عباس (ع) نماد شجاعت و وفاداری

عباس (ع) نماد شجاعت، وفاداري، فتوت و مردانگي و ادب و تواضع در برابر برادر خود امام حسين (ع) است. برغم آن که عموم مردم گمان مي‌کنند عاطفه و حسّ برادري، عباس را به کربلا کشاند و آن چنان فداکاري از خود نشان داد، اما شخصيت علمي و معنوي عباس نشان مي‌دهد که چنين رفتارهايي آفتاب گونه از سر معرفت و عشق او نسبت به سالار شهيدان بروز کرده است.

شاهد مدعا آن که امام سجاد× در ستايش عباس فرمود:

رحم الله العباس، فلقد آثر وأبلى، وفدى أخاه بنفسه حتى قطعت يداه، فأبدله الله عز وجل بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة في الجنة كما جعل لجعفر بن أبي طالب، وإن للعباس عند الله تبارك وتعالى منزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة؛  خداوند عباس را رحمت کند که ايثار کرد و امتحان پس داد و جان خود را در پاي برادر خود فدا کرد. البته خداوند به جاي دو دست بريده عباس دو بال به او داد که با آنها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز مي‌کند، چنان که در باره جعفر بن ابي طالب چنين کرد و عباس نزد خداوند مقام و منزلتي دارد که تمام شهدا در روز قيامت به آن غبطه مي‌خورند.

چنان که پيدا است در اين روايت تاکيد شده که عباس امتحان خود را پس داد و از آن سربلند بيرون آمد و به همين جهت خداوند پاداش ويژه اي براي او در نظر گرفته و او در بهشت مقامي دارد که شهدا به آن غبطه مي‌خورند.

اين ستايش‌ها حکايت از آن دارد که عباس در سايه ايمان، عمل صالح، انتخاب شايسته و درست خود و فداکاري آگاهانه اي که از خود نشان داد، به چنين مقامات بلندي دست يافته است.

بر همين اساس، در بخشي از زيارت نامه ايشان چنين آمده است:

السلام عليك يا ابن أمير المؤمنين، السلام عليك أيها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله، أشهد أنك جاهدت ونصحت وصبرت حتى أتاك اليقين؛  سلام بر تو اي بنده صالح خداوند و اي مطيع خداوند و رسول او. شهادت مي‌دهم که تو جهاد کردي و خيرخواهي و صبوري نمودي تا آن که مرگ را در آغوش گرفتي.

توصيف عباس به عبد صالح و مطيع خدا و رسول بودن بهترين توصيفي است که مي‌توان در حق يک مؤمنِ شايسته بکار برد.

به عبارت روشن تر، نيل به درجه صالحان عالي ترين مرتبه است که خداوند به برخي از بندگان شاسيته خود ارزاني مي‌دارد و بر اساس اين زيارت نامه خداوند اين مقام را به عباس داده است.

عباس× در چهار صحنه از رخدادهاي کربلا فتوت، جوانمردي و استواري خود در ايمان و جهاد در راه خدا را نشان داد که عبارتند از:

هنگامي که در عصر روز نهم محرم سپاه عمر بن سعد براي آغاز جنگ به خيام سالار شهيدان هجوم آوردند، پيش از هر سخني شمر گفت: پسران خواهر ما کجايند؟

جعفر، عباس، عبدالله و عثمان خطاب به شمر گفتند چه مي‌خواهي؟ گفت: شما پسران خواهر من و در امان هستيد. فرزندان حضرت امير× به يکصدا گفتند: خداوند تو را و امان نامه تو را لعنت کند. آيا تو ما را امان مي‌دهي در حالي که پسر پيامبر در امان نيست!

در شب عاشورا هنگامي که امام حسين× ضمن ستايش از ياران خود و اعلام برداشت بيعت خود، به آنان پيشنهاد کرد که بروند و او را با آن تاريک دلان تنها گذارند، نخستين کسي که برخاست و گفت حسين جان يک جان در راه تو اندک است و ما اگر هفتاد جان مي‌داشتيم در راه تو فدا مي‌کرديم، عباس× بود .
در روز عاشورا پيش از آن که خود وارد معرکه نبرد شود سه برادر خود را خواست و به آنان گفت که بيم دارم پس از شهادت من از فيض همراهي امام محروم گرديد. از اين جهت براي اين که مطمئن شوم که از اين فيض محروم نمي‌شويد، پيش از من به ميدان برويد.
آن هنگام که از امام حسين× اجازه رفتن به ميدان را گرفت و بنا به توصيه امام براي آوردن آب به سوي شريعه حرکت کرد و مشک‌ها را پر از آب کرد، مشت دست خود را پر از آب کرد تا از آن بنوشد. در اين هنگام تشنگي امام را به ياد آورد و آب را ريخت.

عباس× ادب و فتوّت خود در اين زمينه را در شعر ذيل منعکس ساخته است:

هذا الحسين شارب المنون

و تشربين بارد المعين

والله ماهذا فعال ديني

و لا فعال صادق اليقين

اين حسين است که مرگ مي‌نوشد و (تو اي عباس) در اين حال مي‌خواهي آب گوارا بنوشي! به خدا سوگند چنين کاري، کاري ديني نيست و کار کسي نيست که به مقام صدق و يقين رسيده است.

بدون ترديد اگر عباس در آن لحظه و در خلوت خود که تشنگي مضاعف تاب او را ربوده بود، آب مي‌آشاميد کسي او را ملامت نمي‌کرد. اما او با دور ريختن آب بلنداي شخصيت اخلاقي و ميزان ادب و ارادت خود نسبت به سالار شهيدان را نشان داد.

آفرين بر اين همه ايمان، فتوت و مردانگي.

برگرفته از کتاب #امام_حسین_ پیشوای_روشنایی_ها اثر علی نصیری

@dr_alinasiri

www.maref.ir

https://t.me/joinchat/AAAAAECj_lzpfHKBGLrQWA