گفتار ستایش آمیز اهل بیت (ع) در باره دین ایرانیان

در نقد آقای جعفر پور به کتابی اشاره شد، با عنوان «نوروز در جاهلیت و اسلام: سید محمد محسن حسینی طهرانی» البته کتاب را در دسترس ندارم؛  هر چند با آثار و افکار والد ایشان علامه طهرانی از قدیم آشنایی داشته و دارم. اجمالا از عنوان « نوروز در جاهلیت » چنین بر می آید که ایران پیش از اسلام بسان اعراب در دوران جاهلیت بسر می برده است که از شاخصه های اصلی آن در حوزه اعتقاد «شرک» و در حوزه رفتار «قتل و غارت» بوده است.

البته گمان ندارم که مولف محترم در باره ایران پیش از اسلام چنین نظری داشته است، اما محض اطلاع فرهیختگانِ همراه، متن چند روایت وسائل الشیعة که در جلسات 76 و 77 خارج فقه این ناچیز در آغاز اردیبهشت 1384 مورد بررسی قرار گرفت، را بازتاب می دهم:

 

«2» 49 بَابُ أَنَّ الْجِزْيَةَ لَا تُؤْخَذُ إِلَّا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ هُمُ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسُ خَاصَّةً

20131- 1- «3» مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي يَحْيَى الْوَاسِطِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَجُوسِ أَ كَانَ لَهُمْ نَبِيٌّ فَقَالَ نَعَمْ أَ مَا بَلَغَكَ كِتَابُ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ أَسْلِمُوا وَ إِلَّا نَابَذْتُكُمْ بِحَرْبٍ فَكَتَبُوا إِلَى النَّبِيِّ ص- أَنْ خُذْ مِنَّا الْجِزْيَةَ وَ دَعْنَا عَلَى عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ فَكَتَبَ إِلَيْهِمُ النَّبِيُّ ص إِنِّي لَسْتُ آخُذُ الْجِزْيَةَ إِلَّا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ فَكَتَبُوا إِلَيْهِ يُرِيدُونَ بِذَلِكَ تَكْذِيبَهُ زَعَمْتَ أَنَّكَ لَا تَأْخُذُ الْجِزْيَةَ إِلَّا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ثُمَّ أَخَذْتَ الْجِزْيَةَ مِنْ مَجُوسِ هَجَرَ فَكَتَبَ إِلَيْهِمْ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ الْمَجُوسَ كَانَ لَهُمْ نَبِيٌّ فَقَتَلُوهُ وَ كِتَابٌ أَحْرَقُوهُ أَتَاهُمْ نَبِيُّهُمْ بِكِتَابِهِمْ فِي اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ جِلْدِ ثَوْرٍ.

وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ‏ وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ مِثْلَهُ‏ «4».

20133- 3- «3» مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي يَحْيَى الْوَاسِطِيِّ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَجُوسِ فَقَالَ كَانَ لَهُمْ نَبِيٌّ قَتَلُوهُ وَ كِتَابٌ أَحْرَقُوهُ أَتَاهُمْ نَبِيُّهُمْ بِكِتَابِهِمْ فِي اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ جِلْدِ ثَوْرٍ وَ كَانَ يُقَالُ لَهُ جَامَاسْتُ.

20135- 5- «6» مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: الْمَجُوسُ تُؤْخَذُ مِنْهُمُ الْجِزْيَةُ لِأَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ سَنُّوا بِهِمْ سُنَّةَ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ كَانَ لَهُمْ نَبِيٌّ اسْمُهُ دَامَاسْتُ فَقَتَلُوهُ وَ كِتَابٌ يُقَالُ لَهُ جَامَاسْتُ- كَانَ يَقَعُ فِي اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ جِلْدِ ثَوْرٍ فَحَرَّقُوهُ.

20137- 7- «4» وَ فِي الْمَجَالِسِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْقَطَّانِ وَ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى الدَّقَّاقِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ السِّنَانِيِّ كُلِّهِمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي السَّرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يُونُسَ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ عَلَى الْمِنْبَرِ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَقَامَ إِلَيْهِ الْأَشْعَثُ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ تُؤْخَذُ الْجِزْيَةُ مِنَ الْمَجُوسِ- وَ لَمْ يُنْزَلْ عَلَيْهِمْ كِتَابٌ وَ لَمْ يُبْعَثْ إِلَيْهِمْ نَبِيٌّ فَقَالَ بَلَى يَا أَشْعَثُ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ كِتَاباً وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ نَبِيّاً الْحَدِيثَ.

