خطای نظریه کمون افلاطون؛ دلیلی بر ضرورت وحی

استاد عالیقدر و فرزانه جناب آقای دکتر نصیری.خواهشمندم متن جوابی که به اون دانشجو که سر کلاس گفته بود( به نظر من خدمتی که افلاطون به جامعه ی بشری و علم کرده از خدمت پیامبر ص بزرگتر بوده )  را در گروه بگذارید تا همه ی شاگردان شما مستفیض شوند.با تشکر و سپاس فراوان

در پاسخ دوست فاضل آقای علیپور؛

اجمالا عرض می کنم:

در پاسخ شبهه آن دانشجوی معزز گفتم به جای داوری در باره نتایج و برآیند افکار و اندیشه های پیامبر اکرم و افلاطون، خوب است از معیارها کمک بگیریم.

حداقل دو معیار برای داوری مناسب است:

جامعیت؛
خطا ناپذیری

آموزه های افلاطون فاقد هر گونه جامعیت است؛ زیرا عموما به مباحث محدود هستی شناسی و مباحثی در زمبنه فلسفه سیاست و اتدکی اخلاق محدود می شود.

آیا چنین امری را می توان به دینی مقایسه کرد که در تمان شوون و زوایای زندگی انسان، جهان و …  حرف و سخن دارد.

افلاطون پایه گذار نظریه کمون و اشتراکی است حتی او خانواده را امر اشتراکی می داند.

او معتقد است که آدمیان از ماهیت طلا، نقره و مفرغ آفریده شده اند و همه باید در مرزهای خود محدود بمانند؛ این یعنی نظام کاست و پایه گذاری تبعیض نژادی!

آیا امروز کسی می تواند به چنین افکار پر از خبط و خطا تن دهد؟!

اما در برابر چه کسی می تواند در آیات قرآن و آموزه های صادر شده از پیامبر (ص) خطا بیابد؟!

موفق باشید.

@dr_alinasiri

 

استاد بزرگوار امکان دارد نظریه کمون را مختصر و به اجمال در اینجا بیان بفرمایید تا یادآوری شود🙏🙏🙏

 

در پاسخ باید بگوییم:

در نظریه افلاطون انسانها در اصل آفرینش از یک گوهر نیستند . از اصل متفاوت آفریده شده اند . بنا براین چیزی به نام حقوق طبیعی انسانها  وجود ندارد چراکه خلقت انسانها از اصل نابرابر است در این نگاه برده داری کاملا عادلانه تلقی میشود . چون فلز وجود بردگان از فلزات پستی مانند روی و مفرغ است و جامعه نیز به کراهای پست نیاز دارد ( کارهای خدماتی پست ) و مثلا فلز برخی از اهن است و طبیعت آنها را برای سختی و جنگ و نبرد و دلاوری و دفاع از امنیت جامعه آفریده است . –

در نظامی که افلاطون پیشنهاد می کند، فعالیت جنسی با دقت تحت نظر قرار می گیرد و محدود می شود. مردان و زنان پاسدار با هم زندگی می کنند، بی آنکه ساختار خانوادگی سنتی درمیان باشد. هر ساله ازدواج های موقّتی ترتیب داده می شود تا تولید مثل انجام گیرد. تعداد ازدواجهای سالانه را « حاکمان» بر وفق استلزامات جمعیتی شهر معین می کنند. یک نظام قرعه کشی هوشمندانه طراحی می شود تا هر کسی باور کند که بخت جفتگیری اش را در هر سال بنا به قرعه تعیین شده است. اما قرعه کشی با دخل و تصرف و تقلّب صورت می گیرد تا یقین حاصل شود که بهترین جفتها با هم جفت می شوند.

