چرا همه تحقیقات مراکز دانشگاهی دنیا به آبادانی دنیا معطوف است؟

شخصاً به اخبار علمی و گزارش های مربوط به تحقیقات و نتایج آنها که از گوشه و کنار جهان پیوسته مخابره می شود، بسیار علاقه مند بوده و هستم.

روزی نیست که خبری تازه در باره نتایج شگفت آور تحقیقات در زمینه های مختلف به گوش نرسد.

خبر پیدا شدن افق جدید در مبارزه با بیماره هموفیلی و نیز مقابله با آلزایمر از نمونه های اخیر آن است.

خبر ذیل هم از نمونه های دیگر آن است با عنوان: «پدیده «شبکه سیال» و «لحظه شگفت انگیز»

در بخشی از متن خبر چنین آمده است:

« پروفسور کوین دانبار تحقیقی فوق العاده انجام داد با این هدف که ایده های خوب از کجا می آیند؟ نتایج جالب بود. او به تعدادی از آزمایشگاههای علمی دور دنیا سری زد و از تمام افراد در حالیکه مشغول انجام جزیی ترین امورشان بودند، فیلم برداری کرد. در حالیکه آنها جلوی میکروسکوپ نشسته بودند، وقتی که با همکارانشان کنار آب سردکن مشغول گفتگو بودند و امثال این ها. او تمام این مکالمات را ضبط کرد و سعی کرد از منشاء ایجاد بهترین ایده ها سر در بیاورد …»

میزان تلاش و همت این دانشمند برای کشف یک پدیده علمی حقیقتاً قابل تحسین است؛ چنان که تلاش مستمر مراکز دانشگاهی مهم دنیا را که عموماً با همت ستودنی در پی کشف راه حل های جدید برای سیطره بیشتر و راحت تر بر طبیعت و آسان کردن زندگی در این خاکدان اند، را باید قدر دانست و تقدیر نمود.

اما پرسشی که ذهن پر از خبط و خطای مرا به خود مشغول ساخته نکته ذیل است:

آیا همه گرفتاری بشر در بیماری های جسمی او خلاصه شده و این که چه کند تا دیرتر پیر شود و مانع علایم زوال عقل گردد و به عمر او افزوده گردد؟!

آیا همه دغدغه انسان آن است که چه موبایل و تبلتی در دست داشته باشد که کوچک تر و وزن آن کمتر و سرعت انتقال اطلاعات آن بیشتر باشد؟!

آیا همه بیچارگی های انسان معاصر آن است که چگونه رباتی بسازد که بتواند امور خود را به او واگذار کند و راحت تر از همیشه بر مبل خود بیاساید؟!

اخبار چند ماه اخیر که در باره فاش شدن رسوای های جنسی بسیاری از رجال نامی در عرصه سیاست حتی در سطح رئیس جمهور آمریکا و هنرمندان مشهور و فعال در عرصه هالیوود، رسانه ها را درنوردید، را حتماً دنبال کرده اید.

رسوایی برخی از آنها تا بدان جا رسید که شماری از آنان از مقام خود که سال ها برای رسیدن به آن چه هزینه ها که نپرداختند، استعفا دادند یا کنار گذاشته شدند و جالب تر آن که برخی در برابر چشم جهانیان دست به خودکشی زدند.

پرسش من این است که چرا در دانشگاه های معتبری همچون هاروارد، استنفورد، مک گیل، آکسفورد، سوربن و … که اتفاقاً این دست از رسوایی ها گاه در همان شهرِ همین دانشگاه ها رخ داده، هیچ تحقیقی در زمینه های ذیل انجام نمی دهند:

اساساً چرا آزار، تعرض و تجاوز جنسی گناه، زشت، ناپسند و زمینه ساز عتاب و عقوبت تلقی شده است؟

معیار این دست از داوری های اخلاقی چیست؟

مگر نه این است که شماری از سرزنش کنندگان این دست از رفتارها به بی اعتقادی خود به خداوند و ادیان پای می فشرند؟! پس معیار و میزان آنان در داوری اخلاقی شان چه چیزی است؟

آیا این امر خود حکایت از مدعای درست فلاسفه ای همچون کانت ندارد که معتقد بود همصدایی همه جهانیان در زیبا و زشت شمردن بسیاری از رفتارها، خود دلیلی بر وجود خداوندی است که زشت و زیبا را در نهاد آنان تعریف کرده است؟!

چرا تحقیق نمی کنند که ریشه این دست از رسوایی های اخلاقی چیست؟

چرا انسان از هر فرصت و مجالی برای گناه بهره می گیرد؟

برای حل و مبارزه با آسیب های رفتاری از این دست چه باید کرد؟

راستی بحران اخلاق بشریت که گاه تا این حد تمام مراکز و محافل فکری، فرهنگی و سیاسی را درمی نوردد، از مسایلی همچون پیدا کردن راهی برای سبک کردن تبلت و لب تاپ کم ارزش تر است؟!

آیا اینها نشان از آن ندارد که بشر حقیقتاً راه خود را گم کرده و نمی داند چه می کند و به کجا می رود؟

آیا این حقایق نشان نمی دهد که همه جهان شناخت بشر در همین دنیا و در همین جسم مادی و دنیایی او خلاصه شده و او چشم خود را از روی تجاهل به همه اسرار متافیریکی بسته و روح و روان و حیات جاودانه انسان برای او چندان اهمیتی ندارد؟!

در یک کلمه باید به همه دانشگاه های پر کار و پر تلاش دنیا که هر روز چشم انداز جدیدی از تمدن و تکنولوژی در برابر ما می گشایند، تبریک و تحسین بگوییم، اما باید به آنان یادآور شد که همه تلاش های شما به جسم آدمیان معطوف شده که روزی به خاک سپرده خواهد شد و کوشش های شما به دنیایی ناظر است که یک روز برای همیشه به پایان خواهد رسید.

بیایید برای علاج روان پر آسیب جهانیان و آبادانی عقبایِ ویران آنان نیز اندکی فکر و فرصت صرف کنید!

dr_alinasiri@