نقش جوانان در شکل دهی به تحولات
جوانان را باید مهم ترین و تاثیر گذار ترین سرمایه انسانی هر کشور دانست . شور ، نشاط ، امید ، پویایی ، آرمان خواهی ، نقادی ، تحول طلبی ، قدرت و توانایی از جمله شاخصه های دوران جوانی اند که اگر در مسیری شایسته و تعالی بخش قرار گیرند ، به مثابه آب های متراکم در پشت سدها می تواند در کنار تولید انرژی ، رویش هزاران مزرعه فکر و فرهیختگی را سبب گردد و در صورتی که به درستی هدایت نشود می تواند بسان سیل عظیم بنیان کن ، بنیاد های اجتماعی را در هم شکند و جامعه را در آستانه سقوط و فرو پاشی قرار دهد .
نگاهی به تحولات پر فراز و نشیب تاریخ ادیان از حضور تاثیر گذار جوانان در تمام عرصه ها حکایت دارد . باری ، باید اذعان کرد که در میان پیروان پیامبران آنان که بیش از دیگران با اخلاص کامل و بدون داشتن انگیزه های مادی ، از دل و جان به آموزه های آنان ایمان آورده و تا پای جان در راه تحقق آرمان های آنان ایستادند ، جوانان بودند . چنان که نخستین حلقه از یاران پیامبر اکرم (ص) در کوران رخدادهای تلخ در مکه را جوانان تشکیل می دادند و آن هنگام که قرار شد با ترویج اسلام زمینه حضور پیامبر (ص) و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه فراهم گردد ، این افتخار نصیب جوانی پاکباخته به نام مصعب بن عمیر شد . چنان که مدال کنار رفتن پرده ها ی عالم غیب و شهود بهشتیان و جهنمیان در پی ریاضت شاق و نزاهت روح بر گردن جوانی به نام حارثه انصاری آویخته گردید . و صدها آیه قرآن مستقیم یا غیر مستقیم صفات ستودنی جوانی به نام حضرت امیر (ع) همچون دین باوری ، صفا ، صدق ، عبودیت ، تقوا و استقامت را به تصویر کشید . چه کسی می تواند انکار کند که فتوحات گسترده اسلامی که از یک سو افریقا ، و از سویی دیگر آسیا و امپراطوری ایران و بخش هایی از اروپا را در بر می گرفت ، بیش از هر عامل دیگر بدست جوانان پر شور و شجاع مسلمان انجام گرفت ؟!
با صرف نظر از رخدادهای دیر پای تاریخی ، در تحولات مهم چند سده اخیر در جهان نیز بیشترین نقش از آنِ جوانان بوده است . به عنوان نمونه در انقلاب کبیر فرانسه ، انقلاب بلژیک ، انقلاب بلشویک ها و سقوط حکومت تزار در روسیه ، فروپاشی نظام برده داری در آمریکا و حاکمیت نظام جمهوری در این کشور ، جنبش مهاتما گاندی با کمک رهبران مسلمان در هندوستان که به استقلال این کشور انجامید ، جنبش های آزادی بخش در کشورهای آمریکای لاتین همچون کوبا ، شیلی ، نیکاراگوئه و در جنبش های آزادی بخش و قیام های مسلحانه در جهان اسلامی که عمدتاً به برون رفت این کشورها از نظام سلطه و استعماری و کسب استقلال انجامید ، نظیر جنبش آزادی بخش در الجزایر ، مراکش و لیبی و حرکت های آزادی بخش در فلسطین ، لبنان ، افغانستان و عراق و حتی در تحولات محدود در عرصه اقتصاد نظیر آنچه که در چین با رویکرد اقتصادی به بازر آزاد در پی اعتراض شدید جوانان در میدان تیان آنمِ در پکن اتفاق افتاد ، جوانان بیشترین نقش و تاثیر گذاری را داشته اند .
نقش تاثیر گذار جوانان در تحولات تاریخی رو به رشد ایران در سده های اخیر نظیر آنچه که در جنبش تنباکو ، نهضت جنگل ، نهضت مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت نیز فراموش نشدنی است . چنان که جوانان هماره در فراهم آوردن مقدمات پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که با قیام پانزده خرداد آغاز شد و با جانفشانی فداییان اسلام استمرار یافت و سرانجام به پیروزی انقلاب منتهی شد و نیز در تحولات پس از حاکمیت نظام اسلامی نظیر دفاع همه جانبه از کیان دینی و ملی در برابر فزون خواهی بعثی های عراق و تسریع در رشد و بالندگی علمی و فناوری کشور و تولید علم و دانش ، بیشترین نقش و حضور را برای خود ثبت کرده اند . با باور به چنین نقش گسترده ، حساس و تاثیر گذار جوانان و با امعان نظر به تحولات پرشتاب در عرصه جهانی و ملی ، در بازشناخت تعامل روحانیت با جوانان ، بررسی یک پرسش بسیار ضروری می نماید و آن این که وظایف و مسئولیت هایی که دین بر عهده روحانیت و عالمان دین در برابر جوانان گذاشته چیست و در چه گستره ای قابل تحلیل است ؟ روحانیت در تحقق این مسئولیت ها و تعالی بخشی به روحیات جوانان و به فعلیت رساندن استعدادهای پویای آنان و تسریع در تحولات پر شتاب ملی چه نقشی را می تواند ایفا کند ؟
برای روشن شدن مسئولیت روحانیت در برابر جوانان نخست مناسب است نقش و جایگاه روحانیت را به اختصار مورد بررسی قرار دهیم .
نگاهی به جایگاه و نقش روحانیت
سازمان روحانیت را باید ، مبارکترین مجموعهای دانست که در تاریخ اسلام ظهور نمود و پاکترین نهادی برشمرد که با نشر معارف دینی و ارزشهای والای اسلامی ثبات دین و اخلاق را در میان جوامع اسلامی در طور سدههای متمادی ضمانت بخشید .
این سازمان که خاستگاه اولیه آن به آغازین روزهای رسالت پیامبر (ص) باز میگردد حیات علمی، فرهنگی خویش را آغاز نمود و همگام با توسعه فتوحات مسلمین گسترش یافت و هماهنگ با گسترش دانش بشری با فراز و نشیب ره پیمود . تا آنکه در عصر ما دارای ساختاری مقبولتر شد و افقهای نوینی در پیشاپیش آن رخ نمود .
نتیجه چهارده قرن تلاش خستگیناپذیر پرچمداران روحانیت برجای گذاردن هزاران اثر گرانسنگ است که در فراخنای تاریخ ظهور خود و نیز امروزه راهگشای بسیاری از اندیشهوران است. تربیت انسانهای والا از دامان عالمان ربانی، مبارزه با طاغوتهای زمانه و نجات امتهای مظلوم از یوغ ستم از نمودهای بارز آثار با برکت حضور روحانیت است . در این میان روحانیت شیعه، به خاطر دفاع از حریم ولایت اهل بیت (ع) با تحمل مشقتهای فراوان در برابر تنگناهای حمایت شده از طرف حاکمان معاند و با حفظ حریت و استقلال خود با پشتپا زدن به تکیه بر حکومتها افتخارات بزرگی را آفرید ، که میبایست هماره بدان بالید . تلاش خستگیناپذیر، تعهد، اخلاص، علم و آگاهی، توفیق در هدایت خلق، مبارزه با ستمکاران و در تاریخ پرشکوه عالمان دینی شیعی موج میزند .
