درباره عرفان و عرفا چگونه داوری کنیم؟

دعوا بر سر عرفان و چند و چون سخن عرفا مال امروز و دیروز نیست. از آغاز ظهور عرفان در قالب تصوف تا کنون موافقت ها و مخالفت ها با تفکرو اندیشه های آنان که گاه به ستیز و خشونت کشیده شده و به تکفیر و تفسیق انجامیده وجود داشته و پایانی برای آن نیز متصور نیست.

همین نوع از تعاملات با فلسفه و فلاسفه نیز وجود دارد.

آن زمان که ما در مشهد خدمت مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی در منزل ایشان می رسیدیم و تفسیر سوره حمد امام از سیما پخش می شد، صدای مخالفت بلند بود و آن وقت که امام نامه به گورباچوف نگاشت و نام برخی از عرفا و فلاسفه را برد، داد برخی از علما بلند شد و کار به جایی رسید که نامه ایشان موسوم به رنجنامه منتشر شد.

به عنوان نمونه بنگرید به کتاب «عارف و صوفی چه می گوید؟» از استاد عزیز و الهی ام؛ مرحوم  آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی

فعلا سخن از عرفا است.

چه باید و چه باید گفت؟

در مجموع آن چه که به عنوان میراث فکری عرفا بدست ما رسیده است، چند اشکال اساسی وجود دارد:

بستر و شالوده فکری بسیاری از عرفای نامدار، با افکار و اندیشه های عامه و کتب و مجامع به ویژه حدیثی آنان شکل گرفته است. به قول علامه حلی که در تحلیل شخصیت فخر رازی فرمود: فخر رازی سنی نشد، بلکه سنی فخر رازی شد.
آنان بسان اهل سنت برای خلفا مقامات علمی و معنوی قائل اند و بسان شیعه برای اهل بیت (ع) به عنوان ائمه هدایت گ خلق و منصوبان از سوی پیامبر (ص) که دارای مقام ولایت تکوینی و تشریعی اند،  نمی نگرند.

بنگرید به سرتاسر کتاب فتوحات ابن عربی که این ناچیز در برخی از آثار خود به نقد آن پرداخته ام.

عرفا عموماً بر همین اساس، بر مدار بینش و منش اهل بیت حرکت نکردند، بلکه بالاتر به خود اجازه دادند که اندیشه و منش اهل بیت (ع) را مورد نقد و اشکال قرار دهند. از نمونه های آشکار آن برخورد صوفیه با امام صادق (ع) است که مرحوم کلینی در بابی با عنوان « بَابُ دُخُولِ الصُّوفِيَّةِ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّه ع واحْتِجَاجِهِمْ عَلَيْه فِيمَا يَنْهَوْنَ النَّاسَ عَنْه مِنْ طَلَبِ الرِّزْقِ» منعکس ساخته است و این ناچیز حدود ده سال قبل در یکی از شماره های فصلنامه نقد و نظر به تفصیل در این باره نگاشته ام.
در حقیقت از این جهت آنان دچار محذور «لاتقدموا بین یدی الله و رسوله» شدند.

تحلیل عرفا از خداوند و رابطه پروردگار با انسان و هستی که عموماً در نظریه وحدت وجود خودنمایی کرده با آمیزه ای از ابهام و گاه عدم انطباق با برخی از آموزه های دینی همراه است.
سیرو سلوک و مراحلی که در عرفان برای رسیدن به کمال آمده و تجویز و توصیه به رفتارهای و ریاضت های گاه طاقت سوز و گاه توصیه به انجام امور مخالف آداب و شؤونات اجتماعی برای افتادن از چشم خلق، منطبق با آموزه های اسلامی در این باره نیست که پیوسته به ریاضت مشروع فرمان داده می شود.
بخشی از آنها در آثاری همچون تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری بازتاب یافته است.

عموماً در تعابیر عرفا در نثر، نظم و شعر از عبارتهایی؛ همچون می، شاهد و شراب و … استفاده شده و می شود که دستمایه آلوده دامنان قرار می گیرد. شیخ محمود شبستری در گلشن راز موکدا آن را زبان رمز عرفا دانسته؛ چنان که شهید مطهری در تماشه گه راز بر همین عقیده است.
با این حال باید منصفانه از خدمات آنان نیز یاد کرد و از باب آدب قرآنی که در آیه شریفه « يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآَيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ( 219 )» حتی از بیان برخی منافع شراب و قمار تحاشی نفرمود، باید از خدمات نگرشی و منشی عرفا نیز به نیکی یاد کرد:

بعد از عالمان شیعه، بزرگترین مدافعان ضرورت وجود اولیاء الهی و لزوم باور به حضور واسطه فیض بین خداوند و خلق عرفا بودند. به اذعان عموم صاحب نظران از این جهت عرفا بیشترین قرابت را در طول تاریخ با شیعه داشته و دارند و یکی از موثرترین عامل ترویج تشیع یا تفکر نزدیک به تشیع در جهان همین عرفا بودند.
نگاه عرفا به دین و تفسیری که از منظومه الاهیات دینی ارایه کردند، به رغم وجود خطاها در آن، بسیار عمیق تر و قویم تر از آن چیزی است که در سایر مکتب های فکری ارایه شده است .
به یک نمونه از گفتار شیخ بهایی که کسی نمی تواند در سداد و سلامت فکری ایشان خدشه کند، مراجعه کنید در کتاب اربعون در ذیل آیه «وذا النون اذ ذهب …»

در باره موضع گیری های انجام شده در باره همایش شمس تبریزی و موافقان و مخالفان آن کاری ندارم، اما معتقدم اگر در دفاع و نقد، جانب ادب، اخلاق و انصاف را داشته باشیم و در باره افراد و اندیشه های با همه خوبی و بدی آنان با رعایت دقت، امانت و انصاف داوری کنیم، دنیا و آخرت ما بیش از هر وقت آبادتر خواهد بود.

بیش از این فعلا مقدورم نیست.

موفق باشید.

ارادتمند علی نصیری

11/7/95 ساعت حدود یک بامداد

@Maref_ir