نقد شبهه انکار لذات مادی در بهشت

در متن ذیل از یک پرسش، پاسخی ارایه شده و در فضای مجازی انتشار یافته است که بازتاب نقد آن را لازم دانستم:

پرسش شما: چرا در قرآن برای نشان دادن نعمت های بهشتی از حوریان به عنوان ابزاری تبلیغی نام برده شده است؟

پاسخی برای تحقیق:

اول از همه باید دانست که واژه حور العین هم شامل زنان است و هم شامل مردان. یعنی در زبان عربی واژه حور العین صرفا مونث نیست بلکه مذکر هم می باشد.

مطلب دوم اینکه مسائل جنسی دنیوی در بهشت وجود ندارد. آنجا عالمی متفاوت از دنیا است. اینجا شهوت و لذت جنسی دنیوی مطرح است. اما آنجا از این شهوت و لذت دنیوی خبری نیست.

حساب و کتاب بهشت با دنیا زمین تا آسمان متفاوت است. اما باید دانست که انسان ها با عالم دنیا انس دارند. ذهن ما مانوس با محسوسات است. این ذهن با آب و چشمه و رود و درخت و زن و دیگر موجودات اینجایی انس دارد. حق هم دارد چون متولد در این عالم محسوساتیم و از حس فراتر نرفته ایم و چشم دل نگشوده ایم.

وقتی که ما اینگونه ایم، کتابی برای هدایتمان باید بیاید که به زبان خود ما صحبت کند.

قران تنزل یافته است، یعنی ان را تنزل دادند و پایین اوردند تا برای ما قابل درک و فهم شود.

در قران میگوید ما همه چیز را از اب حیات بخشیدیم .

معنای ظاهری اب روشن است. ماها که عوامیم میگوییم تمام منظور ایه همین اب ظاهری است و بس.

اما وقتی می رویم محضر امام صادق میفرماید اب ، علم است. یعنی علم اساس کل هستی و مایه حیات است.

ایه ای داریم که میگوید ما اگر بخواهیم اب را فرو میبریم و بدون اب می شوید. ماها میگوییم مراد همین اب اشامیدنی و اهمیت این اب است. اما امام صادق میگوید مراد از اب در این آیه، امام است. یعنی اگر امام و راهنمای شما غائب شود چه کار میکنید؟

پس قران کتابی است که معانی والا و عرشی و فوق عرشی را در قالب الفاظ اینجایی بیان کرده تا همگان از این سفره بهره ای ببرند. اگر گفته است در بهشت چهار نهر داریم. نهر اب و عسل و شیر و خمر. میدانیم که این نهر ها، نهر های علوم و معارف اند.

پیامبر در معراج دید چهار نهر در بهشت جاری است. انها را تعقیب کرد و دید این انهار از بسم الله الرحمن الرحیم جاری شده است.

اینها همگی میفهماند که قران کتابی نیست که صرفا یک حرف ظاهری زده باشد. تمام ایات و کلمات و حتی حروف قران لایه های پنهان و اسرار بی کران دارد.

در مورد همین چهار نهر گفته اند:

شیر در عالم دنیا، غذای کودکان است لذاعلوم ابتدایی و مقدماتی در زبان عرفا به شیر تمثیل می شود

اب علمی است قوی تر از شیر و موجب حیات عقل ها است. عسل علمی است که از اب هم شریف تر است و خواص از ان بهره می برند. خمر از نظر علمی از عسل هم  بالاتر است و اخص خواص از ان ارتزاق میکنند. بهشت دنیای دومی برای خوش گذرانی نیست.

در قران سخن از زوج شدن با حور العین امده نه نزدیکی جنسی هر چند اگر ان هم می امد بی راه نبود.

دقت کنید، حور العین، شجر و انهار و قصور و غلمان و همه نعمات بهشتی ظهور خود اعمال انسان است.

حور العین زن یا مردی جدای از خود انسان نیست که برایش اماده کرده اند که برود با او ازدواج کند. بلکه حور العین عمل خود شخص است. لحم طیر و انهار و .. همگی عمل خود شخص اند و عمل انسان چیزی جدای از انسان نیست.

شما و ما همگی با عمل خود متحد می شویم. این اتحاد و زوجیت انسان با عمل خودش در قالب تمثیلاتی چون زوجیت با حور العین بیان شده است.

یعنی حور العین عمل خود شخص است که برایش ظهور کرده. او زنی نیست یا مردی نیست از جنس انسان ها. او زوجی (عملی) است که در دنیا با این شخص بوده است

قران چطور برای عوامی چون بنده مبحث اتحاد علم و عالم و معلوم و اتحاد عمل و عامل و معمول را تبیین کند؟ قران می اید به زبان تمثیل حقایق را به زیباترین لفط بیان میکند تا همگان بفهمند.

مثالی میزنم. در داستان حضرت نوح. نوح برای پسرش دعا کرد. گفت خدایا این فرزند مرا ببخش و نجاتش بده. خداوند فرمود انه عمل .غیر صالح. او عمل غیر صالح است

خداوند نگفت او دارای عمل غیر صالح است. نه. اصلا این فرزند خودش عمل غیر صالح است. او با عمل خودش عینیت دارد. یک حقیقت اند.

