قرآن گفتار الهی

قرآن گفتار الهی
  • ناشر: وحی و خرد
  • نوبت چاپ: دوم، بهار ۱۳۹۱
  • شمارگان: ۱۵۰۰
  • نسخه الکترونیک: لینک کتاب

این کتاب در پنج فصل فراهم آمده و ضمن تبیین ماهيت و مولفههاي وحي قرآني و ارایه براهين استناد قرآن به کلام الاهي، شبهه راهيافت خطا در آموزههاي علمي قرآن و شبهه همگامي قرآن با باورها و رخدادهاي عصر رسالت را که عمدتاً از سوی آقای سروش مطرح شده، را مورد نقد قرار داده است.

قرآن پاکترين و پيراستهترين مائده و مأدبه الاهي است که با همه هويت خود يعني با لفظ و محتوا بر جان پاکترين و پيراستهترين بنده الاهي فرود آمد و بيش از پانزده سده است که چون آفتابي بيمثال بر سرزمين جان جهانيان نورافشاني ميکند و آنان را به برون رفت از تاريکي به نور فرا ميخواند.

کتابي که با تصديق آموزههاي صحيح و تصحيح آموزههاي ناصحيح برجاي مانده در کتب آسماني پيشين و با تکميل آموزههاي مسکوت گذاشته در آنها، همه اديان آسماني پيشين را وامدار خود ساخته است.

از يک سو، پرده از رخ بسياري از امور نهاني متافيزيک برگرفته و شماري از اسرار ناگشوده هستي در آن انعکاس يافته و از سوي ديگر، راه و رسم حيات طيب و پاک در اين خاکدان را فرا روي بشر ترسيم کرده است.

قرآن کتابي است که با دعوت صريح و مکرّر جهانيان به همآوردي با آوردن گفتاري در حد يک سوره، افزون بر دفاع از حقانيت رسالت پيامبر اکرم| و خاتميت اسلام، عملاً با ارايه معجزهاي زنده و پويا، ریشه انکار متافيزيک از سوي زنادقه و ملاحده را خشکانيده است.

باري، در يک کلمه قرآن تبيان هر آن چيزي است که لازم بود خداوند در قالب يک کتاب و نامهاي ماندگار با بشريت سخن بگويد و از اين جهت هيچ کس در گستره هستي نيست که خود را بينياز از قرآن بداند يا بتواند شانه خود را از بار سنگين وام مهر و هدايت قرآن خالي کند و از عهده سپاس الاهي بخاطر نزول قرآن آن چنان که شايسته اوست، برآيد.

چنان که هيچ کس نميتواند خود را وامدار پيامبر اکرم| همان انسان آسماني که قرآن به يمن گنجايش جان و پيراستگي باطن او فرود آمد و در پي تلاش خستگي ناپذير او بر امّت فروخوانده و تبيين شد، نداند.

باري، اين قرآن همان کتاب و نامه خداوند است که به تصريح رسول اکرم| به عنوان ثقل اکبر به رسم امانت ميهمان خانه و کاشانه ما است. آيا ما توانستهايم از عهده بار سنگين امانت داري قرآن برآييم؟!

ستيز سه جبهۀ الحاد، اهل کتاب و خاورشناسان با قرآن
با صرف نظر از رويکرد دين مداران به قرآن که در بستري لبريز از عشق و ارادت به آن دنبال ميگردد، اين کتاب آسماني از روز نخست تا کنون از سه جبهه مورد هجوم معاندانه و غرض ورزانه قرار داشته است که عبارتند از: 1. جبهه کفر، شرک و الحاد؛ 2. جبهه اهل کتاب بويژه يهود و نصارا؛ 3. جبهه خاورشناسان.

بررسي آمار موجود نشان ميدهد که اين سه جبهه از همه توان خود براي تضعيف قرآن بهره گرفتهاند و افزون بر صدها برنامه ماهواره اي، کاربست هزاران وبگاه ويژۀ شبهه پراکني عليه قرآن، با توليد کتاب و مقاله عناد خود با اين کتاب آسماني را آشکار ساختند که ماجراي کتاب «آيات شيطاني» از نمونههاي بارز براي اثبات مدعا است.

اهداف معاندان از شبهه پراکني عليه قرآن
قرآن مهمترين سند اعتبار اسلام و معجزه رسالت پيامبر اکرم| است. پيداست با تضعيف و فرو کاستن از جايگاه و اعتبار اين کتاب، در حقيقت از جايگاه اسلام فرو کاسته خواهد شد و اعتبار و حقانيت رسلات پيامبر اکرم| مخدوش ميگردد.

