ماه مبارک رمضان ، ماه بهار قرآن

جلوه هاى زيباى تلاوت قرآن در دو هنگام از سال بيشتر خودنمايى مى كند. نخست ماه مبارك رمضان كه به تعبير روايات ماه بهار قرآن است.  و ديگرى ايام حج. در ماه مبارك رمضان بخاطر طراوت و طهارت روحى انسان در اثر روزه كه با طهارت و طراوت قدسى قرآن همرنگ و همصدا مى شود ميل به تلاوت قآن چندان تشديدى مى شود كه گاه در يك ماه چندين بار قرآن را دوره و به اصطلاح ختم مى كند اهل بيت(عليهم السلام) كه هر سه روز از ماه رمضان قرآن را ختم مى كردند فرمودنداگر درنگ و تامل در آيات قرآن نباشد زودتر كار ختم آن انجام مى گيرد.  شگفت آورتر آن كه هر بار تلاوت براى انسان تروتازه جلوه مى كند.

در ايام حجّ نيز كه مسلمانان فرصت خلوت بيشتر با خداوند را دارند تلاوت مكرر قرآن رونق بيشترى پيدا مى كند و كمتر جايى از مسجدالحرام يا مسجد النبى را مى بينى كه مسلمانى نشسته و به تلاوت قرآن مشغول نباشد. تلاوتى كه ممكن است براى صدمين يا هزارمين بار باشد. اين شيدايى و سيرى ناپذيرى از تلاوت و قرائت قرآن را چگونه مى توان با ساير پديده هاى زيبا و دلكش مقايسه كرد كه روح آدمى يك بار يا چند بارى محدود ديگر حاضر به گوش، چشم يا دل سپارى نيست.

از سوى ديگر قطعاً چنين شور و شيدايى و سيرى ناپذيرى از تلاوت رآن نمى توان نوعى پاداش خواهى ارزيابى كرد. به اين معنا كه به نظر رسد چون براى تلاوت قرآن ثواب هاى مختلف اخروى گفته شده افراد چنين طالب تلاوت مكرر آن اند. عدم درستى چنين تلقى از آن جهت است كه پاداش خواهى، منفعت طلبى و روح بازرگانى كه درباره يك دسته از دين داران گفته شده، هيچگاه شيدايى و عشق را به همراه نمى آورد. شيدايى و عشق چنان پاك و افرازمندانه كه هرگز قالب هيا تنگ سودخواهى جاى نمى گيرد. به عنوان مثال از نظر همگان آنچه در عرصه هنر به عنوان كارهاى ماندگار تحقق يافته حاصل شور و شيدايى پديدآورندگان آنها بوده است نه حاصل سودانگارى و منفعت خواهى آنان.

درباره گروهى از ابكش هاى مدينه گزارش كرده اندكه بارها هنگام عبور از خانه اما سجاد و امام باقر(عليهما السلام) با شنيدن آواى تلاوت امام ساعتى بر درب خانه ايستاده و به آن تلاوت گوش مى دادند.  جالب آن كه آنان عموماً يادشان مى رفت كه حداقل ظرف هاى سنگين آب را از دوش خود بردارند. يعنى زمانى قابل توجه ايستاده و ظرف آلب بر دوش به تلاوت امام ـ گوش فرا مى دادند. مقصود ازمسحورى همين است كه خواندن يا گوش دادن به تلاوت قرآن بويژه آنجا كه تلاوت با آواى خوش و با معنويت همراه باشد چنان انسان را مسحور خود مى سازد كه هوش از سر او مى پرد و از ياد مى برد كه در چه حال و وضعى است. گويا اساساً بارها آب سنگين بر دوش در اثر مسحورى روان آدمى ديگرى آن سنگينى خود را از دست مى دهند!
مابارها چنين مسحورى را چه در هنگام تلاوت و چه در هنگام شنيدن قران آزموده ايم.

قاريان بزرگ قرآن همچون عبدالباسط اذعان كره اند كه گاه افرادى غير مسلمان چنان مسحور تلاوت آنان شده اند كه بس از تلاوت اسلام آوره اند.

اين امر درباره معاندان معاصر قرآن نيز گزارش شده است. به اين معن اكه بسيارى از آنان به رغم مخالفت شديد با پيامبر و نشر قرآن در آغاز رسالت دعوت از ديگران به گذاشتن پنبه در گوش يا ايجاد سروصداى كاذب  به هنگام تلاوت قرآن از سوى پيامبر(صلى الله عليه وآله) خود به شدت مسحور قرآن بودهاند. يكى از اين معاندان وليدبن مغيره است كه در كنار ثروت و جايگاه اجتماعى از هوش و درايت زيادى برخوردار بود كه به ريحانه و حكيم عرب مى گفتند. او در كنار كعبه ناخود آگاه تلاوت آيات نخستين سوره مباركه مومن را از زبان پيامبر شنيد. تلاوت قرآن پيامبر چنان او را مجذوب خود كرده كه هوش از سر او پريد و به رغم دشمنى و لجاجت با پيامبر از اين سخنان را درباره عظمت بر زبان جارى كرد:
و الله لقد سمعت من محمد آنفاً كلاماً ما هو من كلام الانس و لامن كلام الجنّ، والله ان له لحلاوة و ان عليه لطلاوة و ان اعلاه لثمر و ان اسفله لمغدق و انه يعلو و لا يعلى عليه
به خدا سوگند همينك از محمد گفتارى را شنيدم كه از نوع سخنان انس است و نه از جنس گفتار جن، به خدا قسم اين گفتار داراى شيرينى و طراوت است و بسان درختى است كه بالاى آن پر ميوه و پايين آن پر ريشه است و آن برتر بوده و چيزى بر آن برتى نخواهد يافت.

 

در اين جا مناسب گفتار ارنست رنان فرانسوى را نقل كنيم ، او مى گويد:

«در كتابخانه شخصى من هزاران جلد كتاب سياسى، اجتماعى، ادبى و غيره وجود دارد، كه همه آنها را بيشتر از يك بار مطالهع نكرده ام و چه بسا كتاب هايى كه فقط زينت كتابخانه من است ولى يك كتاب است كه هميشه مونس من است و هر وقت خسته مى شوم و مى خواهم درهايى از معانى و كمال به روى من باز شود، آن را مطالعه مى كنم و از مطالعه زياد آن خسته و ملول نمى شوم. اين كتاب، قرآن كتاب آسمانى مسلمانان است.