دفاع از صحت روایات ناظر به ستایش نوروز

یکی از بزرگواران فاضل همراه که البته افتخار سابقه آشنایی با ایشان را ندارم، نقدی عالمانه به مبحث این ناچیز در باره نوروز ارایه کرده است که جهت استفاده همه دوستان عینا و با رعایت امانت کامل بازتاب داده می شود.

با صرف نظر از این که پاسخ این ناچیز چه باشد، اولا خوشوقتم که دوستان اندیش وری همچون ایشان در این بستر فضای مجازی با ما همراه اند.

ثانیا جای تقدیر دارد که مثل ایشان با نقد منصفانه به روشن شدن یک مبحث مهم دینی کمک می فرمایند.

دوستان دیگر این روش را مغتنم دارند.

اگر دوستان تمایل به اظهار نظر دارند می توانند در فضای گروه بحث را دنبال نمایند.

با توجه به این که پاسخ این ناچیز مجال بیشتری می طلبد، حیفم آمد که در بازتاب این نقد تاخیر روا دارم:

مجید جعفرپور:

با سلام و عرض ادب و احترام به استاد الاساتید جناب مستطاب آقای دکتر نصیری دام عزه

نکاتی چند در مورد فرمایشات حضرتعالی به عنوان “فذکر فان الذکری تنفع المومنین” متذکر می شوم:

روایاتی که در اعمال و فضائل نوروز وارد شده، قطعا و جزما مجعول است و از معصوم علیه السلام نیست؛ یکی از مصباح شیخ طوسی ره نقل شده که در نسخ خطی مصباح و جود ندارد! و احتمالا در فاصله زمانی بین شیخ طوسی ره و ابن ادریس ره جعل شده اند و به معلی نسبت داده اند و گر نه معلی ثقه است، دیگری را هم علامه مجلسی ره از برخی کتب مجهول نقل می کند با سندی که چهار نفرشان بکلی مجهول، و در هیچ جای دیگر غیر از این حدیث، اسم و اثری از آنها نیست. همچنین، قرائن داخلی بر وضع آن وجود دارد.
شیخ طوسی در مبسوط(ج3، ص255) به مناسبتی نوروز را عید اهل ذمه دانسته و گوید: و ان شرطا… و ان سمی عیدا من اعیاد اهل الذمه مثل المهرجان و النوروز، جاز ذلک؛ لانه مشهور فیما بین المسلمین کشهرته بین اهل الذمه.
با وجود این مطالب، احتمال صدور روایت مذکور از امام کاظم علیه السلام هم برای اخذ به احتیاط و پرهیز از تکریم و احیاء نوروز، کافی است!
علامه مجلسی ره ( بحارالانوار، ج56، ص91)پس از نقل روایت بسیار مفصل که ابتدایش اذعان می کند:

رایت فی بعض الکتب المعتبره؛ بدون این که نامی از کتاب و منبع روایت ذکر کند!!؛ سه روایت دیگر درباره خواص روزها و اساس آنها از بعضی از کتب منجمین آورده است و می فرماید: من اعتمادی به اینها ندارم؛ حال سوال این است: مضمون این که مانند روایت معلی ذکر شده است، چگونه است که به اینها اعتماد ندارید ولی به مطالب روایت معلی اعتماد دارید؟!!

علاوه بر علامه مجلسی ره، صاحب جواهر(جواهر الکلام، ج5، ص41-42) همین روایت را نقل کرده است؛ اشکالی که به ایشان وارد است این است که شما روایتی را مورد توجه قرار داده اید و آن را بر روایات مخالف خصوصا روایت امام کاظم علیه السلام برتری داده اید که شامل مطالبی کاملا جعلی است!
مرحوم محدث نوری به نقل از لب اللباب قطب راوندی نگاشته است: عن رسول الله صلی الله علیه و آله قال: ان الله ابدلکم بیومین، یومین بیوم النیروز و المهرجان، الفطر و الاضحی(مستدرک الوسائل، ج6، ص153).
برای تکمیل بحث می توان دو کتاب زیر مراجعه کرد:

یک. نوروز در جاهلیت و اسلام: سید محمد محسن حسینی طهرانی، تهران، مکتب وحی، 1393ش.

دو. معلی بن خنیس: انتشارات دارالحدیث.

از تصدیع و جسارت از آن مقام شامخ بسیار شرمسار و عذرهواهم.

