نقد شبهه «دعوت قرآن به رضايت به تبعيض های موجود در جامعه!»

شبهه:

🔰يكي ديگر از عوامل بي عدالتی در قرآن، توصيه‌ی قرآن به رضايت و خشنودی از تبعيضهای موجود در جامعه است.

🌀به مردم توصيه شده اند كه تبعيضهای ناروای فوق را بپذيرند و تبعيضهای مالی و طبقاتی ديگر موجود در جامعه را نيز با رضای خاطر قبول كنند.چون همه ی اين تفاوتها به خواست خداست. طبعا اين دستور قرآن چون مخدری عمل می كند كه مردم و طبقات زير دست را از هرگونه اقدامی برای بدست آوردن حقوق انساني و برابری انسانی باز مي دارد. بدين صورت مذهب افيوني است كه فقرا و بردگان و زنان را بطور دائمي در ذلت خويش نگه مي دارد آنهم با كمال رضايت و بي عدالتی را پايدار مي كند. دقت كنيد:

➖ولَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۳۲ نسا﴾

ترجمه: و زنهار آنچه را خداوند به آن بعضى از شما را بر بعضى [ديگر]برترى داده آرزو مكنيد. براى مردان از آنچه كسب كردهاند بهرهاى است و براى زنان از آنچه كسب كردهاند بهرهاى است و از فضل خدا درخواست كنيد كه خدا به هر چيزى داناست(32)

🔹👆🏿مي بينيد كه گفته شده كه اين تفاوتها به خواست خداست و مبادا حتي آرزو كنيد كه از فقر يا طبقه ي زيردست نجات پيدا كنيد. بعلوه توصيه شده كه فضل و نعمت را از خدا بخواهيد. يعني دعا كنيد نه اقدام. همان چيزي كه ،در تمام تاريخ جوامع اسلامی را در بی عدالتی رضايت آميز نگه داشته است.

 

نقد شبهه

فقر از جمله مواردی است که در عداد مصایب و گرفتاری ها قرار می گیرد و اگر قرار باشد که در باره چگونگی انتساب آن به خداوند داوری شود، باید در باره چگونگی انتساب همه مصایب و گرفتاری ها به خداوند بحث شود.

بر این اساس، باید گفت که گرفتاری ها در یک نگاه کلی به دو دسته تقسیم می شوند:

گرفتاری هایی که از سر خیرخواهی و مصلحت اندیشی خداوند متوجه انسان می شود؛ چنان که پیامبران و اولیاء الهی پیوسته برای نیل به مدارج کمال مورد امتحان قرار گرفته و به انواع مصایب مبتلا شده و می شوند. حادثه کرلا از نمونه های بارز آن است.

آیه ذیل ناظر به این نوع از مصایب است:

« أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ (بقره، 214 )

گرفتاری هایی که در پی لغزش و گناه متوجه انسان می شود و به هدف تنبیه و کیفر تحقق می پذیرد.

آیه ذیل ناظر به این نوع از مصایب است:

« وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ ( 42 ) فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ( 43 )

فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ ( 44 ) (بقره، 42 – 43)

می بینیم که در هر دو آیه از دو اصطلاح «بأساء» و «ضراء» استفاده شده، اما دو معنا از آن اراده شده است؛ یکی ناظر به شایستگان ورود به بهشت و دیگری ناظر به امت های منحرف گذشته که در پی فراموش کردن آیات الهی درهای همه مصایب به روی آنان گشوده شد.

بر این اساس آیه « مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ (حدید،  22) لِكَيْ لَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آَتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ( 23 )» ناظر به دسته نخست و آیه «وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ (شورا، 30)» ناظر به دسته دوم است.

