معیار بازشناخت موارد بایسته عفو و گذشت

سلام استاد؛

روز شما بخیر.

دیروز مشغول صحبت با جمعی از دوستان (همه متدین و دارای سطوح بالای تحصیلات دانشگاهی) بودیم درباره اینکه اگر مورد ظلمی مانند تمسخر قرار گرفتیم برای رعایت معیارهای اخلاق بهتر است چه واکنشی نشان بدهیم (صرفا از وجه اخلاقی و نه مهارت اجتماعی و … که البته در مواردی در تقابل دیدن اینها باعث شده فرد نه مهارت اجتماعی داشته باشد نه از پس حل اخلاقی مساله براید.).

همه متفق القول بودند که سکوت کنیم و توجیهات مختلفی مطرح شد که به نظر من تمام آنها برای تسکین آسیب و فشار روحی ناشی از تحمل آن ظلم است. متاسفانه در اغلب مواردی هم که می بینیم واکنش ها به صورت سکوت یا تقابل لفظی و … است.

به نظرم بسیار بعید است که لازم باشد ما برای رعایت اخلاق در برابر انواع ظلم های کوچک و بزرگ جامعه صرفا سکوت کنیم. این یک نقص بزرگ است که ما حتی به صورت نظری هم نمی دانیم که اگر قرار باشد مبادی آداب اخلاقی باشیم چطور از حقوق و شخصیت انسانی خود دفاع کنیم. فکر می کنم این مساله خیلی مهمی است چرا که بعد از مدتی ممکن است شخص مجبور به این بشود که به کل دست از ملاحظات اخلاقی بردارد و آسیب روحی ناشی از این دست کشیدن از اصول را هم تحمل کند.

قبلا که بخش کوتاهی از کتاب آقای مجتبی تهرانی (اخلاق نبوی) را می خواندم به بسیاری از تصورات ذهنی ام از اخلاق مند بودن شک کردم چون به نظرم رسید پایه ای در دین واقعی ندارند…

شما توصیه ای برای اصلاح این دانش اخلاقی ناقص امثال من دارید که به پشتوانه آن بتوانیم اخلاق مدارانه از پس زندگی پر آسیب اجتماعی که داریم بربیاییم؟ مرز مراعات ها به بهانه اخلاق مداری کجاست؟ به عنوان مثال دربرابر کسی که مسخره مان می کند؟

بسیار متشکرم.

 

علیکم السلام

به دو فقره ذیل که هر دو از دعای مکارم الاخلاق امام سجاد (ع) است، توجه فرمایید:

«واجْعَلْ لِي يَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِي ، ولِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِي ، وظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِي ، وهَبْ لِي مَكْراً عَلَى مَنْ كَايَدَنِي ، وقُدْرَةً عَلَى مَنِ اضْطَهَدَنِي ، وتَكْذِيباً لِمَنْ قَصَبَنِي»
«وسَدِّدْنِي لأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِي بِالنُّصْحِ ، وأَجْزِيَ مَنْ هَجَرَنِي بِالْبِرِّ ، وأُثِيبَ مَنْ حَرَمَنِي بِالْبَذْلِ ، وأُكَافِيَ مَنْ قَطَعَنِي بِالصِّلَةِ ، وأُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِي إِلَى حُسْنِ الذِّكْرِ ، وأَنْ أَشْكُرَ الْحَسَنَةَ ، وأُغْضِيَ عَنِ السَّيِّئَةِ.»

در فقره نخست امام از خداوند درخوست می کند تا به او توشه و توان لازم برای دفع ظلم دیگران عطا کند، اما در فقره دوم از خداوند می طلبد تا به او روحیه بخشش از لغزش ها و خطاهای دیگران ارزانی دارد.

جالب آن که این دو فقره در کنار هم و با فاصله اندک قرار دارند.

چرا میان این دو فقره تا این اندازه تفاوت است؟

راز اصلی آن در حقیقت پاسخ به پرسش شماست.

از مقایسه میان این دو فقره می توان دریافت که اسلام در همه جا و در همه حال خواهان سکوت و گذشت از حق خود نیست.

اما ملاک کجاست؟

چند معیار را می توان بدست داد:

عفو و گذشت از روی عجز و ناتوانی تلقی نشود؛
گذشت از ستم طرف مقابل، زمینه تنبه، بازگشت و اصلاح او را فراهم آورد.
عفو و گذشت ناظر به امور شخصی باشد، نه حقوق اجتماعی یا شخصیت حقوقی.
در برابر اهل تکبر و تبختر توصیه به رفتار متقابل شده است.

موفق باشید.

96/3/31

dr_alinasiri@

www.maref.ir

https://t.me/joinchat/AAAAAEHY4kka_o03mgnGIA

https://t.me/dr_alinasiri