جایگاه اخلاقی و علمی مرحوم آیت الله معرفت

قرآن و عترت را در خود جمع کرده بودند

حجت الاسلام دکترعلی نصیری؛ ازشاگردان مرحوم آیت الله معرفت که امروز خود در جایگاه  مدرس حوزه، عضو هیئت علمی دانشگاه و پژوهشگرومحقق دینی و قرآنی قرار دارد و صاحب تالیفات و مقالات پژوهشی بسیاری در علوم قرآنی است، می گوید در حوزه ی مطالعات قرآنی خود را وامدارایشان می داند و اینکه مرحوم آیت الله معرفت مانند پدری اخلاقی و معنوی برایش بود. وی در این گفتگو ازخصوصیات رفتاری واخلاقی و جنبه های برجسته ی علمی آیت الله معرفت گفت، ویژگی هایی که به تعبیرش این روزها درفضای حوزه و دانشگاه کمتر دیده می شود.

اولین سابقه آشنایی شما با مرحوم آیت الله معرفت به کجا برمی گردد؟

من در دانشگاه علوم اسلامی رضوی درمشهد درس می خواندم در آنجا بحث تشکیل گروه های تخصصی در دانشگاه مطرح شد که به دنبال آن سه گروه تخصصی قرآن، حقوق و فلسفه تشکیل شد. من به گروه قرآنی پیوستم و بعد موضوع مدیرگروهی برایم مطرح شد، آنجا بود که  با مرحوم آیت الله معرفت آشنا شدم.آیت الله سبحانی ایشان را به آیت الله واعظ طبسی برای تدریس دردانشگاه علوم اسلامی رضوی معرفی کرده بودند، ایشان در قم چهره ای شناخته شده بود ولی درمشهد خیر. ایشان هم بزرگواری می کردند و هرهفته از قم به مشهد می آمدند و ما فراتر از بحث دانشگاهی، هرهفته با ایشان درس داشتیم و چون درآن مقطع مسئولیت گروه قرآن دانشگاه با من بود ارتباط کاری ام با ایشان بیشتر از بقیه بود و وقتی با روحیات و اخلاق ایشان آشنا شدم، معمولا بیشتر اوقات را با ایشان بودم.

برجسته ترین جاذبه های رفتاری و اخلاقی که از همان ابتدای آشنایی در ایشان دیدید، چه بود؟