از سویی دیگر می دانیم که سرشت آدمی بر دانشدوستی و دانشاندوزی نهاده شده و دین که آموزه های آن براساس فطرت بنیان نهاده شده است ، هماره آدمی را به علم و دانشآموزی ترغیب نموده و از جهل و ناآگاهی برحذر داشته است . بدین خاطر از نظر عموم دانشوران تمدنهای بشری بیش از هرچیز مدیون رهنمون پیامبران (ع) بوده و بشریت خواه ناخواه در پیشرفتهای چشمگیر امروزین خود به نحوی وامدار تشویق و تقدیر ادیان از علم وعالم است . از میان ادیان آسمانی بیگزاف اسلام در ترغیب و تقدیر از مقام علم و عالم گوی سبقت را ربوده است . قرآن از دانش و دانشوران تمجید و در برابر ، جهل و نادانی را مورد نکوهش قرار داده است . اسلام در علمآموزی مرزهای جغرافیایی ، جنسیت ، و سِنّی را برداشته و نظام ارزشگزاری را برپایه میزان علم و آگاهی تنظیم نموده حتی کیفر و پاداش را با علم پیوند داده است .
از این رو، شگفت نیست اگر بگوییم حوزههای تعلیم و تربیت از روزهای نخست بعثت پیامبر(ص) آغاز شد . از همان زمان که پیامبر (ص) در مکه به صورت پنهانی تبلیغ مینمود یاران تازه مسلمان را گرد میآورد و برایشان قرآن میخواند و تفسیر و تبیین آن را بازگو میکرد. با گسترش اسلام و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه از روایات و گزارشات تاریخی چنین بر میآید که از جمله برنامههای زمانبَر و همه روزه پیامبر (ص) تشکیل حلقات دروس و تربیت شاگرد بوده است.
در این جا بجاست از آیه نفر و نقش آن یاد کنیم: فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ.
خداوند در این آیه مؤمنان را ترغیب نموده است برای فراگیری علم و دانش به سوی مراکز علمی مهاجرت نمایند و تا تفقه کامل پیدا ننمودند بازنگردند و پس از دریافت فهم دینی برای تبلیغ و ارشاد به سوی هموطنان خود بازگردند .
شاگردانی که در حلقه درسی پیامبر (ص) علم آموخته بودند با کوچ نمودن به مراکز اسلامی به ویژه پس از فتح سرزمینهای اسلامی حوزهها و مدارس گوناگونی اعم از فقه و تفسیر و حدیث و … فراهم آوردند که از حوزه مکه، مدینه، کوفه، بصره و شام میتوان یاد کرد .
این سیره با فراز و نشیب های متأثر از شرایط زمانی و محدودیتهای رایج در پیشروی امامان شیعه ادامه داشت تا آنکه در آغاز دولت عباسیان و فراهم آمدن فضای باز سیاسی اجتماعی، امام باقر و صادق (ع) تلاشی خستگیناپذیر و همه جانبه را در پیش گرفتند تا با تشکیل تعلیم و تربیت، با پرورش استادان فقه و حدیث، نشر معارف دینی را سبب گردند .
جوانان و آسیب های دین داری پیش روی آنان
به نظر می رسد که در روزگار ما دین داری جوانان با آسیب هایی روبرو است که دانستن آنها برای روحانیت به عنوان عالمان دین که مسئولیت آسیب زدایی از ساحت دین و دین داری را برعهده دارد ، ضروری می نماید . این آسیب ها عبارتند از : 1. نگاه غیر خوشبینانه به دستگاه معرفت شناسی دینی ؛2. جهانی شدن تهدیدی در برابر دین داری جوانان ؛ 3. فاصله طبقاتی جامعه پرسشی فراروی جوانان . اینک به اختصار به بررسی این عوامل می پردازیم .
نگاه غیرخوشبینانه به دستگاه معرفتشناسی دینی
مقصود از دستگاه معرفتشناسی دینی مجموعهای از نظریهپردازان و اندیشهسازان است که عموماً در حوزههای علمیه تجسّد یافته است . ما بارها به جوانانی در سطوح و طیفهای مختلف اجتماعی برمیخوریم که تعبّد و التزام چندانی به شعائر دینی ندارند . وقتی از آنان علت این امر را جویا میشویم پاسخ آنان از نوعی بدبینی، دلسردی یا سرخوردگی نسبت به دستگاه معرفتشناسی دینی حکایت دارد. این سرخوردگی و دلسردی خود میتواند ناشی از چند پدیده باشد که اختلاف نظر فقیهان از جمله این عوامل است . باری ، اختلافات فقهی که توسط رسانهها، روزنامهها، سیاستهای خبری و.. در میان اقشار مختلف جامعه و بویژه جوانان انعکاس یافته و گاه به آنان دامن زده میشود، عموماً تاثیرات پس منفی در میان آنان بر جای گذاشته است .
اختلاف بر سر سن بلوغ دختران، دیه زنان و اینکه به عکس فتوای مشهور دیه زنان برابر با مردان است، اختلاف فاحشی درباره احکام مسافر بویژه در مورد کثیر السفرها، بلاد کبیره، اختلاف بر سر حکم شطرنج، حرمت یا حلیت انواع موسیقیها، اختلاف بر سر چگونگی تقلید و شرایط آن از نمونههای مدعاست. از این مسایل اختلافی که بگذریم در سالهای اخیر اختلاف بر سر اعلام اول ماه مبارک رمضان یا اول روز ما شوّال یعنی روز عید فطر برغم حضور حاکم اسلامی و تشکیل همه ساله کمیتههای علمی و فنی استهلال پیامدهای بس شکنندهای برای جوانان و احیاناً دانشجویان بر جای گذاشته است. گرچه فتوای سال پیش یکی از مراجع کنونی مبنی بر کفایت رویت هلال با چشم مسلّح تا حدودی پاسخی به درخواستهای دینداران در این زمینه به حساب آمد، اما بیگمان هم چنان کمتر مبلغ یا استاد روحانی کلاس دانشگاه است که با این نوع از پرسشها روبرو نباشد که چرا در جهان تسنن همه ساله حلول ماه بهار رمضان و ماه شوال بدون هیچ دغدغه، اضطراب و اختلافی اعلام میشود اما در کشور ما، این همه اختلاف به چشم میخورد. بهگونهای که بارها شاهد بودیم در حالی که شماری از مردم یک گوشه شهر طبق فتوای یک مجتهد افطار کرده و در حال اقامه نماز عید فطراند، در گوشهای دیگر شماری دیگر از روی فتوای فقیهی دیگر با تحیر و سرگردانی و با تردید هم چنان بر صیام پایبند ماندهاند! آیا دیدن این گونه رخدادها برغم وجود برخی از پاسخها ، ذهن و دل جوانان را نسبت به دستگاه فقاهت بیاعتماد یا کماعتماد نمیسازد؟!