@dr_alinasiri

 

نقدی بر نقد دوست فاضل آقای مجید جعفرپور؛

ضمن تقدیر مجدد از نقد ایشان، نکاتی در دفاع از جایگاه مدافعانه نوروز در روایات اهل بیت (ع) را ارایه می کنم:

چنان که اشاره شد، عموم عالمان و فقیهان شیعه به روایات معلی بن خنیس با دیده احترام نگریسته و در تمام دواوین فقهی خود با استناد به آن از اعمال مستحبی نوروز؛ یعنی نماز و روزه آن یاد کرده اند و این حد از اعتناء آن هم در جایی که معارض جدی وجود ندارد، برای پذیرش حداقل اعتبار کافی است.

افزون بر روایات پیشین به دو روایت ذیل توجه فرمایید:

روایت اول:

من لا يحضره الفقيه – الشيخ الصدوق – ج 3 – ص 300

4073 – و ” اتي علي عليه السلام بهدية النيروز ، فقال عليه السلام : ما هذا ؟ قالوا : يا أمير المؤمنين اليوم النيروز ، فقال عليه السلام : اصنعوا لنا كل يوم نيروزا ” . 4074 – وروي أنه قال عليه السلام : ” نيرزونا كل يوم ” .

از این روایت ؟ نکته قابل استفاده است:

و ” اتي علي عليه السلام؛ از آوردن هدیه برای حضرت امیر (ع) در روز نوروز و تعبیر «یا امیر المومنین» می توان برداشت کرد که آوردن هدیه برای ایشان، در دوران خلافت آن حضرت بوده است؛ به ویژه آن که مرکز حکومت آن حضرت؛ یعنی کوفه، در گذشته جزو سرزمین ایران بوده و در آن ایرانیان زیادی می زیستند.
بهدية النيروز؛ از این تعبیر می توان دریافت که جشن نوروز و هدیه آوردن برای حاکم در چنین روزی در دوران حکومت حضرت امیر (ع) امر متداول و شناخته شده ای بوده است.
اصنعوا لنا كل يوم نيروزا؛ این جمله بهترین گواهبرای اثبات محبوبیت عید و جشن نوروز از نگاه اهل بیت (ع) است. زیرا اگر نظر آنان مخالفت یا بدعت انگاری این روز بود، باید با تعابیری تند و گزنده از آن یاد می فرمود.

اعلام این که هر روز را برای ما نوروز قرار دهید؛ نظیر شعار معروف ایرانیان است که می گویند: هر زوتان نورزو!

و این به معنای مطلوب بودن جشن و سرور در این روز است که سرایت آن به همه ایام مورد تشویق قرار گرفته است.

روایت دوم:

الكافي ( مُشَكَّل ) – الشيخ الكليني – ج 5 – ص 141 – 142

2 – عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وأَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْخِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّه ع عَنِ الرَّجُلِ تَكُونُ لَه الضَّيْعَةُ الْكَبِيرَةُ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْمِهْرَجَانِ أَوِ النَّيْرُوزِ أَهْدَوْا إِلَيْه الشَّيْءَ لَيْسَ هُوَ عَلَيْهِمْ يَتَقَرَّبُونَ بِذَلِكَ إِلَيْه فَقَالَ ألَيْسَ هُمْ مُصَلِّينَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَلْيَقْبَلْ هَدِيَّتَهُمْ ولْيُكَافِهِمْ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّه ص قَالَ لَوْ أُهْدِيَ إِلَيَّ كُرَاعٌ لَقَبِلْتُ وكَانَ ذَلِكَ مِنَ الدِّينِ ولَوْ أَنَّ كَافِراً أَوْ مُنَافِقاً أَهْدَى إِلَيَّ وَسْقاً مَا قَبِلْتُ وكَانَ ذَلِكَ مِنَ الدِّينِ أَبَى اللَّه عَزَّ وجَلَّ لِي زَبْدَ الْمُشْرِكِينَ والْمُنَافِقِينَ وطَعَامَهُمْ

متن:

عَنِ الرَّجُلِ تَكُونُ لَه الضَّيْعَةُ الْكَبِيرَةُ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْمِهْرَجَانِ أَوِ النَّيْرُوزِ؛ مهرجان در لغت به معنای جشن، سرور و شادمانی است.

