هماره باید از نفس خود پاسبانی کنیم

‌#هماره_باید_از_نفس_خود_پاسباني_کنیم
به گمانم در میان داستان ها و به تعبیر دقیق تر رخدادهای قرآنی، داستان خلقت آدم و رخدادهای پیرامونی آن از همه درس آموزتر است.
یک گوشه این داستان، لخت و برهنه شدن آدم و حوا در پی تلبیس ابلیس و خوردن از درخت ممنوعه است؛ به حدی که آنان از شرمندگی خود را با برگ درخت پوشاندند.
راستی اگر به چشم ساده دلانه به معارف قرآن درنگریم، چقدر این رخداد ساده و عامه پسند و در حد ماجرای سطحی تنزل می کند.
اما اگر به درستی در معانی آیات قرآن ژرف اندیشی شود، تازه معلوم می گردد این کتاب به ظاهر ساده چه لایه های معنایی بس دقیق را در ورای خود پنهان ساخته است.
اندکی از معانی مورد نظر قرآن در این داستان چنین است:
ای آدمیان! هر یک از شما در جسم و در روح خود «سوأه»؛ یعنی چیزهای زشت و ناپسند دارید که دوست دارید از چشم خود شما و دیگران پنهان باشد.
شرمگاه در ظاهر بدن و حرص، بخل و حسادت در باطن و روح از جمله آنها است.
آشکار شدن «سوأه» ظاهری و باطنی به معنای رفتن آبروی انسان است.
به گونه ای که اگر آشکار شدن «سوأة» برای انسان محترمی هر چند به صورت اتفاقی رخ دهد، فرد دوست دارد از چشم همگان پنهان شود و از خاطره ها محو گردد.
از آن جا که آدم و حوا در عالمی پا گذاشته بودند که باطن آن آشکار می شد، وقتی آنان دچار لغزش شدند، عور شدن لباس باطن آنان در ظاهر نمود پیدا کرد و آنان خود را برهنه یافتند.
از این جهت، خداوند برای آدمیان لباسی در ظاهر مقرر فرمود تا زشتی های ظاهری آنان پنهان بماند:
«يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا» (اعراف، 26)
و در کنار آن تقوا را به عنوان لباسی باطن قرار داد تا زشتی های روحی آنان پنهان شود:
«وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِكَ خَيْرٌ»
از سویی دیگر، شیطان پیوسته در تلاش است تا لباس باطن را از ما برباید و ما لخت و عور کند و عالمی را به تماشای ما بنشاند و در یک کلمه می خواهد تا آبروی ما ریخته شود.
در آن صورت همه نگاه های تحقیر آمیز به سوی ما به متمایل خواهد شد و همه زبان ها به شماتت ما باز خواهد ماند.
دیگر هر چه دور خود دیوار و حصار می کشیم که کسی به سوی ما چشم ندوزد و اخبار ما را پیجویی نکند، چاره نمی کند، بلکه کار بدتر می شود و بر عمق حادثه تلخ افزوده خواهد شد.
این حقیقت تلخ پیوسته و همه روزه در دور و بر ما در جریان است.
درنگرید در همین چند ماه اخیر چند تن از رجال سیاسی و انتظامی به خاطر فساد مالی، چند ورزشکار، مجری، هنرمند و چند تن از منسوبان به دین به خاطر تباهی اخلاقی بدنام شدند و طبل رسوایی آنان به صدا درآمد یا در معرض بدنامی قرار گرفتند.
آخرین مورد آن عکس سلفی چند تن از نمایندگان مجلس با فلان خانم بود که به رغم کم رنگ بودن درجه لغزش، باعث صدمه به اعتبار اجتماعی آنان شد.
ما عموماً با حرص و ولع این دست از رخدادها را پی می گیریم و به آنها نظاره کرده و به آنها می خندیم.
اما غافلیم که خود سخت در معرض آسیب هایی از دست هستیم.
شیطان با صبر و حوصله زیاد در تلاش است تا ما را هم عور و برهنه کند و جهانی را به تماشای ما وادارد!
جهانی که می تواند در حد یک محله کوچک باشد یا جهانی بزرگ باشد در حد و قواره رسانه های بین المللی و چشم های فرامرزی!
حضرت امیر (ع) چه زیبا فرمود:
«الدنیا تغر و تضر و تمر»
چاره کار در چیست؟
توصیه موکد اکید قرآن بهره گرفتن از لباس تقوا است:
«وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِكَ خَيْرٌ»
تقوا همان خود پاسبانی است.
ما راه چاره ای بهتر و کارآمدتر از خود مراقبتی نداریم.
زیرا حب به ذات جبّلی همه است و اگر خود را دوست داریم و نمی خواهیم سخره آفاق شویم، چاره ای جز خود پاسبانی نداریم.
رسول خدا (ص) چقدر هشیارانه فرمود:
«اعدی عدوک نفس التی بین جنبیک»
با ما بزرگ ترین دشمن خود هم خانه ایم.
با این حال، چگونه می توان از یک لحظه و چشم بر هم زدن از آن غافل بود؟!
سعدی چه خوش سرود:
سخن در صلاح است و تدبیر وخوی
نه در اسب و میدان و چوگان و گوی
تو با دشمن نفس هم‌خانه‌ای
چه در بند پیکار بیگانه‌ای؟
عنان باز پیچان نفس از حرام
به مردی ز رستم گذشتند و سام
تو خود را چو کودک ادب کن به چوب
به گرز گران مغز مردان مکوب
وجود تو شهری است پر نیک و بد
تو سلطان و دستور دانا خرد
تو را شهوت و حرص و کین و حسد
چو خون در رگانند و جان در جسد
الهی لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابداً!

dr_alinasiri@