آنان از ما میپرسند اگر فتاوای فقیهان بخاطر برخورداری از اختلافات گاه فاحش یا تبدّل رأی فقیهان نمیتواند لزوماً منعکسکننده احکام واقعی الهی باشد، چه تضمینی وجود دارد که حرامهای اعلام شده از سوی آنان نزد خداوند واقعاً حلال و مباح باشند؟! یکی دیگر از زمینه های کم اعتمادی جوانان نسبت به دستگاه معرفت شناسی دین را باید تلّقی سطحی بودن نظرگاههای فقهی از سوی جوانان دانست .
نگارنده خود در چند سالی پیش از این در سفر تبلیغی به یکی از روستاهای کشور به جوانان تحصیل کرده در سطح دبیرستان و دانشگاه برخوردت که چند رساله علمیه را کنار هم گذاشته و با مقایسه عبارتهای آنها بر این نکته اصرار داشتند که متون رسالهها تفاوت چندانی ندارند و گویا از یکدیگر نسخهبرداری شدهاند. حال بر این نگرش چند جوان آغاز دوران تفکر، اظهارنظر برخی از روشنفکران معاصر را بیافزایید که مدعیاند کوشش فقیهان تنها بر جایگزینی چند «علی الاحوط» بر «علی الاقوی» خلاصه شده است. حاصل چنین تفکر و نگرشی سطحینگری و سطحی انگاری به دستگاه فقاهت و معرفتشناسی دینی است.
این امور گاه از حوزه برخوردهای علمی و فنی خارج شده و به عنوان دستاویزی برای تضعیف و به سخریه گرفتن فقه و فقاهت بکار گرفته میشود. چنانکه چندی پیش در بسیاری از سایتها فتوای یکی از مراجع معروف نجف مبنی بر مشروعیت استمتاع از زنان مشهور به فسق مشروط به خواندن عقد ازدواج موقت حتی به زبان فارسی، به عنوان تجویز زنا با گفتن یک جمله به اشمزاء گرفته شد . براستی، آیا دستگاه معرفتشناسی دینی ما به خطرات، آفات و پیامدهای ناخواسته این دست از فتاوا وقوف کافی دارند؟! با صرفنظر از این که چنین تلقی خود سطحینگری و ناصواب است، نباید بر این حقیقت سرپوش گذاشت که تعدد فتاوا، تعدد رسالههای علمیه و تنوع دیدگاههای فقهی بهصورت طبیعی برای نسلی که در معرض انواع هجومهای، فکری و فرهنگی قرار دارد، زمینههای این دست از بدبینیها را فراهم میسازد .
جهانی شدن تهدیدی در برابر دین داری جوانان
اصطلاح جهانی شدن از دهه 1980 بر زبانها افتاد و در محافل دانشگاهی غرب به رسمیت شناخته شد. برخی دیگر از صاحبنظران معتقداند واژه (global) ]= به معنای کره، کلی و جهانی[ بیش از چهارصد سال قدمت دارد اما اصطلاحاتی نظیر جهانی شدن، جهانی کردن و جهانیت از حدود سال 1960 رواج یافت. و فرهنگ و بستر نخستین فرهنگ معتبری بود که در سال 61 برای این اصطلاحها تعاریفی ارائه کرد. برخی دیگر میگویند اوائل سال 1990 رابرتسون و گیدنز در هنگام تدریس برای دانشجویان مدیریت بازرگانی از این واژه استفاده کردهاند. با این حال، عموماً اعتقاد بر این است که این اصطلاح از موسسه قرن پیش با شروع گسترش نفوذ غرب پدید آمده است. از پدیده جهانی شدن گاه با تعابیری دیگر نظیر: «کوچک شدن جهان»، «پهنه جهانی پیدا کردن مسایل»، «دهکدة جهانی»، «سرزمینزدایی»؛ «پایان جغرافیا»؛ «پایان عصر دستفالیا»؛ و ظهور «زیستبوم جهانی» یا عناوین «جهانگرایی، جهانی سازی، یکپارچگی جهان، نظام جهانی و جهانداری » نیز یاد میشود.
به هر روی ، جهانیت را باید مربوط به اشباع کمّی جهان و افزایش ارتباط و بستگی آحاد و اجزای تشکیلدهنده آن به هم دانست . امروزه عموماً از پدیده جهانی شدن از منظر پدیدار شناختی به مفهوم جهانی شدن پرداخته میشود . یعنی از این منظر که این پدیده در چه تاریخی، در کجا و تحت تاثیر چه شرایطی ایجاد شده و چه پیامد هایی را دربر خواهد داشت در حالی که به نظر میرسد از منظر دین و آموزههای وحیانی پدیده جهانی شدن از ضرورتهای اجتنابناپذیر حیات انسانی قلمداد شده که در سایه تعلیمات پیامبران مورد تاکید قرار گرفته و اگر موانع انسانی در بین نبود، میبایست قرنها پیش اتفاق میافتاد .
بویژه در آیین اسلام که بارها بر جهانی بودن این دین تاکید شده است. «قل یا ایها الذین انی رسول الله الیکم جمیعاً» و ظهور امام زمان (ع) و حاکمیت و عدالت و سرتاسر گیتی جزو آموزههای مسلّم این دین است . به نظر میرسد که مهمترین رکن تبدیل شدن جهان به دهکده کوچک توسعه بیسابقه ارتباطات و تسهیل آن است . و تسهیل و تسریع ارتباطات جهانی پس از رونق مسافرتهای هوایی متاثر از دو پدیده بسیار تاثیرگذار بوده و هست که عبارتند از: ماهواره و اینترنت. با کمک مسافرتهای هوایی و جابجایی سریع میلیونها انسان، فرهنگها و اندیشهای مختلف بدست صاحبان آنها جابجا شد. و از رهگذر ماهوارهها و سایتهای اینترنتی با فاصلهای کمتر از ثانیه میلیونها فکر و اندیشه صواب یا ناصواب از هزاران فرسنگ به گوشهای دیگر از کره خاکی انتقال مییابد.
در جهان امروز دهها دین، مذهب، مکتب، و مذهب حضور دارد . با صرفنظر از ادیان غیر آسمانی همچون بودیزم و هندوئیزم که در حوزه شریعت کمترین همسانی و هم صدایی با اسلام دارند، و با در نظر گرفتن مکاتب الحادی همچون مارکسیسم، اومانیسم، حتی ادیان آسمانی همچون یهود و مسیحیت نیز با وضعیت کنونی در شریعت خود، چندان شباهتی با اسلام ندارند .