این عمل غیر صالح می شود مار و کژدم و عقرب و اتش و زبانیه و …

یعنی ان مار و کژدم چیزی جدای از این انسان بدکار نیستند. این انسان خودش برای خودش به صورت مار در می اید و خودش خودش را میگزد. از ماست که بر ماست

پس اینکه کسی بگوید از زن در قران استفاده تبلیغی شده خیلی از قضیه پرت است.

چنین شبهه ای انقدر بی مقدار است واقعا انسان را متعجب میکند. زنی در کار نیست که استفاده تبلیغی شود. ان حور العین عمل خود شخص است. خود شخص است که با عمل خود زوج شده است.

اری. انسان از عمل خوب خود لذت می برد و از عمل بد خودش نیز عذاب میبیند.

اینکه گفتند انسان با حور العین تزویج میکند یعنی با عمل نیکوی خودش زوج گشته و از عمل خودش لذت میبرد ان هم لذتی که با هیچ لذت جنسی دنیوی قابل وصف نیست.

 

نقد شبهه:

حمل حور بر مردان خلاف لغت و ظواهر آیات است؛

قرآن تصريح مي‌کند که خداوند براي فراهم ساختن جايگاه لذت بخش براي بهشتيان از جنس آدميان دختران زيبا روي و باکره را براي همسري با آنان مي‌آفريند:

«إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاءً فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکارًا. ما آنان را پدید آورده ایم پدید آوردنی، و ایشان را دوشیزه گردانیده ایم،»[1]

قرآن در کنار برشمردن نعمت همسران بهشتي ويژگي‌هايي نظير عفت، طهارت باطني را براي آنان برشمرده است. از جمله اين ويژگي‌ها زيبايي زنان بهشتي است. پيداست حسّ زيبايي پسندي و زيبايي دوستيِ انسان که او را وا مي‌دارد در دنيا از زيباترين نواع اشياء و کالاها برخوردار باشد، اقتضا مي‌کند که خداوند همسران بهشتي را در نهايت زيبايي چهره‌ و اندام در نظر بگيرد.

قرآن از زيبايي همسران بهشتي گاه با عبارت «حسان» ياد کرده است و حسان به معناي زيبايي است که در کنار زيبايي سيرت به زيبايي صورت و ظاهر نيز ناظر است. نيز از همسران بهشتي با عنوان «عين» يعني فراخ چشم و«کواعب» به معناي نارپستان و «اتراب» يعني همسالان ياد کرده است. محتملاً توصيف آنان به همسالان «عرباً اتراباً» بيانگر کمال جسماني همسران بهشتي است.

توصيف زنان بهشتي به «حور عين» يا به «عين» در چهار آيه منعکس شده که عبارتند از: 1. «حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيامِ»؛[2] 2. «کذَلِک وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ»[3] 3. «وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ»[4]؛ 4. «وَحُورٌ عِينٌ»[5]

حور جمع «حوراء» و «أحور» به معناي زن سفيد رو يا کسي است که سفيدي چشمان آن به همان شدت سياهي چشمان او باشد و به زنان از آن جهت که چشمان آنان به چشم آهوان شبيه است، حور گفته شده است.[6]

چنان که از ظواهر آیات پیداست در همه موارد «حور» به عنوان وصف همسران مردان بهشتی بکار رفته که تعبیر « مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيامِ» که با تانیث آمده، کاملاً اثبات گر مدعا است.

وجود بهشت مادی از ضروریات آموزه های قرآنی

در بیان ارایه شده مغلطه آشکاری مشهود است. این که معارف و آموزه های عِلوی و ملکوتی قرآن به اموری فراتر از امور مادی این دنیایی ناظر است، جای تردید وجود ندارد. از این جهت قرآن از تعبیر «مثل الجنة» بهره جسته است، اما این که به طور کلی نعمت ها و لذایذ مادی و جسمانی بهشت را انکار کنیم، مخالف همه آیات و روایات و مخالف ضروری دین است، حتی آن دسته از فلاسفه ای که از معاد مثالی یا روحانی سخن گفته اند، پذیرفته اند که مستفاد از متون دینی معاد جسمانی است، هر چند می گویند که عقل از اثبات آن عاجز است.

تعابیری از این دست: « اینکه گفتند انسان با حور العین تزویج میکند یعنی با عمل نیکوی خودش زوج گشته و از عمل خودش لذت میبرد ان هم لذتی که با هیچ لذت جنسی دنیوی قابل وصف نیست.» جزو مصادیق آشکار تفسیر به رأی آیات صریح قرآن است که بارها نسبت به خطر آن هشدار داده شده است.

علی نصیری

95/9/10

 

 

[1]. واقعه، 35 ـ 36.

[2]. رحمن، 72.

[3]. دخان، 54.

[4]. طور، 20.

[5]. واقعه، 22.

[6]. الصحاح، ج 2، ص 639؛ معجم مقاييس اللغة، ج 2، ص 115 ـ 116.