آمدن دو واژه مهرجان و نیروز کنار هم هر چند با عطف تردیدی «او» نشان می دهد که نوروز از آغاز با جشن و سرور همراه بوده است. نیز آشکار می گردد که چنین روزی برای راوی و حضرت صادق (ع) شناخته شده بوده است.

أَهْدَوْا إِلَيْه الشَّيْءَ لَيْسَ هُوَ عَلَيْهِمْ يَتَقَرَّبُونَ بِذَلِكَ إِلَيْه؛ دادن هدیه در نوروز برای تقرب به آن شخص صاحب ثروت، هصدا با روایت پیشین، نشان از آن دارد که رسم دادن هدیه که نشانی آشکار از جشن و سرور است، در روز نوروز رویه ای متداول بوده است.

فَقَالَ ألَيْسَ هُمْ مُصَلِّينَ قُلْتُ بَلَى؛ اعلام آن که هدیه دهندگان اهل نماز اند، و تقابل آنان (در ادامه روایت) با کافران و منافقان، آشکارا نشان می دهد که هدیه دهندگان در روز نوروز اهل ایمان و اسلام بوده اند.

قَالَ فَلْيَقْبَلْ هَدِيَّتَهُمْ ولْيُكَافِهِمْ؛ امام صادق (ع) در پاسخ چنین پرسشی فرمود که آن شخص متمول، باید هدیه آنان را بپذیرد.

آیا این پاسخ به دلالت التزام یا تضمن بیانگر آن نیست که امام جشن و سرور در روز نوروز و هدیه دادن در چنین روزی را تایید فرموده است؟!

اگر نوروز و جشن آن امر مردود و مذمومی نزد اهل بیت (ع) بود، جا داشت که امام در کنار تاکید بر محبوبیت اصل پذیرش هدیه، می فرمود که بدانید نوروز و جشن و سرور ما از نگاه ما اهل بیت امر مردود و مطرودی است، اما چنین نفرمود و با سکوت و بلکه مدافعانه و موافقانه از کنار آن گذشت.

بد نیست عبارت مجلسی اول را نیز مورد توجه قرار دهید:

روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه – محمد تقي المجلسي ( الأول ) – ج 7 – ص 349

« وكان صلى الله عليه وآله وسلم لا يرد الطيب والحلواء » أي كل ما يكون حلوا كالتمر وشبهه أو المعمول منه المشهور ، « اصنعوا كل يوم لنا نيروزا » مطائبة منه عليه السلام ويدل على أن النيروز لا شرف له إلا بالحلواء ، لكن خبر معلى بن خنيس وغيره يدل على شرفه وكفى به شرفا وفضلا أنه كان يوم جلوسه عليه السلام للخلافة وكان فيه قتل عثمان عليه اللعنة . « وروي أنه قال : نوروزنا كل يوم » أي كل يوم فهو جديد يجب شكره أو كل يوم نعمل فيه العبادة ويحصل القرب فهو نوروز وهو لنا كل يوم كما قال العارف : عارفان در دمي دو عيد كنند .

مرادم عبارت:

«وكفى به شرفا وفضلا أنه كان يوم جلوسه عليه السلام للخلافة وكان فيه قتل عثمان»

از نگاه این ناچیز اگر روایتی در کافی شریف، من لایحضر یا تهذیبین انعکاس یابد، از نصاب اولیه پذیرش برخوردار است، مگر آن که توسط صاحبان آنها تضعیف شود یا قراین دیگری بر رد آنها وجود داشته باشد.

اما روایتی که شما با عبرات ذیل نقل فرمودید:

مرحوم محدث نوری به نقل از لب اللباب قطب راوندی نگاشته است: عن رسول الله صلی الله علیه و آله قال: ان الله ابدلکم بیومین، یومین بیوم النیروز و المهرجان، الفطر و الاضحی(مستدرک الوسائل، ج6، ص153).

از دو جهت قابل مناقشه است:

کتاب مستدرک هیچ گاه در حد و قواره وسائل الشیعه نبوده و نیس، تا چه رسد به کتاب من لایحضر و کافی. گفتگو در باره ایرادات این کتاب و انباشت روایت سره ناسره در آن با همه احترامی که به صاحب مستدرک قائلیم، مجالی دیگر می طلبد. اندکی با سواد قلیل خود در کتاب جوامع حدیثی شیعه و اهل سنت در باره آن مطالبی قلمی شده است.

