آیا در باره بدعت گزاران تهمت و افترا جایز است؟

#آیا_در_باره_بدعت_گزاران_تهمت_و_افترا_جایز_است؟

با سلام و عرض ادب خدمت جناب استاد نصیری؛

از جواب زیبای شما استفاده کردیم، احادیثی بنده به یاد دارم که مضمونش این بود که فاسق را رسوا کنید و غیبت او کنید تا حتی شرم کند از خانه بیرون آید اینکار نکنید فاسق یاغی می شود، یا مثلا حدیثی که پیامبر ص به شخصی که از طرف همسایه اذیت می شد و هیچ راهکاری برایش جواب نداد در آخر گفتند که اثاثیه ات را در کوچه بریز و هر عابری که از تو از دلیلش سوال کرد بگو اینقدر این همسایه اذیت کرد که مجبورم از اینجا نقل مکان کنم(پیشاپیش معذرت خواهی می کنم که اصل احادیث را بیاد ندارم) سوال بنده از شما جناب استاد این است شما بین این احادیث(البته اگر از نظر شما ضعیف نباشند) و احادیث ستر عیب مومن چگونه جمع می فرمایید.

با تشکّر

علیکم السلام

بخش اساسی پرسش شما در این جمله آمده است: «احادیثی بنده به یاد دارم که مضمونش این بود که فاسق را رسوا کنید و غیبت او کنید.»

مایلم این بخش را به خاطر اهمیتی که دارد، توضیح دهم:

مدرک اصلی این مدعا روایت ذیل است که در کافی شریف آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّه ص إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ والْبِدَعِ مِنْ بَعْدِي فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وأَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ والْقَوْلَ فِيهِمْ والْوَقِيعَةَ وبَاهِتُوهُمْ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الإِسْلَامِ ويَحْذَرَهُمُ النَّاسُ ولَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّه لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ ويَرْفَعْ لَكُمْ بِه الدَّرَجَاتِ فِي الآخِرَةِ.

بر اساس این روایت در برابر کسانی که در حقانیت دین، شک و تردید را در میان مردم می پراکنند یا در دین بدعتی می گذارند، ؟ اقدام لازم است:

تبری جستن از آنان؛ (الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ)
سبّ و دشنام دادن؛ (وأَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ)
غیبت کردن؛ (والْقَوْلَ فِيهِمْ والْوَقِيعَةَ)؛
پاسخ علمی دادن (وبَاهِتُوهُمْ)

برائت جستن امر روشنی است و جای گفتگو ندارد. سب، و دشنام چنان که یک بار به تفصیل در پاسخ پرسشی آوردم، در صورتی که بیان صفات و رفتار نکوهیده باشد و نه نسبت دادن صفات و رفتاری که طرف مقابل هر چند بدعت گزار است، مانعی ندارد.

غیبت نیز بر همین اساس قابل توجیه است؛ زیرا آن که حرمت دارد مومن و مومنان اند؛ کافر، متجاهر به فسق و بدتر از همه مرتدان و بدعت گزاران حرمتی ندارند.

محل چالش عبارت «باهتوهم» است که در باره آن دو نظریه ارایه شده است:

این واژه از ریشه «بهتان» است. بر این اساس طبق این فرمایش رسول خدا (ص)، برای مصلحت جلوگیری از بدعت و در نتیجه ممانعت از انحراف امت، می توان به بدعت گزاران تهمت و افتراء بست و مثلاً گفت که آنان زناکار، شراب خوار و سارقان مال مردم … اند، در حالی که واقعاً چنین رفتاری ندارند!

شماری از فقهای ما بر چنین رأی هستند و آن را از باب مصلحت روا دانسته اند.

به نظر این ناچیز، از جمله نشانه های فقدان فقه اکبر و عدم امعان و احاطه لازم به مبانی دینی زمینه ساز چنین لغزشی در دیدگاه برخی از فقهاء شده است، به رغم التزام اخلاقی به رعایت حرمت آنان.

سراسر دین و روح حاکم بر آن رعایت مرّ اخلاق و رفتار اخلاقی در تمام زمینه هاست و اگر مجالی دست دهد در باره نظر مشهور که جواز دروغ در چند مورد (و به تعبیر رایج دروغ مصلحت آمیز) است، اظهار نظر خواهم کرد که اساساً آن چه ادعا می شود موضوعاً از عنوان دروغ خارج است.

جواز بهتان و تهمت در باره بدعت گزاران از نتایج تلخ تفکر «الغایات تبرر المبادی» است که از افتخارات اسلام مقابله با این تفکر است.

این واژه از ریشه «تحیر» است؛ نظیر آیه شریفه «فبهت الذی کفر»؛ یعنی آن چنان با بدعت گزاران به بحث و گفتگو بپردازید که در اثبات دعاوی خود دچار حیرت و سرگردانی شوند و نتوانند از مدعای خود دفاع کنند.

به تعبیر ملاصالح مازندرانی: « إلزامهم بالحجج البالغة لينقطعوا ويبهتوا كما بهت الذي كفر في محاجة إبراهيم»

این نظریه از نگاه این ناچیز قابل دفاع است. بزرگانی همچون علامه مجلسی و شهید ثانی بر این رأی هستند.

بنابر این در متون دینی گزاره ای مبنی بر جواز تهمت و افترا به گناهکاران و حتی بدعت گزاران وجود ندارد.

موفق باشید.

dr_alinasiri@