از این روایات اسرار زیادی در باره دین ایرانیان پیش از اسلام به شرح ذیل استفاده می شود:

همان گونه که قرآن از مجوس به عنوان اهل کتاب یاد فرموده، در این روایات نیز از دین ایرانیان به عنوان دین آسمانی یاد شده است. « إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (حج، 17 )
در این روایات به وضوح از وجود پیامبر ایرانیان به نام «داماسب» یا «جاماسب» و نیز از وجود کتابی باحجم عظیم یاد شده است؛ کتابی که روی دوازده هزار پوست گاو حک شده بود. واقعاً جا دارد محاسبه ای انجام شود تا آشکار شود، متن آن کتاب آسمانی تا چه اندازه گسترده بوده است.
از روایت «أَ مَا بَلَغَكَ كِتَابُ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ أَسْلِمُوا وَ إِلَّا نَابَذْتُكُمْ بِحَرْبٍ فَكَتَبُوا إِلَى النَّبِيِّ ص- أَنْ خُذْ مِنَّا الْجِزْيَةَ وَ دَعْنَا عَلَى عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ فَكَتَبَ إِلَيْهِمُ النَّبِيُّ ص إِنِّي لَسْتُ آخُذُ الْجِزْيَةَ إِلَّا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ فَكَتَبُوا إِلَيْهِ يُرِيدُونَ بِذَلِكَ تَكْذِيبَهُ زَعَمْتَ أَنَّكَ لَا تَأْخُذُ الْجِزْيَةَ إِلَّا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ثُمَّ أَخَذْتَ الْجِزْيَةَ مِنْ مَجُوسِ هَجَرَ فَكَتَبَ إِلَيْهِمْ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ الْمَجُوسَ كَانَ لَهُمْ نَبِيٌّ» بدست می آید که مشرکان مکه و به عبارت روشن تر، اعراب از آغاز نسبت به این که پیامبر (ص) حتی ایرانیان را بر اعراب ترجیح داده و از اعراب با عنوان بت پرست و از ایرانیان با عنوان اهل کتاب یاد فرموده، از دست آن حضرت و اهل بیت (ع) ناراحت و عصبانی بودند.

شاهد آن روایت هفتم همین باب است:

«أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ عَلَى الْمِنْبَرِ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَقَامَ إِلَيْهِ الْأَشْعَثُ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ تُؤْخَذُ الْجِزْيَةُ مِنَ الْمَجُوسِ- وَ لَمْ يُنْزَلْ عَلَيْهِمْ كِتَابٌ وَ لَمْ يُبْعَثْ إِلَيْهِمْ نَبِيٌّ فَقَالَ بَلَى يَا أَشْعَثُ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ كِتَاباً وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ نَبِيّاً»

ببینید هنگامی که از حضرت امیر (ع) با عبارت معروف خود « سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» از مردم خواست تا هر پرسشی دارند از ایشان جویا شوند، اشعث بن قیس که تعصب عربیت و در پی آن عداوت با اهل بیت (ع) در شراشر وجود او ریشه داشت، از میان هزاران پرسشِ قابل طرح، در باره علت نگرفتن جزیه از ایرانیان پرسش کرد.

معنایش آن است که آنان از آغاز با این برخورد احترام آمیز اهل بیت (ع) با ایرانیان کینه و مخالفت داشتند.

از این دست از روایات می توان راز یکی از عوامل اصلی مخالفت خلفاء و همراهی بسیاری از صحابه با آنان با امامت حضرت امیر (ع) را دریافت؛ زیرا آنان به عربیت خود ناز و تفرغن داشتند و هرگز برایشان باورپذیر نبود که عجم و ایرانیان با آنان برابر باشند تا چه رسد به آن که بر آنان برتری داده شوند.