پیروان دین مسیحیت که بخش عمده قدرت و سیاست دنیا در سیطره آنها است، به استثنای شعائری محدود همچون حضور و کلیسا در روزهای یکشنبه برای خود التزام یا محدودیت خاصی نمیبینند . بدین خاطر است که محدودیتهای شرعی اسلام نظیر حجاب برای زنان، یا حرمت استعمال زیور آلات برای مردان، یا ممنوعیت شرابخواری در میان آنان جایی ندارد .
اگر از آنچه که در جهان غیر اسلامی میگذرد صرفنظر کنیم، وضعیت فرهنگی و التزام به شعائر دینی در کشورهای اسلامی نیز وضعیت چندان مطلوبی ندارد . سکولار بودن عموم حکومتهای اسلامی تبلیغات ضد دینی یهود و مسیحیت، شیوع فسق، فجور و فحشاء از جمله پیامدهای منفی پدیده جهانی شدن است .
حال باید در نظر گرفت در دنیای امروز با این وضعیت فرهنگی که در کشورهای اسلامی همسایه ما همچون ترکیه یا امارات متحده عربی یا در کشورهای اروپایی یا آسیایی جنوب شرقی به چشم میخورد، و با گسترش ماهوارهها و سایتهای اینترنتی برغم برخی از محدودیتها کثرت مسافرت شهروندان به خارج از کشور و به عکس، نمیتوان این حقیقت را انکار کرد که حفظ و تحکیم باورها و شعائر اسلامی در چهارچوب مرزهای یک کشور که از هر سو حدود آن با تعامل یا همه ساکنان زمین در هم نوردیده میشود ، کاری است بس دشوار و پیچیده که عملاً نتیجه آن تهدید دین داری جوانان است .
باری، همانگونه که بسیاری از صاحبنظران هشدار دادهاند از پیامدهای منفی پدیده جهانی شدن تبادل سریع و پرشتاب فرهنگی و تضعیف فرهنگ ملّی و دینی هر کشور است. درست نظیر بر کران با آبی زلال و صاف که ناگهان در اثر سیلی بنیانکن آب کدر، تاریک، و غفن سایر برکههای اطراف به آن سرازیر گدد. پیداست هر میزان که زلالی آب آن بر کدر زیاد باشد با چنین آمیزش و آمیختگی صفا و زلالی اولیه خود را از دست داده و به کدری و سیاهی میگراید.
ایران اسلامی آن برکه زلال برکههای کدر و غفن بسیاری از کشورهای کنونی دنیا و سیل بنیانکن مقتضیات عصر تمدن، ارتباطات و انفجار اطلاعات و پدیده جهانی شدن این برکهها به یکدیگر و کدر شدن برکه زلال به معنای سرایت و شیوع مقتضیات فرهنگ غیراسلامی در جامعه دینی است .
بسیاری از رفتارهای غیر منطبق با آموزه های دینی که در نسل جوان میبینیم به نوعی تحت تاثیر همین امر است. به این معنا که آنان به زبان حال یا قال به ما میگویند به اقتضای هزاره سوم و دنیای متمدن و زیست متمدنانه دیگر نمیتوان از آنها خواست که مثلاً لباس حریر به تن یا ساعت طلا در دست نکنند یا موی خود را از نامحرم بپوشند. یا برای نماز روانه مسجد شوند یا دوستی با جنس مخالف را به کناری وانهند. یا اگر در پارتی شبانه دوستی پیالهای شراب تعارف کرد بخاطر حرمت شریعت و نهی الاهی این خواهش را ردّ کنند.! یا گوششان را به نوای موسیقی زنان آوازه خوان عادت ندهند!
باری ، جهانی شدن به دنبال خود حداقل برای شماری از مردم بویژه نسل جوان بیاعتقادی یا سست اعتقادی به ارزشهای دینی را به همراه میآورد که خود از عوامل مهم اباحیگری است. زیرا پیوسته از رهگذر شماری از برنامههای ماهوارهای یا سایتهای اینترنتی دین و هر گوش گرایش متافیزیکی یا اسلام و ارزشهای اسلامی به شدت مورد هجوم قرار میگیرد. آمارهای ارایه شده برای سایتهایی که علیه اسلام، پیامبر اکرم (ص)، اهل بیات (ع) و قرآن به فعالیت مشغولاند، حقیقتاً تکاندهنده است . از چشم بسیاری از ظاهر بینان و سطحیاندیشان در میان ساکنان کنونی زمین به استثنای مسلمانان چهار میلیارد انسان دیگر که قبله، قرآن و پیامبر اسلام (ص) را نمیشناسند یا باور ندارند ، بسان مسلمانان از زندگی و تمتعات عادی این دنیایی بهره دارند و چه بسا ممکن است که دنیای آبادتری داشته باشند. آنان براحتی شراب میخورند، از کامرواییهای جنسی نامحدود برخوردارند، زحمت نماز و روزه را نیز به خود روا نمیدارند. آیا همه آنان بر خطا هستند؟! آیا با چنین حال و وضعی آنچه مسلمانان میپندارند و بدان پایبند راست و درست است؟! اینها وسوسههای شیطانی است که عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات و جهانی شدن در اذهان شماری از جوانان پدید می آورد و کمترین بازتاب آن اگر سست اعتقادی نباشد، سست عملی خواهد بود .
فاصله طبقاتی جامعه پرسشی فراروی جوانان
فقیر کسی است که ستون فقدانش شکسته و قادر به ایستادن روی پای خود نیست. کسی که دخل و خرج او با هم تناسب نداشته و هماره دخل او کمتر از خرج اوست، در حقیقت ستون فقرات زندگی او در هم شکسته است. در اصطلاح امروزین فقیر کسی که درآمد ماهیانه و سالانهاش از میزان متوسط زندگی که از آن «خط فقر» گفته میشود، کمتر باشد .
حال تصور کنید کسی بخاطر بیکاری فاقد درآمد مشخص و مطمئن ماهیانه است، یا نصف یا دو سوم، آن را باید برای اجاره مسکن کنار بگذارد و برغم رعایت قناعت و صرفهجویی کامل در مقام مصارف جاری، پیوسته دچار فقر و مستمندی است، او روزی را بدون اندیشه و اندوه این فقر به شب نمیرساند. و ذهن او در هر حالی مشغول پیدا کردن راهحلی برای این پدیده شوم است. آن چنانکه به فرمایش امام علی (ع) ذهن او از کارآیی بازمانده و از بیان مقاصد خود و اثبات ادعاهای خویش برغم سرشار بودن از هوش و فکر، عاجز میماند. «الفقر یخرس الفطن عن حجّته» یا با چنین دل مشغولی و ذهن اشتغالی میتوان از چنین شخصی انتظار داشت که در زندگی روزمره ودر لابلای کارهای خود سهم لازم دینداری را بپردازد و شعائر دینی را مراقب نماید. و مثلاً به خواندن نماز یا سر وقت خواندن آن اهتمام داشته باشد یا نسبت به نهی از رفتارهای غیر شرعی اطرافیان حساسیت به خرج دهد؟! شاید راز آنکه گفته شد فقر زمینهساز کفر است، همین نکته باشد. باری، در این مدعا تردیدی نیست که فقر و مستمندی زمینه تضعیف پایبندی عملی به ارزشها و شعایر دینی اگر نگوییم باورهای دینی را فراهم میکند .