از سويي ديگر، بنا بر نظريه جنگ تمدنها که هانتينگتون نظريه پرداز آن بود، جهان وارد عرصه جنگ ميان دو تمدن اسلام و مسيحيت شده است. بر اين اساس، جهان مسيحيت ميکوشد ابتکار عمل در اين جنگ را بدست گرفته و کانون توجه مسلمانان و مهمترين سند اعتبار اسلام يعني قرآن را صدمه بزند.

از جمله شواهد مدعا ميتوان به گفتار پاپ بنديکت شانزدهم اشاره کرد که با استناد به گفتار امپراتور روم خطاب به يکي از سرداران ايراني سپاه اسلام که گفته بود: آيا محمد جز خشم و خشونت چيزي به ارمغان آورده است، عملاً اسلام و قرآن را پيامآور خشونت معرفي کرد.
نيز ميتوان به پيام فيلم فتنه اشاره کرد که در پايان آن به ضرورت جنگ مسيحيت با اسلام تاکيد شده است. حمايت همه جانبه جهان غرب از کتاب «آيات شيطاني» و نيز اقدام موهن برخي از روزنامه نگاران در غرب و انتشار کاريکاتورهاي موهن در باره پيامبر| که عموماً از حمايت دستگاه ديپلوماسي غرب برخوردار شد، از نمونههاي ديگري است که از جنگي آشکار و پنهان عليه اسلام حکايت دارد.

لغزش شماري از روشنفکران در عرصه قرآن شناخت
در اين بين بايد از جبهه ديگر ياد کنيم که نامهربانانه و البته به زعم خود در جهت خدمت به قرآن صدماتي را به قرآن زدهاند. مراد ما جبهه روشنفکران است. اين جبهه عموماً پس از دوران رنسانس و شکوفايي علم و صنعت و در پي موج غرب گرايي در جهان اسلام رخ نمود و البته در کنار خدمت به دين، در اثر آسيب خود باختگي و کاربست مباني سست در تعامل با پديده دين شناخت، صدماتي را به دين وارد آورد.

از ميان انبوه مدافعان اين جبهه و روشنفکران در جهان اسلام ميتوان از سيد احمد خان در شبهه قاره، اسکندراني، علي عبد الرزاق، امين الخولي، محمد جابري، محمد آرگون و نصر حامد ابو زيد در جهان عرب ياد کرد.

در ايران موج روشنفکري از دوره عباس ميرزا و در دوره قاجاز آغاز و در عصر مشروطه به اوج خود رسيد. با صرف نظر از آن دسته از روشنفکراني همچون ملکم خان، ميرزا آقاخان کرماني، طالبوف، سيد حسن تقي زاده و کسروي که به ستيز با دين و آموزههاي ديني پرداختند، شماري از روشنفکران همصدا با روشنفکران دين دار عرب، بر نوانديشي در عرصۀ دين شناخت که البته با آسيبهايي همراه شد، پاي فشردند.

پس از عصر مشروطه از دهه بيست به بعد در ايران چهرههاي جديدتري همچون دکتر شريعتي، بازرگان و اخيراً آقاي سروش پرچمداري جبهه روشنفکري در ايران را عهده دار شدند. بازکاوي انديشهها، خدمات و اشتباهات روشنفکران ديني در ايران به مطالعه گسترده و تحقيقات دراز دامن نيازمند است که در اين کتاب مجالي براي آن فراهم نيست.
از آن جا که این کتاب به نقد دیدگاه های قرآنی آقای سروش اختصاص دارد، ما در اين جا به برخي از لغزشهاي وی در حوزه قرآن شناخت اشاره ميکنيم.

لغزشهاي آقاي سروش در عرصه قرآن شناخت
در ميان آراء ناصواب آقاي سروش آن چه از خطر آفريني زيادي برخوردار است، اعتقاد وي در حوزه قرآن و انتساب آن به گفتار پیامبر اکرم است. او آراء اخير خود در باره قرآن را نخست در مصاحبه با راديو زمانه منعکس کرد. آن گاه در پاسخ به نامههاي آيت الله سبحاني با شدت و وضوح بيشتري از آنها دفاع کرد، به گونهاي که ديگر جايي براي تاويل و توجيه آنها باقي نگذاشت.

مصاحبه وي با خبرنگار راديو هلند و در پي آن پاسخهاي وي به نامههاي آيه الله سبحاني که در آنها خلاصه و عصاره تفکرات آقاي سروش انعکاس يافته و موجي از انتقادها، اعتراضها و نقدها را به همراه داشت، اوج تفاوتها ميان نگرش وي نسبت به وحي به معناي عام کلمه و وحي قرآني به معناي خاص کلمه، با نگرش رايج و حاکم ميان مسلمانان را به تصوير کشيد.