هر چند همه مصایب در سلسله علل طولی به خداوند منتهی خواهند شد؛ زیرا با اذن الهی؛ یعنی امضای الهی برای تحقق همراه اند: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ( 11 )»

در دو روایت ذیل تایید شده که بسیاری از گرفتاری ها ناشی از کوتاهی و لغزش های آدمی است:

3 – عَنْه عَنْ أَبِيه عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه ع قَالَ أَمَا إِنَّه لَيْسَ مِنْ عِرْقٍ يَضْرِبُ ولَا نَكْبَةٍ ولَا صُدَاعٍ ولَا مَرَضٍ إِلَّا بِذَنْبٍ وذَلِكَ قَوْلُ اللَّه عَزَّ وجَلَّ فِي كِتَابِه : * ( وما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ ويَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ ) * ( 3 ) قَالَ ثُمَّ قَالَ ومَا يَعْفُو اللَّه أَكْثَرُ مِمَّا يُؤَاخِذُ بِه (کافی، ج 2، ص 269)

6 – عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّه بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي قَوْلِ اللَّه عَزَّ وجَلَّ : * ( وما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ ويَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ ) * ( 3 ) لَيْسَ مِنِ الْتِوَاءِ عِرْقٍ ولَا نَكْبَةِ حَجَرٍ ( 4 ) ولَا عَثْرَةِ قَدَمٍ ولَا خَدْشِ عُودٍ إِلَّا بِذَنْبٍ ولَمَا يَعْفُو اللَّه أَكْثَرُ ( 5 ) فَمَنْ عَجَّلَ اللَّه عُقُوبَةَ ذَنْبِه فِي الدُّنْيَا فَإِنَّ اللَّه عَزَّ وجَلَّ أَجَلُّ وأَكْرَمُ وأَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَعُودَ فِي عُقُوبَتِه فِي الآخِرَةِ (کافی، ج 2، ص 445)

با این حال چنان که اشاره شد، شماری از گرفتاری ها ریشه فیض و رحمت دارد.

جالب آن که یزید بن معاویة با دیدن اسرای اهل بیت (ع) و امام سجاد (ع) عامدانه حادثه کربلا را از نوع دوم دانست؛ یعنی العیاذ بالله خداوند به امام حسین (ع) در پی لغزشی کیفر داده است. امام سجاد (ع) با درایت بی نظیر آیه ناظر به دسته نخست را تلاوت فرمود و تاکید کرد که گرفتاری کربلا از باب مهر و رشد بوده است.

به روایت ذیل توجه فرمایید:

3 – عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رَفَعَه قَالَ لَمَّا حُمِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ص إِلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ فَأُوقِفَ بَيْنَ يَدَيْه قَالَ يَزِيدُ لَعَنَه اللَّه : * ( وما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ ) * ( 1 ) فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع لَيْسَتْ هَذِه الآيَةُ فِينَا إِنَّ فِينَا قَوْلَ اللَّه عَزَّ وجَلَّ : * ( ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ ولا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى الله يَسِيرٌ ) * ( 4 ) (کافی؛ ج 2، ص 451)

همین تحلیل در باره چگونگی انتساب فقر و شکاف های طبقاتی به خداوند جاری است؛ یعنی گاه فقر یا فاصله افراد در میزان بهره مندی از تمتعات دنیوی، از باب مصالح آشکار و پنهانی است که توسط خداوند اعمال می گردد.

چنان که در جایی فرمود:

« أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَةُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ (زخرف، 32 )

می بینیم که در این آیه خداوند تقسیم معیشت و برتری برخی از مردم بر برخی دیگر، را به خود نسبت داده است تا از این راه مورد آزمایش قرار گیرند.

آیه مورد اشاره در شبهه؛ یعنی آیه «➖ولَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۳۲ نسا﴾» ناظر به این نوع از تفضلات الهی است که از روی مصالحی به برخی از افراد داده می شود.

اما چه بسا ممکن است فقر و فاصله طبقاتی از باب ستم های اجتماعی و سلطه جویی اربابان قدرت و سطوت تحقق می پذیرد، در چنین مواردی نه تنها فقر و شکاف طبقاتی به خداوند منسوب نیست، بلکه خداوند به شدت آن را مورد نکوهش قرار می دهد و حتی سکوت در برابر ارباب قدرت و سطوت را موجب قهر خداوند می شمارد.

تمام آیاتی که در دفاع از مستضعفان و نکوهش مستکبران و ملاء و مترفان در قرآن آمده از این قبیل است؛ نظیر

وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا (نساء، 75 )

وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ( 5 ) وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ (قصص، 6 )

از این جهت انتساب فقر و فاصله طبقاتی به خداوند ظلمی است بی پایان به خداوند و نسبتی است ظالمانه به قرآن!

علی نصیری

27/11/95

@Maref_ir