ویژگی های حاکم اسلامی از منظر نهج البلاغه (برنامه سخنرانی استاد علی نصیری)

#برنامه_سخنرانی_استاد_علی_نصیری_در_مرکز_یاوران_المهدی (ع)

امروز نوزدهم شهریور ماه 1396 استاد علی نصیری از ساعت یازده و نیم صبح برای گروهی از مربیان نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که از سراسر کشور در مرکز یاوران المهدی (ع) گرد هم می آیند، در باره «ویژگی های حاکم اسلامی» سخنرانی خواهد داشت.

محور این سخنرانی نامه حضرت امیر (ع) به مالک اشتر است که از آن به «عهدنامه مالک اشتر» یاد می‌شود.

این نامه را باید منشور عدالت و مرامنامۀ حقوق همه انسان‏ها اعم از مؤمن و كافر، صالح و ناصالح در عرصه زمامدارى دانست و به قول جرق جرداق به‏رغم آن كه در هزار و چهارصد سال پیش و در دورانی که از مباحث حقوقی؛ همچون حقوق شهروندی و حقوق اقلیت ها سخنی در بین نبود، تنظیم شد، از چندین جهت بر اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد برترى و امتیاز دارد.

به استناد این عهدنامه «ویژگی های حاکم اسلامی» عبارتند از: 1. مهرورزی نسبت به مردم؛ 2. خدامداری در برخورد با مردم؛ 3. دخالت ندادن ناصالحان در اداره امور؛ ۴. نظارت برکارگزاران؛ ۵. اهتمام ویژه حاکم به طبقات ضعیف جامعه؛ ۶. اهتمام حاکم به امور عبادی؛ 7. ارتباط مستمر حاکم با مردم؛ ۸. پرهیز از ویژه‌خواری؛ 9. اهتمام به حفظ نفوس مردم؛ 1۰. پرهیز از ثناگویی.

به عنوان نمونه نخستین تذکری که در گفتار امام خطاب به مالک اشتر آمده آن است که باید دل خود را از مهر، محبت و لطف به مردم لبریز سازد و بسان درنده‌ای که خوردن گوشت سایر حیوانات را برای خود غنیمت می‌شمارد، با آنان برخورد نکند:

«أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَیهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ؛ مهربانى به رعيت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ايشان را شعار دل خود ساز. چونان حيوانى درنده مباش كه خوردنشان را غنيمت شمارى‏.»

مردم از نگاه حضرت امیر، فرزندان معنوى حاكم تلقی می‏گردند كه بر او لازم است بسان پدر و مادر نسبت به آنان تفقد و مهربانى ورزد  و بال رحمت و مهر خود را بر ایشان بگسترد و میان ایشان حتى در نگاه كردن تبعیض قائل نشود.

مردم از نگاه امام چنان محترم‏اند كه زمامدار حق ندارد به‏خاطر تلاش و كوششى كه براى اداره شؤون آنان انجام مى‏دهد بر ایشان منت نهد  و كارگزاران باید هماره در خدمت مردم بوده و پاسخگوى نیازهاى آنان باشند و خود را در میان حجاب‏ها پنهان نسازند و تنها پیام رسان آنان به مردم زبان‏شان و تنها حاجب‏شان چهره‏شان باشد.

احترام مردم نزد امام چنان است كه اجازه نمى‏دهد به هنگام ورود خود به منطقه‏اى آنان خود را براى استقبال امام به زحمت انداخته و خوار سازند. چنان‏كه وقتى وارد شهر انبار شد، دهقان‏هاى آن دیار براى امام پیاده شدند و پیشاپیش امام دویدند. امام از آنان علت كارشان را پرسید. آنان گفتند: عادتى است كه داریم و بدان امیر خود را بزرگ شماریم. امام با نكوهش این كار فرمود: به خدا كه امیران شما از این كار سودى نمى‏برند و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج مى‏افكنید و در آخرتتان بدبخت مى‏گردید.

به‏رغم بى نیازى امام از مشورت در بسیارى از امور و برخوردارى از عصمت، خود محورى و استبداد به رأى حاكم را عیب مى شمارد و هماره مى فرمود: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ؛ هر كس به رأس خود استبداد ورزد هلاك گردد.»  و در ستایش مشورت مى‏فرمود: «ِ وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ؛ هیچ پشتوانه اى بسان مشورت نیست.»  و مشورت را عین هدایت مى‏دانست: «وَ الِاسْتِشَارَةُ عَيْنُ الْهِدَايَة.»

و از مردم مى‏خواست كه با او به‏سان حاكمان جابر و گردنكش رفتار نكرده و از نصیحت و انتقاد از عملكرد او اجتناب نكنند.

dr_alinasiri@