افزون بر آن کتاب لب اللباب جزو منابع متاخر و غیر قابل اعتناء در این دست از مباحث است.

شیخ آقا بزرگ در باره آن چنین آورد هاست:

( 144 : لب اللباب ) مائة وخمسون مجلسا في أخبار المواعظ والأخلاق . للشيخ الامام السعيد قطب الدين أبي الحسين سعيد بن هبة الله بن الحسن الراوندي المتوفى 573 ومر له أيضا ” اللباب في فضل آية الكرسي 18 : 280 ” .

در جریان باشید که در کتب اخلاق و مواعظ به خاطر قاعده تسامح در سنن که از نگاه این ناچیز بدفهم شده، غث و ثمین فراوان راه دارد.

متن روایت مورد ادعا نیز دال بر مردود و مطرود بودن عید نوروز نیست. معنای روایت آن است که خداوند برای امت اسلامی به جای نوروز، روز عید دیگری قرار داده است.

با فرض پذیرش این متن، معنایش آن است که اسلام نوروز را عیدی در حد و قواره عید فطر و قربان نمی شناسد که در جای خود مدعای مطلوبی است، اما می تواند در حد خود یک عید باشد برای ملتی با تحفظ بر آداب و سنن آن.

اما در باره مطلب ذیل:

علامه مجلسی ره ( بحارالانوار، ج56، ص91)پس از نقل روایت بسیار مفصل که ابتدایش اذعان می کند:

رایت فی بعض الکتب المعتبره؛ بدون این که نامی از کتاب و منبع روایت ذکر کند!!؛ سه روایت دیگر درباره خواص روزها و اساس آنها از بعضی از کتب منجمین آورده است و می فرماید: من اعتمادی به اینها ندارم؛

 

عبارتی که شما به علامه مجلسی انتساب کردید؛ یعنی عبارت «می فرماید: من اعتمادی به اینها ندارم؛» چنین است:

أقول : هذه الروايات الأخيرة أخرجناها من كتب الاحكاميين والمنجمين لروايتهم عن أئمتنا عليهم السلام ولا أعتمد عليها ، وكانت في النسخ اختلافات كثيرة أشرنا إلى بعضها .»

مراد علامه مجلسی چند روایت متاخر در این باب است که در آنها اسم و توضیحات روزها آمده است.

نظر نهایی ایشان در باره نوروز همین عبارت ذیل است که قبلا ذکر کردیم:

« بيان : هذا الخبر مخالف لاخبار المعلى ، ويدل على عدم اعتبار النيروز شرعا وأخبار المعلى أقوى سندا وأشهر بين الأصحاب ( 1 ) ، ويمكن حمل هذا على التقية لاشتمال خبر المعلى على ما يتقى فيه ، ولذا يتقى في إظهار التبرك به في تلك الأزمنة في بلاد المخالفين ، أو على أن اليوم الذي كانوا يعظمونه غير النيروز المراد في خبر المعلى كما سيأتي ذكر الاختلاف فيه.»

تنها روایت مخالف با نوروز همان گفتار منسوب به امام کاظم (ع) است که هر چه ما گشتیم بیش از این تعبیر در آن نیست: « وحكي أن المنصور تقدم إلى موسى بن جعفر عليه السلام بالجلوس للتهنية في يوم

النيروز وقبض ما يحمل إليه فقال عليه السلام : إني قد فتشت الاخبار عن جدي رسول الله صلى الله عليه وآله فلم أجد لهذا العيد خبرا وإنه سنة للفرس ومحاها الاسلام ، ومعاذ الله أن نحيي ما محاه الاسلام . »

عنایت داشته باشید افزون بر عدم ذکر این روایت مدعایی در هیچ یک از منابع معتبر غیر از مناقب و بحار، (مجلسی که آن را به خاطر تعارض با روایت قوی تر مردود دانسته یا محمول بر تقیه یا روز دیگری غیر از نوروز دانسته است)، تعبیر «حکی» در آن که از عبارت «روی» هم ضعیف تر است، مجالی برای تلقی این متن به عنوان حدیث نمی گذارد.

از طولانی شدن پاسخ اعتذار می طلبم.

موفق باشید.

روز اول فروردین 1396

علی نصیری

@dr_alinasiri

www.maref.ir

https://t.me/joinchat/AAAAAECj_lzpfHKBGLrQWA