بی احترامی مکرر خلیفه دوم با سلمان و برخورد تبعیض آمیز او با ایرانیان که نهایتاً به قتل او توسط یک ایرانی انجام شد، از مسلّمات تاریخ است.

آنان به خوبی دریافته بودند که در حکومت حضرت امیر (ع) ایرانیان نه تنها با اعراب برابر داشته خواهند شد، بلکه چه بسا محتمل می نمود که از قرب و منزلت بیشتری نیز برخوردار باشند.

به گمانم ما ایرانیان باید به خود افتخار کنیم که از چنین دیرینه و تاریخ درخشانی برخورداریم که اهل بیت (ع) این چنین از دین داری ایرانیان با صرف نظر از انحرافاتی که بعدها در دین آنان پدید آمد، حمایت کردند.

حدود بیست سال پیش کتابی از سه فیلسوف هندی خواندم (نام کتاب در خاطرم نمانده است) که با فرمان جواهر لعل نهرو در باره تاریخ فلسفه در جهان تحقیق کردند و وقتی به فصل ایران رسیدم گفتند:

در تاریخ ایران هیچ نشانه ای از بت و بت پرستی وجود ندارد.

نکته آخر و مهمی را یادآور می شوم:

می دانید که از عصر پهلوی اول بر دکترین تقابل ایران در برابر اسلام تاکید شد و بر برتری ایران و ایرانی و فرهنگ کهن آن بر اسلام و بی نیازی آن از اسلام پافشاری شد تا جایی که تاریخ اسلام به تاریخ شاهنشاهی تغییر یافت که الان مجال پرداختن تفصیلی به آن نیست.

کم نبوده و نیستند اساتید و روشنفکران درس خوانده دانشگاه که خود پرچم دار این تفکر شدند و گفتند ایرانی را نیاز به دین عرب نیست؛ چنان که حمله اعراب را ننگ تاریخ ایران می انگارند!

با صرف نظر از آن که در جایی نگاشته ام که تمام فتوحات اسلامی پس از رسول خدا (ع) بدون حضور یا اجازه اهل بیت (ع)بوده و فاقد مشروعیت لازم بوده اند، بلکه شواهدی از عدم رضایت اهل بیت با شماری از رفتارهای ناصواب سپاهیان مسلمان در این فتوحات وجود دارد، توجه به این نکته جالب است که اهل بیت (ع) از آغاز این چنین ایرانیان را بر تبار متعصب خود؛ یعنی اعراب ترجیح دادند و خود را در معرض نکوهش اعراب قرار دادند و چه بسا آسیب های فراوانی از این جهت متحمل شدند.

اما در برابر عده ای از روشنفکران ما، اسلام را دین تازیان و اعراب می دانند و پیوسته با سوار شدن بر موج احساسات هموطنان به ویژه جوانان، عملاً آنان را علیه اسلام می شوند که یک چشمه آن را امسال در آبان ماه در کنار آرامگاه کوروش شاهد بودیم.

آیا ما حق نداریم از آنان بپرسیم که اگر اسلام دین اعراب و تازیان بود، چرا پرچمداران آن؛ یعنی اهل بیت (ع)  به جای اعراب، از ایران و ایرانیان به خاطر داشتن، دین، پیامبر و کتاب آسمانی تمجید کرده و در نظر و عمل آنان را بر اعراب برتری دادند؛

باری، آنان گفتند اعراب به خاطر شرک و بت پرستی شایستگی دریافت جزیه را ندارند و باید یا اسلام را بپذیرند یا از سرزمین خود کوچ کنند؛ چنان که در فتح مکه مشرکان اسلام را پذیرفتند.

اما در باره ایرانیان اعلام فرمودند که آنان به خاطر دین آسمانی داشتن، می توانند بر دین خود بمانند و تنها جزیه بپردازند که عملاً پس از فتح ایران کم و بیش به آن عمل شد.

بیاییم انصاف و حق گویی را جای تعصب بنشانیم!

خدایا ذهن و جان ما از معارف نورانی خود لبالب و لبریز فرما و ما در عشق به ولی عصر (روحی فداه) بسوزان!

روز اول فروردین 1396

علی نصیری

@dr_alinasiri

www.maref.ir

https://t.me/joinchat/AAAAAECj_lzpfHKBGLrQWA