فرزندانی که زاده می شوند در مهدکودک های عمومی بار آورده خواهند شد اینان فرزندان شهر هستند و نه فرزندان پدران و مادرانشان. افراد فقط در سنینی که در اوج قوّت و قدرت هستند باید از زاد و ولد کنند: مردان در سنین سی تا پنجاه و پنج سالگی، و زنان در سنین تا چهل سالگی. آشکار است که پاسداران را باید از آمیزش جنسی جز در محدوده ازدواج موقت منع کرد. اما زمانی که افراد از سالهای باروری گذشتند می توانند آزادانه آمیزش جنسی داشته باشند، البته با در نظر گرفتن تابوهای زنا، و با این شرط که کودکان حاصل از این آمیزشها کشته شوند. دلیلی که می توان آورد که مسئله افلاطون بهسازی نژادی است و نه محدود کردن فعالیت جنسی، همین واقعیت است که محدودیت ها فقط مربوط به سالهای باروری می شود.

علاوه بر اصلاح نژاد پاسداران، زندگی خانوادگی پیشنهادی افلاطون به قصد بارآوردن کودکان در کنار هم است. اعضای طبقه پاسداران فقط قرابت شهروندی ندارند؛ آنها باید خودشان را خویشاوندان همدیگر نیز بدانند، چنانکه با این ترتیبات خویشاوند هم هستند. وقتی که ساختار سنّتی خانواده وجود ندارد، پاسداران تمام عشق و دلبستگی شان معطوف طبقه شان خواهد بود.

 

* دقت کنید که بر اساس نظریه کمون افلاطون ازدواج یک امر حکومتی صِرف بوده و  مبتنی بر نظام کاست انجام می شود؛ یعنی افراد طبقه طلا با طبقه خود و طبقه نقره با طبقه خود و طبقه مفرغ با طبقه خود باید ازدواج کنند.

از این جهت تاکید می کند که قرعه در ازدواج یک بازی خواهد بود و این حاکمان هستند که باید مانع اختلاط طبقات شوند!

بر اساس نظر افلاطون ازدواج بلافاصله پس از تولد فرزندان پایان می یابد و مقوله ای به نام عاطفه در خانواده و رابطه پدر با فرزند و مادر فرزندی معنا نخواهد داشت.

ببینید این نظریه چه افتضاحی در عالم تفکر و تفلسف به بار آورده است!

کافی است این نظریه را با این آیه شریفه مقایسه کنید:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ( 13 )

اى مردم ، ما شما را از نرى و ماده‌اى بيافريديم . و شما را جماعتها و قبيله‌ها كرديم تا يكديگر را بشناسيد . هر آينه گرامىترين شما نزد خدا ، پرهيزگارترين شماست . خدا دانا و كاردان است . ( 13 )»

ببینید قرآن چقدر زیبا گوهر آدمیان را یکی دانسته و هرگونه تبعیض و برتری جویی را مردود می داند.

آیا ذکر همین یک خطای بزرگ متفکر بزرگی همچون افلاطون کافی نیست که بگوییم:

کار پیامبران را با کار فلاسفه مقایسه نکنید. (کار نیکان را قیاس از خود مگیر)
عقل، عقلانیت و تفکر بشری هر چند که اجتناب ناپذیر است و باید از آن به عنوان موهبت الهی یاد کرد، اما باید دانست که تا وحی دست ما را نگیرید، چه بسا به بیراهه خواهیم رفت و مردم را به بیراهه خواهیم برد.

می دانید که آن چه بیان شد یکی از مولفه های نظریه جمهوریت افلاطون یا مدینه فاضله مورد نظر است که او اصرار داشت آن را پیاده کند.

افلاطون دو باره به شهر سیراکوس رفت تا نظر خود را پیاده کند؛ همان نظریه ای که وقتی توسط مارکس بسط داده شد و به ظهور کمونیسم انجامید، به فروپاشی بلوک شرق و شوروی سابق انجامید.

تصور کنید اگر مدیریت جهان کنونی را به افلاطون بدهند چه رسوایی ها ببار خواهد آمد!

موفق باشید.

@dr_alinasiri

www.maref.ir

https://t.me/joinchat/AAAAAECj_lzpfHKBGLrQWA