اخلاص کالایی که به کمتر کسی داده شده است

#اخلاص_کالایی_که_به_کمتر_کسی_داده_شده_است

این روزها که همه چشم ها و نگاه ها به حادثه تلخ زلزله کرمانشاه دوخته است، تلاش قابل تحسینی از سوی برخی از ورزشکاران، هنرمندان و حتی رجال سیاسی برای جلب حمایت مردمی چشم ها را می نوازد.

نفس این کار که فردی از شهرت و اعتبار خود در جامعه بهره گیرد و به ویژه در بحران های اجتماعی و حوادث طبیعی مجرا و مجلای خیر رسانی به مردم شود، البته کار پسندیده و ستودنی است؛ زیرا همان گونه که امام سجاد (ع) در بخشی از دعای مکارم الاخلاق به ما آموخت باید از خداوند بخواهیم تا چنین باشیم: «واجر علی یدی الخیر للناس»

بعید نیست که برخی از این افراد به دنبال ماندن نامی نیک از خود هستند. آنان می بینند پس از گذار قریب به پنج دهه، مردم قدر شناس ایران هم چنان نام جهان پهلوان تختی را به نیکی و پاک منشی یاد می کنند و چرا از آنان چنین نامی در تاریخ نماند؟!

اما هزار نکته باریک تر از مو آن است، که سرّ و راز مانایی افراد و مانایی کارهای نیک، در اخلاص است؛ زیرا اساساً به استناد قرآن تنها آن چه منسوب و منتسب به خداوند است، لباس مانایی به تن می کند: «ما عندکم ینفد و ما عند الله باق»

و چیزی به خداوند قابل انتساب است که همه اش و نه تنها بخشی از آن، واقعاً از آنِ خداوند باشد که این همان معنای اخلاص است؛ یعنی هیچ شبهه و شائبه غیر خدایی در آن حضور نداشته باشد؛ یعنی بی رنگی و بی ریایی محض.

شک نکنید که اخلاص گوهری است که بسیار اندک به افراد داده شده است.

معروف است وقتی شیخ بهایی در پی حدیث «اربعین صباحا» چندین بار چله نشینی کرد و به اذعان خود، خود را برای خداوند خالص ساخت، دید نتیجه ای نمی گیرد.

پس از پیجویی بسیار از راز آن، سرانجام دریافت که او چهل روز؛ خود را خالص می ساخت تا چشمه های حکمت از قلب او بر زبانش جاری شود؛ به عبارت روشن تر، او برای جاری شدن چشمه، چهل روز عبادت می کرد نه برای خداوند.

و روایت فرموده بود که اگر چهل روز خود را برای خداوند خالص کنید، چشمه های حکمت از قلب بر زبانتان جاری خواهد شد.

چنین است که پیامبر اکرم (ص) به سعد معاذ فرمود: اخلص العمل فان الناقد بصیر.

آن کس که قرار است عمل های ما را محک زند و در میزان ارزش و اعتبار بسنجد، خدایی است که عالم سرّ و شهود است و راز نهان ما را از خود ما بهتر می داند.

اگر تختی ماندگار شد، البته یکی از دلایل آن خاکی بودن او و مردمی بودن او بود؛ همت و غیرت او بود که در زلزله بوئین زهرا در دهه چهل همه آبرو و اعتبار خود را گذاشت تا کمک های مردمی را جمع کرد.

دوستانش گفتند پس از چند روز تلاش شبانه روز، گفتیم گرسنی ایم و بیاییم لقمه ای به رگ بزنیم. اندکی از پول جمع آوری شده را برداشتیم تا با آن غذایی تهیه کنیم.

مرحوم تختی به ما نهیب زد و گفت مردم ما را امین خود دانسته و این مبالغ را به نیت رساندن به مصیبت زدگان به ما داده اند نه برای تهیه نهارمان!

و چه درسی از ادب و دیانت که به ما داد!

شک نکنید آن روز که تختی چنین زیباوشانه عمل کرد نه بسان امروز رسانه فعالی بود و نه شبکه های اجتماعی و نه موبایل و نه ماهواره.

عزیز ورزشکار، هنرمند، سیاست ورز و … که شتابانه به کمک زلزله زدگان کرمانشاه می کوشی، یادت باشد، تنها در سایه اخلاص، عملت پاداش اخروی خواهد داشت و با اراده الهی نامت ماندگار خواهد شد و نه با اکسری دیگر همچون رسانه.

بدان که حقیقت سرایی است آراسته که در آن گرد و خاک انانیت، منیت، شهرت و آوازه راه و جایی ندارد.

خود را با یک محک بیازمای!

ببین اگر رسانه و دوربین و صدا و سیما و شبکه های اجتماعی نباشد و تو را و کار تو را پوشش خبری ندهند، آیا هم چنان همت و حمایتت برقرار است؟!

اگر هست که خوشا به حالت، دست مریزاد و طوبی لک!

و اگر نه، بیش از این خود را به زحمت نیانداز که بار سنگین اخلاص را هر دوشی تاب و توان ندارد.

قصیده سعدی در باب اخلاص را بخوانید که پایانش این چند درس آموز ختم می شود:

حقیقت سرایی است آراسته

هوا و هوس گرد برخاسته

نبینی در آن جا که برخاست گرد

نبیند نظر گر چه بیناست مرد

dr_alinasiri@