومت صفويه و نراقى اول و دوم و ميرزاى قمى در دوران حكومت قاجار به رغم عدم رضايت‏باطنى از عملكرد حكومت‏ها، تنها به خاطر هم‏آوايى آن‏ها با مكتب تشيع از فضاى سياسى تا چه اندازه به بهترين وجه ممكن بهره‏بردارى كردند.
كارنامه پژوهشى – تحقيقاتى حوزه‏هاى علميه طى دو دهه گذشته -چنان كه اشاره شد با كاميابى‏هاى قابل توجه و در خور تحسين روبه‏رو بوده است. و انصاف اقتضا مى‏كند كه در عين كوچك و كم‏شمردن اين دستاوردها از انديشه‏وران حوزه و نيز از دست‏اندركاران و متصديان امر كه به گونه‏اى در تحقق اين بالندگى نقش داشته‏اند، قدردانى كنيم.
اما در كنار اين انصاف‏گويى، واقع‏نگرى و كمال‏خواهى اقتضا دارد كه مديران و متصديان كلان و خرد و نيز محققان و فضلا از خود بپرسند آيا از فرصت‏هاى طلايى ايجاد شده پس از انقلاب استفاده لازم و مقتضى را برده‏اند؟ آيا وام خود را به فرهنگ اسلامى با در اختيار داشتن امكانات نوپيدا پرداخت كرده‏اند؟
همگان اذعان داريم كه پاسخ اين پرسش منفى است و پژوهش و تحقيق در حوزه با كاستى‏هاى جدى روبه‏روست. درست است كه شمار مراكز پژوهشى رو به تزايد گذاشته و ميزان انتشار كتاب‏ها و مجله‏ها افزايش يافته اما آيا تزايد كمى با تزايد كيفى نيز همگام است؟ آيا مراكز پژوهشى مى‏توانند بهترين دستاورد تحقيقات خود را در طول اين دو دهه پاسخگوى نيازهاى جارى و ميزان توقع واقعى از خود بداند؟ آيا سطح و عمق آثار منتشره به ويژه كتاب‏هاى فزاينده‏اى كه منتشر مى‏شود از نگاه پديدآورندگان و منتقدان نهضت رضايت‏بخش است؟ آيا نو گسترى در آثار ما وجود دارد؟ آيا تاكنون توانسته‏ايم استراتژى واحد و منسجمى در پيكره تحقيق حوزه ايجاد كنيم، آيا حمايت‏هاى مالى و معنوى ما از محققان در سطحى شايسته و بايسته چنين حوزه‏اى هست؟ آيا تمهيدى انديشيده‏ايم كه مراكز پژوهشى يا پژوهشگران مستقل، به كار تكرارى روى نياورند؟ آيا اطلاع دقيق و همه‏جانبه‏اى از شمار پژوهشگران حوزه‏هاى علميه و كارهاى انجام يافته يا در دست انجام آنان داريم؟ آيا ميان پژوهشگران و نيازها ارتباطى برقرار كرده‏ايم؟ آيا مركزى مستقل و روشمند پاسخ‏گويى به نيازهاى فرهنگى – دينى روزآمد اجتماع را بر عهده گرفته است؟
آيا جايى خاص را سراغ داريم كه مباحث پرچالش امروزين هم‏چون دين و آزادى، حكومت اسلامى و آزادى، تساهل و تسامح دينى، نظام اقتصادى اسلامى، نظام حقوقى اسلام و… را به طور همه‏جانبه مورد بحث و بررسى قرار داده و نظرگاه‏هاى مشخص دين را براى جلوگيرى از كج‏انديشى‏ها در اختيار جامعه بگذارد؟ آيا براى تربيت و پرورش نيروى انسانى پژوهشگر برنامه‏ريزى كلان داشته‏ايم؟ آيا براى رفع اين معضل كه كتاب‏هاى درسى و اساسا نظام‏آموزش حوزه م‏آلا به پديدآوردن شمار محققان كارآمد نمى‏انجامد، فكرى كرده‏ايم.
به راستى آيا براى اين پرسش‏ها و ده‏ها پرسش ديگر پاسخى كه مايه آرامش روحى ما باشد و قضاوت تحسين برانگيز آيندگان نسبت‏به ما را به سان قضاوت ما نسبت‏به پيشينيان برانگيزد، فراهم كرده‏ايم؟!
ارزيابى و پالايش ضرورتى اجتناب‏ناپذير
شايد زمان آن رسيده باشد كه همگام با ضرورت اصلاح در عرصه‏هاى كلان اجتماعى، مجموعه دستاوردها و كارهاى انجام يافته در عرصه پژوهش اسلامى در حوزه را در اين دو دهه مورد ارزيابى دقيق قرار داده و با بازشناخت كاستى‏ها و عوامل راهيافت اين كاستى‏ها به پالايش همه‏جانبه آن‏ها پرداخته و براى رفع كاستى‏ها اقدامى شايسته و نه تسكين‏بخش و روزآمد، انجام دهيم.  براى دست‏يابى به چنين هدفى مى‏بايست پژوهش در حوزه را از سه‏نگاه مورد ارزيابى قرارداد: 1. مديريت پژوهش; 2. پژوهشگران; 3. پژوهش‏هاى انجام يافته.
در بخش نخست‏يعنى مديريت پژوهش بايد وضعيت نظارت و هدايت تحقيقات در طول اين دو دهه گذشته و نيز وضعيت كنونى آن و دشوارى‏ها، موانع و كاستى‏هاى مديريت پژوهش مورد ارزيابى قرار گيرد. براى ارزيابى وضعيت پژوهشگران نگاهى آمارى به محققان و طبقه‏بندى روشمند آنان براى شناخت ميزان پراكندگى آنان در حوزه‏هاى علميه، ميزان توانمندى، چگونگى ارتباط و آگاهى از نيازهاى جارى، پژوهشى، دشوارى‏هاى كار پژوهشى و… ضرورى خواهد بود.
در بخش سوم يعنى پژوهش‏هاى انجام يافته كارآمد ترين شيوه عطف توجه به مهم‏ترين آثار منتشره در زمينه‏هاى مختلف علوم اسلامى اعم از قرآن، حديث، فقه، فلسفه و كلام، تاريخ و سيره و… و بررسى گسترده و عميق مطالب و نوگسترى آن‏ها مى‏باشد.
براى جامعيت چنين ارزيابى و نگاهى به هر يك از سه حوزه‏هاى پيشگفته‏مى‏بايست آن‏ها را از سه منظر مورد توجه قرار دارد:
1. وضعيت آن‏ها در طول دو دهه گذشته چگونه بوده است؟ 2. مجموعه كاستى‏ها و دشوارى‏هاى هر سه بخش چيست؟ 3. چه پيشنهادهاى مؤثر و در عين حال واقع‏بينانه‏اى براى رفع اين كاستى‏ها و اصلاح آن‏ها مى‏توان ارائه كرد؟
نگارنده براى انجام اين مهم نه بضاعت چندانى دارد و نه داعيه اصلاح‏گرى. آن‏چه در اين باره گفته شد، اگر حكايت‏گر هيچ‏نكته‏اى نباشد، گفتارى است از سر دردمندى و خيرخواهى كه شايد امعان نظر به آن و صواب دانستن مدعاها براى بالندگى هر چه بيشتر و بهتر روند تحقيق و پژوهش درحوزه به كار آيد.
علی نصیری