باري، مدعاي آقاي سروش که در مصاحبه و نامه خود از آن موکداً دفاع کرده است، آن است که قرآن سخن پيامبر| است و نه سخن خداوند و از این جهت در آن خطا راه یافته است!
بدون تردید از آغاز نزول قرآن تا کنون هيچ اندیش ور مسلماني چنین مدعایی را ابراز نکرده است. علت تاکيد ما بر خطر آفريني اين ديدگاه از سه جهت ذيل است:

  • آقاي سروش در آراء اخير خود مستقيماً قرآن که مهمترين سند اعتبار اسلام و رسالت پيامبر اکرم| است، را نشانه گرفته و معتبرترين بنياد باورهاي ديني يک و نيم ميليارد مسلمان را در معرض آسيب قرار داده است. باید پرسید که آیا با تاکيد بر خطا پذير بودن آموزههاي قرآن، ديگر جايي براي همآورد طلبي قرآن و ايمان به آن به عنوان کتابي پيراسته که هدايت جهانيان تا روز قيامت را برعهده دارد، باقي ميماند؟!
  • تا کنون هيچ صاحب نظر مسلمان ادعا نکرده است که قرآن، آن هم همه هويت آن يعني لفظ و محتواي آن ساخته و پرداخته پيامبر است. تنها در سده سوم «ابن کلّاب» از متفکران معتزلي بر اين باور بود که جبرئيل محتواي قرآن را از سوي خداوند دريافت کرده و خود آن را در قالب الفاظ ريخته و در اختيار پيامبر قرار ميدهد. به رغم آنکه در اين مدعا خداوند به عنوان آفريننده محتواي قرآن هم چنان حضور دارد و براي پيامبر| هيچ نقشي در توليد قرآن ادعا نشده است، افزون بر تمام انديش وران مسلمان حتي از سوي معتزله به شدت مورد انکار قرار گرفت و آنان «ابن کلّاب» را بخاطر اين عقيده از ميان خود بيرون راندند.
  • تا کنون هماره از سوي سه جبهه پيشگفته يعني جبهه الحاد، اهل کتاب و خاورشناسانِ مغرض ادعا ميشد که در قرآن خطا راه يافته است. حال در برابر جهانيان کسي اين مدعا را مطرح ميکند که به عنوان روشنفکر دينيِ مسلمان شناخته ميشود! پيداست اين امر ميتواند دستاويز مناسبي را براي پرچمداران اين سه جبهه براي هجوم به ارزشهاي قرآني فراهم آورد.


معرفي کتاب و انگيزه تدوين آن
با توجه به خطر آفريني ديدگاه آقاي سروش در باره وحي قرآني، نقد و بازنمايي ضعفها و کاستيهاي آن براي دفاع از اعتبار قرآن و تقويت باورهاي ديني مسلمانان و بويژه نسل جوان، ضرورتي است اجتناب ناپذير و مسئوليتي است خطير که بر دوش انديش وران بويژه صاحب نظران در عرصه قرآن سنگيني ميکند.

از اين رو، نگارنده پس از آگاهي از شبهات قرآني آقاي سروش، بازخواني دقيق آراء وي و نقد آنها را طي دو سال در دستور کار خود قرار داد. حاصل اين تحقيق نقد مفصل و مبسوطِ درون دینی است که با لطف الاهي در آينده نزديک در اختيار علاقه مندان قرار ميگيرد.

از سويي ديگر، تا کنون بخشهايي از مباحث کتاب در کارگاههاي آموزشي که در دانشگاههاي مختلف کشور با عنوان «نقد شبهات قرآني» برگزار شد و نیز در شماری از جلسات «نقد شبهات قرآنی» که در موسسه «معارف وحی و خرد» برگزار می شود، مورد بحث و بررسي قرار گرفته است.

طولاني شدن حجم کتاب که کار نهايي ساختن و انتشار آن را با تاخير روبرو ساخت و درخواست انتشار خلاصهاي از کتاب از سوي شماري از اساتيد محترم دانشگاهها و دوستان فاضل، نگارنده را بر آن داشت تا برگرفتهاي از محتواي اصلي کتاب را تا انتشار نهايي آن، در اختيار خوانندگان فرهيخته قرار دهد.

از اين رو، پس از بازخواني متن و حذف برخي از فصول و مباحث آن، محتواي اين کتاب در پنج فصل به شرح ذيل سامان يافته است:
فصل اول: نگاهي به شبهات آقاي سروش در زمينه وحي قرآني
فصل دوم: ماهيت و مولفههاي وحي قرآني
فصل سوم: براهين استناد قرآن به کلام الاهي
فصل چهارم: نقد شبهه راهيافت خطا در آموزههاي علمي قرآن
فصل پنجم: نقد شبهه همگامي قرآن با باورها و رخدادهاي عصر رسالت
لازم به ذکر است که ما آراء آقای سروش و برخی از نقدهای آن را در این کتاب از نشریه «آیینه اندیشه» (شماره هشتم) که از سوی معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر می شود، نقل می کنیم.