از همان ابتدا متوجه شدم که چند ویژگی جالب دارند، اول اینکه به معنای کامل کلمه یک عالم است و به اصطلاح در این مسیر استخوان خرد کرده اند و درحوزه ی مطالعات دینی زحمت کشیده اند، واقعا یک آیت الله به معنای واقعی کلمه بودند در فقه، اصول، مباحث اسلام شناسی و قرآن شناسی و زمینه های دیگر زحمت و رنج کشیده بودند و خودشان می فرمودند که من شب ها درنجف تا سحر معمولا بیدار بودم. بنابراین در حوزه ی علم و استادی، استادی برجسته و قابل ستایش بودند. ویژگی دیگر ایشان این بود که در بخش تحقیق و پژوهش خیلی ممتاز بودند و این موضوعی بود که ما در مشهد یا ندیدیم یا خیلی کم دیدیم. ما خدمت استادان برجسته ای در مشهد رسیده بودیم که بیشتر آنها صبقه ی تدریس داشتند تا تحقیق اما مرحوم آیت الله معرفت عمده ی وقت شان صرف تحقیق و پژوهش بود تا تدریس . نکته ی سوم درباره ایشان، اخلاق شان بود، از همان اول که من با ایشان آشنا شدم تا آخرین باری که ایشان را دیدم در نگاهم مصداق انسانی بود که اخلاق قرآنی داشت. دیدم منش ایشان منش الهی است، پاک
می اندیشید، پاک زندگی می کند و پاک سخن می گوید و چین و شکن در منش ایشان من ندیدم. بسیار مخلص بودند، در تمام مدتی که در دانشگاه علوم اسلامی رضوی بودند از من سوال نکردند که چقدر
می دهند، کم است، زیاد است. حتی به من می فرمودند که ما را امام عصر (عج) تامین می کند و نباید دغدغه ی مسائل دنیایی داشته باشیم و واقعا به این مسئله اعتقاد داشتند. وجه دیگر برجسته در ایشان دغدغه وهمت ایشان نسبت به شاگرد پروری بود. ممکن است کسی محقق باشد ولی دست کسی را نگیرد یا استاد باشد ولی شاگرد پرور نباشد. ایشان نسبت به شاگرد پروری خیلی اهتمام داشتند. همین که ایشان به دانشگاه آمدند بلافاصله بحث قرائات در مباحث علوم قرآنی را گذاشتیم و ایشان آمدند آیات را بین دانشجویان تقسیم کردند و گفتند هر کدام یک تحقیقی بنویسید. اولین مقاله ای که خود من نوشتم یک مقاله ی عربی بود و جالب بود که ایشان آن را خوانده بود و نکات مثبت و منفی آن را بیرون آورده بود و آنها را در جمع مطرح کرد. بعدها به گونه ای شد که وقتی درس ایشان می رفتیم و ایشان موضوعی برای تحقیق به ما می دادند، می گفتند بیاید مقاله تان را ارائه کنید. این حس که من به عنوان طلبه و دانشجو توانستم چیزی بنویسم، کاری کنم و بتوانم ارائه بدهم آن هم در محضر استادی که عالمی برجسته و فرهیخته بود، حس خوبی بود. این روحیه را ما درتمام این سالها درایشان دیدیم، مجموعه ی این چند خصوصیت باعث شد که من نسبت به ایشان علاقمندی بسیار زیادی داشته باشم البته ایشان هم متقابلا خیلی ابراز محبت می کردند.علی آقا؛ یکی از پسرهای ایشان شهید شدند، به من می فرمودند حسی که من دارم مثل این است که شما پسر من هستی. این علاقه ی متقابل مرا خیلی نسبت به ایشان و حضور در جلسات و نشست های مختلف با ایشان پیوست کرده بود و بارها گفته ام که این روحیه ی پژوهشی که خدا به من داده است و از سال 72 مشغول تحقیقات قرآنی و دینی هستم، شروع آن و گام آغازینش به تشویق ایشان بوده است و جرقه ی اولیه را ایشان در من روشن کردند. البته این زمینه قبل از طلبگی هم بود ولی جسارت و جرات از طرف ایشان بود.  من حدود 40 کتاب و 200 مقاله در مطالعات دینی و قرآنی دارم که بن مایه های شماری از آنها را از ایشان گرفتم و در حوزه ی مطالعات قرآنی خود را وامدار ایشان
می دانم. کتاب صیانة القرآن من التحریف ایشان را که ما در مشهد از ایشان درس می گرفتیم بدون اطلاع ایشان ترجمه کردم، بعد به ایشان گفتم دلم می خواهد شما آن را ببینید، خیلی استقبال کردند ومن شب ها
می رفتم خدمت ایشان و متن ترجمه را می خواندم و ایشان اصلاحات آن را انجام می دادند که بعدها با عنوان «تحریف ناپذیری قرآن» چاپ شد.

نوع رابطه و مناسبات شما سالها بعد که خود در جایگاه تدریس و تعلیم قرار گرفتید، چگونه بود؟

ما در دانشگاه رضوی مشهد پژوهشکده ای اسلامی قرآنی را تاسیس کردیم و بعد مجله ای را راه انداختیم که به این واسطه ارتباط ایشان با دانشگاه و ما قوی تر شد و ما خیلی از ایشان کمک
می گرفتیم و یک مقدار نوع رابطه ی ما از رابطه ی استاد و شاگردی بالاتر آمد تا اینکه به قم آمدم و چون ایشان هم ساکن قم بودند این ارتباط با ایشان حفظ شد.درس خارج فقهی در منزلشان داشتند که من گاهی در آن شرکت می کردم وهمچنان حمایت هایشان را از من داشتند، مقالاتی را که می نوشتم محبت می کردند و نگاه می کردند. در قم با پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی همکاریهایی را داشتم و مدتی مدیر گروه قرآن بودم و ایشان هرپنج شنبه درجلسات ما شرکت می کردند و درمحافل علمی و نشست ها و به بهانه های مختلف این رفت و آمد وجود داشت و ایشان به نوعی پناهگاه فکری و اخلاقی و معنوی من بودند و به بهانه های مختلف فرصتی برای رفتن خدمت ایشان پیدا می کردم.

