تجلی عشق و عرفان در مناجات سالار شهیدان (ع)

گذشته از دعاى عرفه، دعاها و مناجات امام حسين علیه السلام در كربلا به ويژه در روز عاشورا نيز لبالب از عشق و عرفان بى منتهاست.
امام پيش از آغاز جنگ اين دعا را بر زبان جارى كرد:
«اللهم انت ثقتى فى كل كرب و رجائى فى كل شدّة، و أنت لى فى كل امر نزل بى ثقه و عُدّة…( ) خدايا در هر سختى اعتماد من تويى و در هر دشوارى اميد من تويى، و در هر كارى كه بر من فرود آيد اعتماد و سرمايه من تويى.»
در دو صحنه از رويدادهاى تلخ كربلا يكى از زيباترين جملات و زمزمه هاى عارفانه بر زبان امام جارى شد، مضمون آن جمله اين است: «چون آن چه بر سر من مى آيد در مرأى و منظر الهى است بر من آسان است.»
نخستين صحنه زمانى بود كه امام علیه السلام در لابلاى نبرد به خيام برگشت و فرزند خردسالش عبدالله رضيع ]على اصغر شيرخوار[ را طلبيد تا با او خداحافظى كند و خواهرش زينب آن فرزند را در حالى كه چشمانش از شدت تشنگى در حدقه فرو رفته بود، به امام داد. امام حسين علیه السلام فرزندش را در دامن خود نشاند و فرمود: چون جدّ تو مصطفى دشمن اين مردم است، آنان از رحمت خدا دورند. و چون خواست او را ببوسد، تير حرملة بن كاهل آمد و بر گلوى على اصغر نشست. امام دست خود را زير گلوى او گرفت و وقتى دست پر از خون شد آن را به سمت آسمان پرتاب كرد در حالى كه مى فرمود: «هوّن ما نزل بى انه بعين الله تعالى.»
در دومين برگ كتاب عرفان هنگامى كه امام به تنهايى به كارزار مى پرداخت و هجوم سپاه سنگ دل عراق بر امام سخت شد و تشنگى بر ايشان فشار آورد، تيرى بر پيشانى امام نشست. پس از بيرون آوردن تير، خون بر چهره امام جارى شد. امام لختى ايستاد تا شايد استراحتى كرده باشد. در اين هنگام مردى پليد سنگى به سوى ايشان پرتاب كرد; سنگ به پيشانى امام برخورد كرد و چون خون بر چهره جارى شد امام لباس خود را بالا گرفت تا خون را از چشمانش پاك كند. در اين لحظه شخصى ديگر با تيرى كه سه شعبه داشت قلب امام را نشانه گرفت. تير بر قلب امام علیه السلام نشست و فرمود: بسم الله و بالله و على ملّة رسول الله… آنگاه تير را از پشت سر خود بيرون كشيد و خون همچون ناودان از بدن ايشان جارى مى شد. امام دست خود را زير جراحت گرفت و هنگامى كه از خون پر شد آن را به سوى آسمان پاشيد در حالى كه اين جمله را ترنّم داشت: «هوّن على مانزل بى أنه بعين الله.»
اين حوادث تلخ پى در پى همچون باران بر سر امام فرود آمد و ايشان به جاى ناله و شكوا از اين مصائب مى گفت: چون اين تلخى ها در محضر الهى انجام مى گيرد بر من آسان است. آيا اين جمله بيان گر تبلور عالى ترين درجه عشق و عرفان الاهى در قلب امام حسين علیه السلام نيست؟! آيا جز اين است كه اگر عاشقى در حضور معشوق خود و در راه عشق او آلام و سختى هاى پى در پى را تجربه كند، چون مى داند كه معشوق او نظاره گر چنين صبر و پايدارى است، مصائب بر او آسان مى گردد؟! آيا مفهومى جز عشق حقيقى به خداوند مى تواند تفسيرگر اين جملات و صحنه هاى شگفت آورى از اين دست باشد؟!
#مناجات_آخر_امام_حسين_علیه_السلام كه در آستانه شهادت بر زبان ايشان جارى شد نيز عالى ترين نمود عشق و عرفان است.
اين مناجات زمانى بيان شد كه زخم هاى مكرّر بر بدن امام وارد آمده و هر كس با هر چيزى كه در دست داشت براى تقرب نزد پرچمداران تاريكى بر پيكر امام ضربتى وارد مى ساخت. هلال بن نافع در توصيف اين لحظات چنين مى گويد:
«قسم به خدا هرگز كسى را در حال مرگ و غلتيده در خون، زيباتر و نورانى تر از حسين نديدم. نورانيت چهره و زيبايى هيبت او چنان مرا مشغول خود ساخت كه قتل ايشان را از ياد بردم.»
امام حسين(عليه السلام) در آستانه شهادت نيز دست به آسمان دراز كرد و چنين گفت:
«خدايا! جايگاه تو متعالى و جبروتت عظيم و عقوبتت شديد است و تو بى نياز از خلقى. كبريائيت گسترده و بر هر چه بخواهى قادرى، رحمت تو نزديك، وعده تو راست، نعمت تو فراوان، امتحان تو نيكوست. هنگام دعا نزديكى و به آنچه آفريدى محيطى، از آن كه به سويت توبه آورد توبه پذيرى، بر آن چه اراده كنى توانايى، و آنچه را دنبال كنى دست مى يابى و هرگاه سپاست گويند شاكرى، هرگاه يادت كنند ذاكرى. تو را از سر نياز مى خوانم و از سر فقر به سوى تو روى مى آورم و از سر خوف نزدت پناه مى گيرم و از سر اندوه ناله مى كنم و از سر ضعف و ناتوانى از تو يارى مى جويم. و براى كفايت كارم به تو توكل مى كنم. خدايا ميان ما و اين قوم تو داورى كن… خدايا بر حكم تو صبورم، اى پناه كسى كه بى پناه است. اى ماندگارى كه پايانى ندارد، اى زنده كننده مردگان; اى كسى كه گواه اعمال هر انسانى. ميان من و اينان داورى كن كه تو بهترين داورانى!»
برگرفته از کتاب #پیشوای_روشنای_ها اثر علی نصیری
@dr_alinasiri
www.maref.ir
https://t.me/joinchat/AAAAAECj_lz