ایران خورشیدی تابان دارد!

چند روز قبل و درست یک روز پیش از انتخابات در همین کانال چنین نگاشتم:

«… اگر دولت آقای #روحانی پیروز انتخابات باشد، باید بداند:

جامعه رخوت، سستی، توانی و امروز و فردا کردن در اداره جامعه را برنمی تابد؛ چنان که بر پاکی و پاکدستی کارگزاران تاکید دارد. دولت آقای روحانی باید باور کند که یک روز تاخیر در انجام امور برای کشوری که قرار است الگویی از جامعه دینی موفق ارایه کند، دیر است.
از سویی دیگر، بدون تردید به صلاح این کشور نخواهد بود که مدیران خُرد و کلان آن دست در جیب مردم داشته باشند؛ چه کم باشد و چه زیاد! آیا ما از افغانستان کمتریم که هر گونه کار اقتصادی برای مدیران و کارگزاران را ممنوع اعلام کرد؟!

اگر دولت اصول گرایان و شخص آقای #رئیسی زمام کار را برعهده گیرد، باید بداند:

آسیبب های اجتماعی و شکاف های اجتماعی ریشه در برنامه های نادرست طی سالیان گذشته داشته و چنان نیست که در یک دوره زمانی کوتاه قابل علاج باشد، اما آن چه مهم است این نکته است که مردم از آنان تلاش صادقانه، شبانه روز و بی سر و صدا را برای حل مشکلات شاهد باشند.
واقعیت های موجود جامعه، نشان از گسل اخلاقی و دینی دارد و به صلاح جامعه آن نیست که دین داری حداکثری که مخاطب آن دین داران هستند، بر همه آحاد جامعه تحمیل گردد؛ چنان که بعد از گذشت قریب به چهل سال و تجربه های اندوحته شده در تعامل جهانی، به صلاح جامعه آن نیست که هم چنان بر طبل تنش و ستیز با جهانیان کوبیده شود.

با خود می گویم:

آیا حق مردم ایران نیست که #طالوتی بر آنان طلوع کند که محسنات و نیکی های دو تفکر و دو منش پیشگفته را یک جا داشته باشد؛

از یک سو؛ هم اهل تلاش و تکاپوی خالصانه و جانانه باشد و هم پاکدست؛

و  از سویی دیگر، برنامه های داخلی و خارجی را بر اساس واقعیت ها بچیند، نه حقیقت ها.»

 

*اینک آقای روحانی پیروز انتخابات شده است و از هر جهت بایسته و شایسته است که نقش طالوت را برای کشور بازی کند.

رئیس جمهور منتخب ملت باید کاستی ها و ضعف های دوران گذشته را تدارک کند؛ زیرا بسیاری  از عذرهای گفته شده در عرصه رقابت این دوره، دیگر برای پایان این دوره شنیدنی نخواهد بود.

خدا می داند وقتی دیشب تصاویری که در روز انتخابات از گوشه و کنار کشور و نیز از سایر کشورها مخابره شده بود را مرور کردم و شوق و شعف مردم برای رأی دادن و تعیین سرنوشت خود و دل بستن به امید فردایی بهتر را نظاره کردم، اشکی سرشار از چشمانم جاری شد.

پیرمردی فرتوت بر دوش فرزند؛

بیمارانی بر روی تخت؛

معلولانی روی ویلچر؛

زندانیانی در اوین؛

مادرانی فرزند در بغل؛

دوقلوهایی با شور رأی دادن؛

عروس و دامادهایی با امید به زندگی پر برکت؛

پیر، جوان و زن و مرد در صف هایی طولانی در گوشه و کنار این کشور پهناور؛

هموطنانی در فرانکفورت، وین، بن، لندن، برلین، انکارا و … با صف هایی نسبتاً طولانی؛

به ویژه که در کنار آن تصنیف زیبای «ایران خورشیدی تابان دارد» را گوش فرا دادم.

چقدر این سرود زیبا و جان آفزاست:

با جان پیوندی پنهان دارد

مهرش جاویدان با دل پیمان دارد

دل پاس پیمان دارد تا جان دارد

خصم فریاد و افغان بگذار

بانگ آزادی از جان بردار

از خواب خواری گردید ایران بیدار

دل را چون دریا بر این طوفان بسپار

دل را چون دریا بر این طوفان بسپار

شوری دیگر در سر ماست

شوق اوجی در تن ماست

آزادی دامن بِگُشا

آهنگی دیگر بِسَرا

شوری دیگر در سر ماست

شوق اوجی در تن ماست

آزادی دامن بِگُشا

آهنگی دیگر بِسَرا

از خود گذر کن

هر سو نظر کن

بنگر ایران را

نور تابان را

عصری نو شد

چهره گشا

جانانه میهن

افسانه میهن

امید ما را

کاشانه میهن آه

ایران خورشیدی تابان دارد

با جان پیوندی پنهان دارد

مهرش جاویدان با دل پیمان دارد

دل پاس پیمان دارد تا جان دارد

 

@dr_alinasiri

www.maref.ir