من در سالهای طلبگی در مشهد و در قم استادان زیادی دیدم که همه هم بزرگ و قابل احترام هستند ولی بعضی ها در ذهن می نشینند، نه به خاطر علم و دانش شان. اگر کسی بتواند علم را با عمل و اخلاق و روح الهی پیوند بزند و منشش خود گویای همه چیز باشد و نشان دهد به راهی که رفته پایبند است و از دل و جان قبول دارد، مهم است. اینها چیزهایی است که کم یافت می شود و حوزه های ما به چنین رفتارهایی نیاز دارند. حدود سال 70-72 خدمت یک بزرگواری که برای خودش شخصیت علمی ای داشت و الان مرحوم شده، رفتم.قرار بود با ایشان گفتگویی داشته باشم، روی میزهای اتاقش فیش های تحقیقی شان بود و خودشان به فیش های روی میز اشاره کردند و از جا بلند شدند و موقعیت به گونه ای شد که بین من و فیشها فاصله افتاد.کاملا مشخص بود که ایشان نگران اند که من نگاهم به آن فیش ها بیفتد. با خودم گفتم عجب! این آقا به من که طلبه هستم اعتماد ندارد و نگران است که مبادا نگاهم به
فیش های او بیفتد. برخی از اساتید گاه به زحمت به ما 5 دقیقه وقت می دادند. ولی مرحوم آیت الله معرفت اگر دانشجو خدمتش می رفت راه می دادند، طلبه می رفت، راه می دادند و برایش وقت می گذاشتند. گاهی به ایشان می گفتم با این کاری که شما دارید چطور برای دیگران وقت می گذارید؟ فرمودند من معتقدم که اینها رضایت امام عصر(عج) است. یک بار به من گفتند که من درهمان سالهای سکونت در نجف با حضرت امیرالمومنین (ع) تعهد بستم که تا زنده ام از حریم حضرت علی (ع) درقرآن دفاع کنم. احساس من این بود که جنبه ی ولایت ایشان و ارادت شان به اهل بیت (ع) خیلی بالا است و می خواهند کاری کنند که رضایت آنها  جلب شود و از این جهت ممتاز بودند. بنابراین هم روح قرآنی در ایشان قوی بود و قرآنی می زیست واقعا قرآن و عترت را چه در بعد اندیشه و چه درمنش درخود جمع کرده بودند. اینها می تواند الگویی درمنش و رفتار ما درفضاهای حوزوی و دانشگاهی باشد، اینکه اگر دانشی داریم از کسی دریغ نکنیم. ایشان بسیار به شاگردان خود بها می دادند، من ساعتها در اتاق ایشان با ایشان حشرو نشر داشتم، می توانستند بگویند شما مزاحم من هستید، اما میدان می دادند.

احیای علوم قرآنی توسط مرحوم آیت الله معرفت در چه حوزه هایی برجسته تر صورت گرفت؟

مطالعات قرآنی  معمولا در دو دسته ی مطالعات درونی و بیرونی قرار می گیرند. مطالعات درونی قرآن همان تفسیر است ، موضوع تفسیر در حوزه از زمان مرحوم علامه طباطبایی رونق داشت و شاگردان ایشان چون آیت الله جوادی آملی، آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله سبحانی و دیگران این حوزه را گرم نگاه داشتند اما بحث علوم قرآنی چون شبهات یا موضوع وحی قرآن یا اعجاز که در تفسیر هم تاثیر گذار است و از مباحث بسیار مهمی است، مغفول مانده بود که آیت الله معرفت به آنها پرداختند و پاسخگوی سوالات این حوزه ها بودند. مطالعات مرحوم آیت الله معرفت در دو بخش فقه و قرآن تقسیم می شد.ایشان انصافا در بخش فقه هم صاحب نظر بودند و ایده های جدید و نو داشتند و سالها مشورت های کلان به دستگاه قضایی می دادند و برهمین اساس ایشان در س خارج فقه داشتند  اما آنچه که بروز پیدا کرد و در جامعه مطرح شد آثار ایشان در خصوص علوم قرآنی است. ایشان در موضوعات مختلف واقعا خدمت کردند و خلاءهایی را چه در موضوعات قرآنی و چه موضوعات دیگر پاسخ دادند. بحث شبهات وتحریف ایشان ازمباحث بسیارمهم قرآن بود که مطرح کردند و توانستند به شبهات تحریف پاسخ دهند ، کتاب دوجلدی تفسیرومفسران ایشان که دربرابر کتاب ذهبی نوشته شد تا بتوانند خلاء تاریخ تفسیر شیعی را پر کنند، دربخش اعجاز قرآن نیز زحمات بسیاری کشیدند. ایشان در بخش مطالعات قرآنی واقعا احیاگر بودند یعنی اگرعلامه طباطبایی احیاگر تفسیر در حوزه هستند ایشان احیاگرعلوم قرآنی هستند .