البته این سخن بدان معنا نیست که میان فقر و ضعف دینداری رابطه گسست ناپذیر علّی برقرار است. چه، بسیاری از فقیران بوده و هستند که در گذشته و حال جزو برترین و استوارترین دینداران تاریخ بشری به شمار رفتهاند. و اساساً عموم پیامبران و پیروان آنان از طبقه فقیر اجتماع بودهاند. گویا گفتار رسول اکرم (ص) که فرمود: «الفقر فخری» ناظر به همین نکته است .
سخن در این است که اگر فقر برای انسانهای رشد یافته یا خواهان رشد و تعالی زمینهای برای بالندگی و تعالی بیش از پیش آنان به حساب میآید، برای عموم مردم نه تنها کمک کار رشد و تعالیشان به شمار نمیرود، بلکه هماره زمینه سقوط و انحطاط روحی و معنوی را فراهم میآورد.
بر این اساس برای انسانهای فقیر که ستون فقرات زندگیشان شکسته یا در حال شکستن است، بیمبالاتی نسبت به دین و شعائر دینی امری طبیعی در نظر میآید. شاید زبان حال آنان اگر در گفتارشان ظاهر نشود ، این مدعا باشد که چگونه از شکم گرسنه نماز و روزه میخواهید. وقتی جامعه سهم معمولی زندگی را از من دریغ داشته چگونه میتواند از من انتظار داشته باشد که شهروندی متدین و متعبد به آداب و شرایع دینی در نظر آیم. مگر خداوند نفرموده است: «یا ایها الرسل کلوا فی الطیبات و اعملوا صالحاً.» تا خوردن و جان گرفتن نباشد انتظار عمل صالح غیر عاقلانه است.
گذشته از فضای نظری واقعیتهای اجتماعی و رخدادهای پیرامون به خوبی این مدعا را اثبات میکند که به همان نسبت که طبقات مرّفه و متمول اجتماع در تعبّد به شعائر دینی آسیبپذیراند، طبقات ضعیف و فقیر اجتماع نیز در این زمینه به شدت آسیب دیدهاند. از این رو در کنار مبارزه با ثروتهای باد آورده که باعث شکاف طبقاتی عمیق شده، میبایست برای نجات اقشار فقیر اجتماع برای کمک به دینداری آنان نیز گام اساسی برداشت .
مسئولیت روحانیت در برابر جوانان از نگاه آموزه های دینی
روحانیت از نگاه آموزه های دینی حداقل سه مسئولیت عمده را بر دوش دارد که عبارتند از : 1. تبلیغ دین ، 2. تبیین دین ؛ 3. تجسید دین . به این معنا که نخست باید دین و آموزه های آن به مردم ابلاغ شود و در مرحله دوم باید با پاسخگویی به پرسش ها و دفع شبهات جوانب و چارچوب های دین برای مردم و بویژه جوانان تبیین گردد و در مرحله سوم پس از آن که نظام واره دین در ذهن و جان مردم شکل گرفت ، باید در سیره عملی روحانیت تبلور و تجسد یابد تا گمان نشود که دین صرفاً مجموعه ای از آموزه های زیبا و خوش آب و رنگ و آرمانی است که تنها باید در صفحات کتاب ها منعکس شود ! تجسّد و تبلور آمزه های دین در زندگی مبلغان و عالمان ، به آموزه های دینی تجسد و عینیت می بخشد . اینک این سه مسئولیت را به اختصار مورد بررسی قرار می دهیم .
1. تبلیغ دین
اساسیترین نقش اجتماعی حوزهها که در طول تاریخ خود در انجام آن کوشیده، هدایت خلق بوده که به شکلهای مختلف ظهور یافته است . تبلیغ دین که با نشر تفسیر آیات قرآن و روایات اهل بیت (ع) دنبال شده و می شود ، بارزترین نمود هدایت خلق است که توسط عالمان دین انجام گرفته و میگیرد . تبلیغ دینی امروزه نیز شیوه سنتی خود را حفظ کرده و در قالبهای امامت جماعت مساجد و امامت جمعه و نیز تبلیغ ماههای محرم، صفر و ماه مبارک رمضان انجام میگیرد. دبیرخانه ائمه جمعه، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات و نیز مرکز رسیدگی به امور مساجد و مراکزی دیگر از این دست نظارت و هدایت تبلیغ را به عهده دارند . به نظر می رسد که رعایت اصل در زمینه تبلیغ اجتناب ناپذیر است که عبارتند از : 1. رعایت اصل استمرار در تبلیغ ؛ 2. تبلیغ دین با تاکید بر همراهی رحمت با خشم الاهی ؛ 3. تبلیغ با تاکید بر جایگاه صدف در کنار گوهر دین . اینک این سه اصل را مورد بررسی قرار می دهیم .
رعایت اصل استمرار در تبلیغ
اساسیترین مشکلی که امر تبلیغ با آن روبروست مقطعی بودن آن است. به عبارت روشنتر، مساجد بیشتر شهرها البته شهرهای کوچک و روستاها تنها در ایام ماه مبارک رمضان، ماه محرم، شاهد صوت قرآن، آوای مبلغان، تبیین معارف دین است . تبلیغ در این ایام نیز در بسیاری از مواقع به طور کامل انجام نمیشود. چه، به خاطر بسته بودن مساجد و کمرنگی تبلیغات مذهبی در طول سال، مردم آگاهی لازم قبل از حلول ماههای تبلیغ نداشته و در نتیجه در بسیاری از موارد، پس از گذشت چندین روز، آن هم فقط در شبها و روزهای ویژه نظیر شبهای تاسوعا، عاشورا در محرم و نیز لیالی قدر در ماه مبارک، مقدمات لازم جهت حضور مبلغ فراهم میشود. و بسیار است روستاها که به همین دلیل و گاه به ادعای عدم امکان حمایت مالی، انگیزه خود را جهت راهاندازی مسجد و حسینیه از دست دادهاند. از طرفی تبلیغ مبلغان در این ایام کوتاه بیشتر با گفتار است تا با عمل، زیرا برای مبلغان و نیز مردم مجال کافی پیش نمیآید بر تبلیغ عملی تکیه نمایند .
این در حالی است که حضور عالم دین به تناسب نیاز مردم هر دیار با مردم و و در کنار مردم در همه سال از خواستهای مؤکّد شرع مقدس است؛ چنان که پیام آیه نفر این نکته میباشد . مردم شهر و روستا، برای هدایت دینی، پاسخ به سؤالات شرعی، دفع شبهات عقیدتی، اقامه جماعت، همیاری برای تغسیل، تکفین و تدفین میت و رفع مخاصمات لحظه به لحظه به مبلغان دینی نیازمندند . سطح مسائل اخلاقی و پایبندی به ارزشهای والای اسلامی در اثر همین غفلتها رو به ضعف و فتور میرود، با آن که دانستن اصول اعتقادات نیز به علم و آگاهی و یقین برخاسته از آگاهی دارد و نیز دانستن بسیاری از مسائل مربوط به عبادات و معاملات لازم است، میزان آگاهی مردم روستا و برخی از شهرهایِ دور از مرکز استان بسیار نامطلوب است. تهاجم فرهنگی که به شکلهای مختلف برای نابودی اسلام و انقلاب مدتها است از طرف قدرتهای جهانی دنیا با شدت دنبال میشود، امروز شهرها را درنوردیده و به سطح روستاها و جوانان روستا رسیده است. واکسینه معنوی کردن جوانان و حفظ آنها در مقابل سیلهای بنیانکن دین و اخلاق، بر عهده حوزهها و طلاب و فضلاء حوزه نهاده شده است . آیا مسافرت یک ماه و ده روز، در طی سال تازه آن هم در صورتی که به طور کامل انجام بپذیرد ، به یک شهر و روستا این اهداف را تأمین میکند و مردم را در هدایت دینی مستغنی میسازد؟
تبلیغ دین با تاکید بر همراهی رحمت با خشم الاهی
خداوند معرفی شده از سوی قرآن و سنت خدایی است که در کنار رحمت بیکران به تمام هستی و از جمله انسانها، بویژه مومنان و بندگان صالح، نسبت به انسانهای کافر، و فاسق سعنی کسانی که در عقیده و عمل یا یکی از آنها و بویژه در عقیده از مسیر مورد نظر الهی فاصله گرفته و به دین باطل یا منش فاسد روی آورده باشند، اهل انتقام، خشم و عقوبت است. هشدار قرآن به صراحت ناظر به این امر است. آنجا که آورده است: «نبّی عبادی انی الغفور الرحیم و ان عذابی هو العذاب الالیم»
چنان که در سوره مبارکه فاتحه که از آن به «ام الکتاب» و عصاره قرآن یاد میشود. در کنار یاد کرد رحمانیت و رحمیت خداوند بر خشم الهی نسبت به گمراهان از راه راست تاکید شده است. به بدین جهت قرآن مردم را از خداوند یا مکر او حذر داشته است . «و یحّذرکم الله نفسه» «فامنوا مکر الله و لا یأمن مکر الله القوم الخاسرون» چنانکه پیام اصلی ضربآهنگ پیوسته قرآن در جمله «اتقوا الله» همین امر است. از ایخن رو هماره بر دعا، مناجات، حاجت طلبی بر اساس دو اصل خوف و رجا تاکید شده است.» «و ادعوه خوفاً و طمعاً» .
اساساً پیشبینی بهشت برای مومنان صالح و جهنم برای کافران و فاسقان بر اساس همین نگرش قابل توجیه است . این امر در سنت نیز مورد تاکید قرار گرفته است. به عنوان نمونه در بخشی از دعای افتتاح که در شبهای ماه مبارک رمضان خواندن آن توجیه شده ، چنین آمده است : «اشهد انک ارحم الراحمین فی موضع العفو و الرحمة و أشد المعاقبین فی موضع النکال و النقمة»
بر این اساس مبلغ شایسته کسی دانسته شده که مردم را در میان خوف و رجاه نگاه دارد. نه آنان را از مکر الهی ایمنی بخشد و نه آنان را از رحمت خداوند مایوس سازد. «الفقیه کل الفقیه من لم تفیط الناس من رحمة الله، و لم یؤیسهم من روح الله، و لم یؤمنهم من مکر الله» . البته باید اذعان کرد که در قرآن و سنت هماره بر سبقت رحمت بر غضب الهی تاکید شده است.
در برابر، این دست از آموزههای مسلّم قرآن و سنت برخی از جوانان معتقداند که خداوند سراسر موجودی است مهربان و رئوف نسبت به بندگان، که جز به محبت، خیررسانی به آنان نمیاندیشد. برای خداوند برخوردار از صفات کمال زیننده نیست که اهل مکر، خشم و انتقام از بندگان باشد که خود آنان را آفریده و از لغزشپذیری و شکنندگی مستمر آنان بهتر از هر کسی آگاه است .
یعنی آنان معتقداند خداوند به مراتب مهربانتر از آن است که از سوی عالمان دین ارائه شده است و اگر از آنان سؤال شود که با این همه آیات و روایات ناظر به خشم و غضب و انتقام الهی و عذابهای سخت جهنم چه میکنید، میگویند حکمت تمام این هشدارها و برحذر داشتنها، صرفاً ترساندن مردم و کمک به رشد و تعالی آنهاست . یکی از وظایف مبلغان دینی پاسخ این شبهه و تاکید بر آموزه های دینی است که برغم پیشی گرفتن رحمت الاهی بر غضب ، چنان نیست که خداوند هیچ خشم و غضبی در برابر رفتار کافران و فاسقان نداشته باشد .
از سوی دیگر نوع تبلیغ و دعوت به دین و اخلاق نیز مهم و معنادار است. چه، به عنوان مثال به جای آنکه منطبق با آموزههای دینی، بیشتر بر حفظ اموال بیتالمال تاکید شود، گاه صرفاً به مسایل اخلاقی خاص نظیر رعایت پوشش و حجاب دختران یا لزوم رعایت حریم زن و مرد که البته در جای خود اهمیت بسیار دارند ، تاکید میشود .
علامه سید محمد حسین فضل الله در این باره میگوید : «گاهی علماء دین در برابر انحرافات اجتماعی و اخلاقی قرار میگیرند و در برابر قمار و شراب و بیحجابی و بدحجابی و عکسهای جرائد و مجلات به مبارزه برمیخیزند و در سخنرانیها و موعظههای خود جوانانی را که موهای بلند دارند و لباس تنگ میپوشند و اصل آن هم درست است. اگرچه ما به لحاظ روش تبلیغی، در آن حرف داریم. اما آیا اخلاق اسلامی، همین اخلاق جنسی است و آیا انحراف اخلاقی در شراب و قمار خلاصه میشود؟ پس قضیه رشوه و تزویر در معامله و رأی و سخن چه میشود؟ آیا تکلیف دزدی اموال شخصی مردم را اموال دولتی و عمومی چه میشود؟ آیا مسأله ظلم اجتماعی و ظلم خانوادگی زن و شوهر بر یکدیگر چطور؟ فساد در روابط اجتماعی عمومی و خصوصی چگونه است؟ تکالیف جرائم اجتماعی از قبیل آدمکشی و ضرب جرح و تعدی به مردم چیست؟ آیا فتنه و دروغ و غیبت و پیمانشکنی و حکم به ناحق انحراف اخلاقی و اجتماعی نیست؟ »
تبلیغ با تاکید بر جایگاه صدف در کنار گوهر دین
مبحث از گوهر و صدف دین سالهاست که در محافل دینی مطرح است. اعتقاد بر این است که دینداری گوهر و صدف است. گوهر جوهره اصلی، بنیادین و ماندگار دین و پیام اصلی آن را تشکیل میدهد که در میان تمام ادیان مشترک است. در حالی که صدف دینی را لایه بیرونی آن باید دانست که به تناسب اختلاف ادیان دچار دگرگونی شده و پیام یا پیامهای فرعی و جانبی دین را در برمیگیرد. این مدّعا فی الجمله مورد تایید قرآن نیز هست. چنانکه قرآن دین را تنها اسلام به معنای تسلیم شدن محض در برابر خواست و اراده الهی دانسته است: «ان الذین عند الله الاسلام» و دین مسلمانان را همان دین نوح، ابراهیم، موسی و عیسی برمیشمرد: «شرع لکم من الدّین ما وصی به نوحاً و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی…»
در حالیکه در جایی دیگر از چند گونه و اختصاصی بودن راه هرامت سخن به میان آورده است: «و لکل جعلنا منکم شرعة و منهاجاً» همانگونه که عموم مفسران گفتهاند مقصود از همسانی دین در آیات دسته نخست همسانی آموزههای بینشی و عقیدتی ادیان است که سه اصل توحید در رسالت و معاد را در برمیگیرد. و مقصود از دگرگونی ادیان به اقتضای هرامت که در آیه «لکل جعلنا شرعة و منهاجاً» آمده، اختلاف شریعت و آیین عبادت یا همان حوزه فقه و احکام است.
به هرروی قرآن ضمن تاکید بر تفاوت دین و شریعت، در کنار بنیادی دانستن دین هماره از اهمیت و جایگاه شریعت و احکام شرعی سخن به میان آورده است.
اما آنچه در محافل غیراسلامی غیرمنطبق با آموزههای قرآن درباره گوهر و صدف دین مطرح است از دو جهت با معارف قرآن متفاوت است :
قرآن گوهر دین را عقاید، باورها و نظام بینشی میداند. اما دیگران میگویند که گوهر دین اخلاقی زیستن و نظام ارزشی دین است.
قرآن اگر هم صدف دین را شریعت و احکام فقهی میداند برای آن اهمیت خاص و ویژهای قایل بوده و به هیچوجه بیاعتنایی یا کماعتنایی به آن را برنمیتابد. در حالی که مدعیان گوهر و صدف دین در دنیای غرب یا جهان اسلام با اعلام برشمردن احکام فقهی و شرعی به عنوان صدف دین عملاً برای آنها ارزشی قایل نیستند.
در میان فلاسفه و اندیشوران غرب نخست اسپیونوزا (1632- 1677 م) از گوهر و صدف ادیان سخن به میان آورد. او معتقد است که ادیان دارای یک گوهر ثابت و صدفاند. گوهر ثابت ادیان اخلاقی زیستن و صدف آن احکام و شریعت است. گفته میشود بر این دیدگاه اسپیونوزا آثار و پیامدهایی مترتب است از جمله آنها عبارت است: 1. عدم التزام به ظواهر شعائر با نیل به آرمان دینی؛ 2. ضرورت دعوت مردم به آموزههای اخلاقی و نه احکام؛ 3. تاثر احکام شرعی ادیان از شرائط و مقتضیات محیط و مقطعی بودن آنها؛ به عنوان مثال پیامبری که در کنار رود کنگ ظهور میکند به شنا در رودخانه کنگ توصیه میکند نه رودخانه میسیسیپی. پس از اسپیونوزا، ایمانوئل کانت (1724- 1804) و هگل (1770- 1831 م) از جمله فلاسفهای هستند که همصدا با او گوهر ادیان را اخلاقی زیستن دانستهاند. هگل ادیان را به ادیان انسانی و غیرانسانی تقسیم کرده و معتقد است هر دینی که آزادی و تعقل انسان را نظراً و عملاً پاس دارد و به جای عنصر «مخالف» از عنصر «رحمت» استفاده کند دین انسانی است. نشان دین انسانی نحیف بودن احکام و آموزههای فقهی و فربه بودن آموزههای اخلاقی است. و برعکس این حالت دین غیرانسانی قابل اطلاق است. از نظر هگل دین مسیحیت دین انسانی و آیین یهود آیین غیرانسانی است. چنانکه پیداست از نگاه این دست از اندیشوران احکام و آموزههای حوزه شریعت به مثابه غل و زنجیرهایی است که بر گردن دینداران گذارده میشود از این جهت نباید به آنها اندیشید و اهتمام داشت و ادیانی که بر این غل و زنجیرها پای میفشارند را باید ادیان غیرانسانی که به آموزههای مخالف آزادی و عقلانیت بشر فرا میخوانند، برشمرد.
برخی از صاحبنظران کشور ما نیز با پیش کشیدن مبحث گوهر و صدف دین، فقه و دستگاه فقهی فریقین را باعث کمرنگ شدن گوهر دین و اهتمام بیش از حد دینداران به صدف آن یعنی احکام و آموزههای فقهی میدانند.
با صرفنظر از اشکالاتی که بر این دست از دیدگاهها وارد است، باید بر این نکته اذعان داشت که پای فشردن بر این مدعا و صدف انگاشتن حوزه شریعت عملاً به بیاعتنایی یا کماعتنایی به شعایر و احکام دینی انجامیده و میانجامد. چنانکه این امر به عنوان پیامد تفکر اسپیونوزا مورد تاکید قرار گرفته است. باری، اگر بهطور مکرر به جوانان یا اقشار فرهنگی و فرهیخته کشور گفته شود که شریعت صدف و لایه بیرونی و بیمقدار دین است که با تغییر شرائط و مقتضیات زمان قابل تغییراند، آیا میتوان التزام به شعائر و احکام دینی را از آنان انتظار داشت؟! باری، اگر کسی گوهر دین را اخلاقی زیستن بداند و در کنار آن بر جایگاه شریعت و شعائر دینی آن چنان که در قراّن و سنت انعکاس یافته پای فشارد، با چنین محذوری روبرو نخواهد بود .
2. تبیین دین
دین مجموعه ای عظیم از آموزه ها و گزاره ها را در بر می گیرد که در تقسیم ثلاثی می توان آنها را به گزاره های عقیدتی ، اخلاقی و فقهی تقسیم کرد . گر چه عموم مباحث بنیادین و زیرساختی در گستره این گزاره ها فنی بوده و به داشتن تخصص لازم در عرصه دین شناخت بستگی دارد و از این جهت از حوزه توجه جوانان خارج است ، اما بدون تردید بخشی از این گزاره ها در افق اندیشه ای جوانان راه یافته و آنان به نحوی با آنها سرو کار دارند . همان گزاره هایی که پرسش ها و گاه شبهات را در ذهن جوانان شکل می دهد و بالطبع مسئولیت پاسخگویی به پرسش ها و رفع شبهات بیش از هر کس دیگر بر دوش روحانیت سنگینی می کند .
باری ، یکی از ویژگیهای مهمی که در روایات برای عالمان دین بر شمرده شده است سنگربانی و مرزبانی از دین و اخلاق مردم است. زیرا شیاطین جنی و انسی به مثابه دشمنانی که جان، مال و نوامیس مردم را به خطر میاندازند، نخست بنیادهای فکری و عقیدتی مردم را تخریب میکنند و آنان را در ورطه کفر، شرک، ارتداد، شک و تردید، جبرگرایی و نظایر آن میغلتانند و در مرحله دوم ارزشها و هنجارهای اخلاقی مردم و مؤمنان را در بعد فردی و اجتماعی هدف میگیرند و با انواع حیلهها و ترفندها، فساد، فسق، لاابالیگری، ربا و رشوه را در میان شان رواج میدهند. دین به مثابه جان مردم و اخلاق به مثابه ناموس آنان است. در برابر چنین خطرات سهم آسایی، عالمان دینی با دانشی که آموختهاند و نیز با تقوا و معنویتی که خود را بدان آراستهاند، به مقابله و مبارزه با آنان میپردازند. براستی، اگر عالمان دین نباشند چه کسی میتواند از صدها شبهه و تردیدافکنی که همه روزه از رهگذر کتابها مجلات، ماهوارهها، سایتها همچون ویروسهای مرگآور، اندیشه و قلب جوانان مؤمن ما را نشانه رفتهاند پاسخ دهد؟! شبهاتی که هیچ حد و مرزی نمیشناسد و تمام جغرفایی اندیشه دینی را اعم از خداشناسی، پیامبرشناسی، امامشناسی، قرآنشناسی و … مورد هجوم قرار داده است .
یک روز گفتند اسلام فاقد نظام اقتصادی است، روزی دیگر ادعا کردند دین تنها یک پدیده اجتماعی است که انسانها از پیش خود برای مقابله با بلاها و مصیبتها تراشیدهاند، روزی دیگر مدعی شدند پیامبر اسلام نابغهای بیش نبوده است، و ژاژگوییهایی بیمنتها از این دست. بخشی از این شبهات نیز مهمترین سند اسلام یعنی قرآن را نشانه رفته است. شبهاتی از قبیل آنکه قرآن از درون جان پیامبر همچون تراوشات عرفا تراویده است و وحیای مُنزَل از آسمان نیست؛ قرآن آموزههای خود را از کتابهای آسمانی پیش از خود به ویژه تورات و انجیل برگرفته یا از محیط و فرهنگ حاکم بر عصر نزول تأثیر پذیرفته و در نتیجه فاقد عنصر فرا زمانی و فرا مکانی است. در قرآن خطاها و اشتباهاتی علمی یا تاریخی یا ادبی راه یافته است .
تاریخ تابناک روحانیت به خوبی نشان می دهد که آنان چگونه در هر زمانی در برابر موج شبهات مسئولیت خود را بازشناخته اند . از نمونه های بارز آن تدوین کتاب هایی همچون عبقات الانوار ، الغدیر ، اعیان الشیعه ، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، اصل الشیعه و اصولها است که همگی در برابر شبهاتی که علیه کیان و باورهای شیعه مطرح شد ، فراهم آمدند . این سیره در روزگار ما که شبهات با گستردگی و سرعت هرچه تمام تر و با استفاده از ابزار های نوینی همچون اینترنت و ماهواره باور ها و ارزش های اخلاقی جوانان را در معرض خطر قرار داده ، باید دنبال شود و روحانیت باید بیش از گذشته خود را برای پاسخگویی به انبوه شبهات مسلّح نماید .
تجسید دین
مقصود ما از تجسید دین عینیت بخشیدن به آموزه های اخلاقی دین در مرحله عمل است به این معنا که مردم و بویژه جوانان آموزه های دینی را که به صورت خاموش در قرآن و سنت انعکاس یافته ، باید تبلور و تجسّد آنها را به صورت گویا و عینی در زندگی عالمان دینی مشاهده کنند . همان گونه که از پیامبر اکرم (ص) به عنوان قرآن مجسّد یاد شده است .
باری ، مردم هماره به عالمان دینی به عنوان وارثان پیامبران آسمانی، معلمان اخلاق و الگوهای اخلاقی و ارزشی خود نگریسته و مینگرند . بدون تردید تجلیل قرآن و سنت از عالمان دین و نقش عینی و عملی که آنان در طول سدههای متمادی همسو با آموزههای قرآنی از خود نشان دادهاند، در ایجاد این تفکر و نگرش تاثیرگذار بوده و هست . حاصل چنین نگرشی تقویت اعتماد به عالمان دین و تلاش برای همانند شدن با آنان است . این نقش به اذعان بسیاری از صاحبنظران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با حضور عالمان دین در کرسی مدیریت خرد و کلان کشور حداقل برای طبقاتی از اجتماع بویژه برای جوانان با آسیبهایی روبرو شد .
با صرفنظر از درستی یا نادرستی برخی از انتقادها به نوع منش آن دسته از عالمان دین که مسئولیتهای اجرایی را برعهده داشته یا دارند، و انطباق یا عدم انطباق رفتار و منش آنان آنچه در قرآن و سیره پیشوایان دینی آمده، باید اذعان کرد که پذیرش مسئولیت و مدیریت پیامدهای خاصی را در پی دارد. که بخشی از آنها کاذب و غیرواقعی است. تاریخ گواه است که شماری از دوستان و علاقمندان حضرت امیر (ع) که گاه برای به حکومت رسیدن ایشان تلاش کردند، پس از به حکومت رسیدن امام و عزل و نصبها که ممکن بود برای آنان ناخوش باشد، باعث رنجش و گاه گریختن آنان و پناه آوردن شان به حکومت معاویه شد . بدون تردید به خاطر این رخدادها نمی توان به حکومت سراسر عدالت و تقوای امام (ع) خدشهای وارد دارد دانست ، بلکه باید پذیرفت که پیامد طبیعی پذیرش مسئولیتهای اجتماعی برای طیفی خاص از مردم که در ایمان شان آن چنان راسخ نیستند، بیاعتمادی یا کماعتمادی به صاحبان این مسئولیتها است . به هر روی ، انتظار طبیعی همه مخاطبان به دین و ارزشهای اخلاقی آن است که در مرحله نخست آن ارزشها در اندیشه، جان و منش مبلغان دین یابد . و جمله پر معنای «کان خلقه القرآن» که در توصیف پیامبر اکرم (ص) گفته شده درباره آنان نیز صادق باشد .
امید آن که روحانیت در انجام مسئولیت های سنگین خود در برابر عموم دین داران و بویژه جوانان روز به روز موفق تر باشد .
علی نصیری