دیدگاه ایشان در خصوص مرجعیت و نوشتن رساله چه بود؟

ایشان می فرمودند که از همان سالهای حضورشان در نجف همراه با شهید آیت الله مدنی درس فقه
می گفتند و به عنوان یک چهره ی فقهی مطرح شده بودند اما بعد که وارد بحث مطالعات قرآنی شدند، بخش مطالعات قرآنی ایشان بخش فقهی را تحت الشعاع قرار داد. البته اگر ایشان بیشتر زندگی
می کردند و جنبه ی فقهی ایشان  بیشتر آشکار می شد چه بسا می توانستند از چهره های مطرح در این حوزه باشند. یکی از ویژگی های ایشان که من آن را در کمتر کسی دیدم این بود که در ارائه ی  دیدگاه های علمی بسیار شجاع بودند . درباره ی ایشان همواره نقدهایی مطرح بود اما معتقد بودند اگر کسی در حوزه ی تحقیق به مبانی دست پیاده کرده است و برای آن زحمت کشیده، چرا ابراز نکند، چرا محافظه کاری می کنیم. ایشان بسیاری از فتوا را هم نقد می کردند و می گفتند فقیه خودش به نتیجه ی نهایی
نمی رسد و به قول معروف توپ را می اندازد در زمین مکلفین و می گوید احتیاط کنید. معنی احتیاط این نیست که شرع گفته احتیاط کنید، احتیاط یعنی اینکه آن فقیه به پاسخ مسئله نرسیده. ایشان می گفتند کار فقیه این است که جواب مسئله را پیدا کند و  به مردم تحویل دهد. لذا ایشان در کتاب احکام شرعی هر جا که وراد فقه شده، نظری داده است. ایشان در باره ی موضوعاتی چون موسیقی، ربا ، معاملات نظر داشتند و برای  بسیاری از گره های ما در حوزه مسائل فقهی مرحوم آقای معرفت ایده هایی نویی داشتند. کاری به صحت و سقم آنها ندارم ، جسارت و شجاعت ایشان در بیان این مسائل مهم است.

مواجهه ایشان در بخورد با منتقدان آراء و اندیشه های شان چگونه بود؟

ایشان بسیار روح بزرگ با نگاه وسیع داشتند و انسانها را با کرامت می شمردند. یک بار به من گفتند از مجله ی کیهان فرهنگی به من زنگ زدند و گفتند یک آقایی میان نظرات شما با استادتان آیت الله خویی   بررسی کرده و شما را نقد کرده است، نظر شما چیست؟ آن را چاپ کنیم؟ ایشان می گفتند به مسئول مجله گفتم پول چاپ آن را خودم می دهم. ایشان معتقد بودند نقد باعث رشد علمی می شود. می گفتند برخی از نظراتی که در کتاب هایم آورده ام بخاطر اشکالاتی است که سر درس از من گرفتند. موقع انتشار کتاب التفسیر و المفسرون  فی ثوبه القشیب که درمشهد بودیم در خصوص بحثی من نهج البلاغه را آوردم خدمت ایشان و گفتم حضرت امیر (ع) درباره ی این موضوع این طور گفتند، خیلی درباره ی آن بحث کردیم، ایشان به قم رفتند، کتاب در آستانه ی چاپ بود، در خصوص همین مسئله ایشان سه –چهار صفحه نوشتند و ضمیمه ی کتاب کردند که چاپ شود. روحیه ی حلم بسیاری در برابر نقد و اشکال داشتند.

دستی که کتابی در دفاع از قرآن می نویسد باید بوسیده شود

برای من نقل می کردند که برخی کتاب هایی که برای کارم تهیه می کنم، کتاب های خاصی هستند. یک بار برای من تعریف کردند که به کتابی نیاز داشتم که این کتاب نزد آیت الله سبحانی بود، اطلاع دادم آن کتاب را یک نفر برای من بیاورد. روز عید فطری بود و منزل ما شلوغ بود، دیدم کسی در منزل را
می زند، خیال می کردم آیت الله سبحانی کسی رامی فرستد تا کتاب را برایم بیاورد، در را که باز کردم دیدم خود آیت الله سبحانی هستند و کتاب را برای من آورند. کتاب را دادند و اصرار کردند که دست مرا ببوسد اما من اجازه ندادم. آیت الله سبحانی گفتند دستی که کتابی در دفاع از قرآن می نویسد باید بوسیده شود. یک بار به ایشان گفتم که شما خیلی فراتر ازعصر می نویسید، فرمودند من می نویسم که هزار سال بماند.

شهرت گریز و بی ادعا

شهرت گریزی و تواضع یکی از ویژگی های اخلاقی مرحوم آیت الله معرفت بود. تمام کتاب های آیت الله معرفت را که نگاه کنید، روی آنها نوشته شده : محمد هادی معرفت. ایشان می گفتند مرا تا درجه ی آیت الله العظمی بالا بردند ولی من قبول نکردم. الان 10 سال از درگذشت ایشان می گذرد، اگر مرحوم نشده بودند و شما الان ایشان را می دیدید باورتان
نمی شد عالمی صاحب نظر و صاحب آراء و اندیشه که حضور در فضای سه حوزه ی کربلا، نجف و قم را تجربه کرده و نزد استادان بزرگی زانو زده، این قدر متواضع باشد.

این مصاحبه در هفته نامه همشهری آبان ماه 95 انتشار یافت: