مراکز قرآن پژوهی ، ضرورت ها و چالش ها

اقتراح
مجله «پژوهش و حوزه» به منظور بررسی فعالیت‏های قرآن‏پژوهی در سطح مراکز علمی ـ پژوهشی کشور، با طرح پرسش‏هایی درباره رسالت مراکز قرآن‏پژوهی، توانمندی‏ها و کاستی‏های مراکز، راه‏های تعامل مراکز با یکدیگر، چگونگی ارزیابی و نظارت بر فعالیت‏های قرآن‏پژوهی و جایگاه مدیریت حوزه و معاونت پژوهشی در این عرصه، دیدگاه محققان و قرآن‏پژوهان را در زمینه‏های یاد شده جویا شد. در این تلاش علمی، جمعی از فرهیختگان عرصه قرآن‏پژوهی دعوت مجله را فروتنانه اجابت و دیدگاه‏های ارزنده خویش را ارائه کردند، که به ترتیب حروف الفبا عبارتند از : حجج اسلام والمسلمین علی‏اکبر بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشکده حوزه و دانشگاه؛ علی خراسانی، مسئول مرکز فرهنگ و معارف قرآن؛ عبدالحسین خسروپناه، مسئول مرکز مطالعات و پژوهش‏های فرهنگی حوزه علمیه؛ محمد علی رضایی، مسئول انجمن علمی قرآن‏پژوهان؛ محمدفاکر میبدی، مسئول مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن؛ سید رضا موءدب، عضو هیئت علمی دانشگاه قم؛ علی احمد ناصح، مسئول دانشکده علوم قرآنی قم؛ علی نصیری،

——————————————————————————-

پژوهش و حوزه: رسالت و مأموریت اصلی مراکز قرآن‏پژوهی چیست؟

علی اکبر بابایی: الف. تعمیق و توسعه مباحث علوم قرآنی و تفسیر قرآن کریم؛

ب. تربیت محققان عمق‏نگر و مولّد علم در زمینه مباحث علوم قرآنی و تفسیر قرآن کریم؛

ج. تربیت اساتید آگاه و با مهارت برای دروس قرآن‏شناسی و تفسیر در مراکز علمی مختلف حوزه و دانشگاه؛

د. تألیف منابع درسی عمیق و جامع و کتاب‏های درسی مناسب برای دروس علوم قرآنی و تفسیر در سطوح مختلف؛

هـ. پاسخ به پرسش‏ها و شبهه‏های مربوط به قرآن‏شناسی و تفسیر و تأویل قرآن کریم؛

و. تألیف کتاب‏های عمیق و دربردارنده دیدگاه‏های شیعه به زبان عربی، انگلیسی و… در مباحث علوم قرآنی و تفسیر برای نشر در کشورهای دیگر.

علی خراسانی: به قطع تبیین و ارائه معارف و آموزه‏های قرآن به زبان روز برای انسان معاصر یکی از مهم‏ترین رسالت‏های مراکز قرآن‏پژوهی است. دفاع از حقانیت قرآن و آموزه‏های آن را نیز از عمده وظایف این مراکز می‏توان شمرد؛ زیرا با توجه به تلاش‏های فراوانی که امروزه از سوی دشمنان اسلام و قرآن انجام می‏شود تا در حقانیت قرآن و الهی بودن آن ایجاد تردید نمایند، وظیفه هر مسلمانی به‏ویژه قرآن‏پژوهان و مراکز پژوهشی است تا با تحلیل و تبیین موضوعاتی همچون وحی، نزول و اعجاز از حقانیت قرآن دفاع کرده و الهی بودن آن را تثبیت کنند و راه را بر دشمنان ببندند.

نوآوری و پاسخگویی به نیازهای انسان معاصر وظیفه دیگری است که بر عهده مراکز قرآن‏پژوهی است. تحقیقات و پژوهش‏ها می‏بایست در مسیر پاسخگویی به پرسش‏هایی باشد که جامعه را به خود مشغول داشته است. ما معتقدیم قرآن معجزه جاوید پیامبر است و باید تا قیامت نقش هدایتی خود را ایفا کند و این مهم جز با استنطاق دائم و همیشگی از قرآن امکان‏پذیر نیست.

عبدالحسین خسروپناه: در اینکه رسالت و مأموریت اصلی همه مراکز قرآن‏پژوهی چیست، نمی‏دانم؛ اما گروه قرآن‏پژوهی پژوهشکده حکمت و دین‏پژوهی در «پژوهشگاه فرهنگ

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 294)
——————————————————————————–

و اندیشه اسلامی» با اهداف و رسالت‏های ذیل فعالیت می‏کند:

1. اهتمام ویژه به احیا و توسعه مطالعات درونی در حوزه‏های گوناگون فکری، اعتقادی، رفتاری و ارزشی با لحاظ علوم، دیدگاه‏ها و مسایل نوپدید.

2. نقد و بازپژوهی، تنسیق و ارائه ساختارمند معارف قرآنی ناظر به اندیشه‏ها و نیازهای زمان در قلمرو معارف گوناگون بینشی و ارزشی قرآن.

3. آسیب‏شناسی مطالعات قرآنی و نقد برداشت‏های نادرست از معارف معصوم وحیانی و پاسخ به شبهات القایی در قلمرو معارف قرآن.

گروه قرآن و حدیث مرکز مطالعات و پژوهش‏های فرهنگی حوزه نیز در پی پاسخ به پرسش‏های قرآنی سطوح مختلف مردم اعم از کودکان و نوجوانان، جوانان، دبیرستانی‏ها و دانشجویان و همچنین در مقام کشف شبهات قرآنی از کانون‏های شبهه و پاسخ به آنها است. به همین دلیل، آثاری با عنوان تحریف ناپذیری قرآن، قرآن و فرهنگ زمانه را موضوع پژوهش‏های خود نموده است. به نظر بنده، همه مراکز باید با رویکرد اثبات ـ توصیف، تحلیل، تبیین و استدلال، به مدعیات قرآنی بپردازند.

همچنین با رویکرد سلبی آرای مستشرقان را نقد کنند؛ مثلاً دایرة المعارف قرآنی لایدن که اخیراً منتشر شده است، مطالب نادرست و غیرمنطبق با اعتقادات مسلمین و تشیع دارد و بر پژوهشگران و مراکز قرآنی است که این‏گونه مقالات و مدخل‏ها را نقد و ترجمه و ارسال نمایند.

محمدعلی رضایی: به نظر می‏رسد که مراکز قرآن‏پژوهی سه رسالت اصلی دارند: 1. تبیین مسائل و معارف قرآنی؛ 2. دفاع از ساحت مقدس قرآن در مقابل شبهات و هجمه‏ها؛ 3. گسترش فضاها و تحقیقات جدید.

در بُعد تبیین معارف قرآنی باید گفت در حال حاضر بسیاری از مسائل قرآنی هنوز ناگفته مانده و کشف نشده است. مثل تفسیر موضوعی که عمدتاً بعد از انقلاب شروع شده است. هرچند علامه طباطبایی در تفسیر المیزان گاهی بحث‏هایی دارد که رنگ تفسیر موضوعی به خود گرفته، ولی آنچه با نام منشور جاوید آقای سبحانی یا پیام قرآن آیت الله مکارم شیرازی و تفسیر قرآن مجید آیت الله جوادی آملی در آمد، در حقیقت کمتر از بیست سال است که در حوزه نشر یافته و جوان است. ما برای تحقق این

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 295)
——————————————————————————–

رسالت و تبیین معارف قرآنی در بعد تفسیر موضوعی فعالیت‏هایی را در «پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه» شروع کرده‏ایم. بخشی از این تلاش‏ها به موضوع «قرآن و زندگی» اختصاص دارد. این موضوع به ارتباط قرآن با زندگی بشر خواهد پرداخت و آداب معاشرت، ازدواج، خانواده و مسائلی از این دست را بررسی خواهد کرد. مجموع این مباحث را به صورت تفسیرهای موضوعی می‏توان برای چند سطح نوشت. هم برای عموم مردم، هم برای جوان‏ها، و هم برای افراد متخصص؛ مثلاً موضوع مدیریت و قرآن، جامعه‏شناسی و قرآن و نگاه‏های تربیتی قرآن که بحثی تخصصی است. بنابراین، پرداختن به موضوع معارف قرآنی ـ به‏ویژه در بعد تفسیر موضوعی قرآن ـ رسالتی اساسی برای مراکز قرآن پژوهی به شمار می‏رود.

دومین رسالت مرکز قرآن‏پژوهی دفاع از حریم قرآن در مقابل هجمه‏های جدی و جدید است؛ همان‏طور که مذهب شیعه نیز خیلی مورد هجمه واقع شده است؛ به طوری که حجم کتاب‏هایی که بعد از انقلاب اسلامی علیه شیعه نوشته شده است، نسبت به قبل چند برابر شده است. راجع به قرآن هم همین‏طور است. اخیرا در لایدن دائرة‏المعارفی قرآنی نوشته شده که هم اکنون حدود هفتاد مقاله آن را اینجا ترجمه کرده‏ایم. غربی‏ها با چه انگیزه‏ای راجع به قرآن دائرة‏المعارف می‏نویسند؟ آیا ما هم چنین انگیزه‏ای داریم تا راجع به کتاب مقدس دائرة‏المعارف بنویسیم؟ در پاسخ باید گفت نفوذ انقلاب اسلامی در دنیا، رشد یکباره قرآن در کشورهای اسلامی و برپایی کنفرانس‏هایی در این زمینه در کشورهای عربی، غربی‏ها را به این نتیجه رساند که باید کاری را برای شناسایی قرآن انجام دهند. خانم مک اولیف در مقدمه دائرة المعارف می‏گوید:

ما باید اینها را بشناسیم. به دنیا معرفی کنیم. دانشجویان را در غرب بر اساس این فهم خودمان تربیت بکنیم.

غربی‏ها در لابه لای این گونه کارها هجمه‏های خود را سامان می‏بخشند و سمّ‏شان را تزریق می‏کنند. امروزه روش حمله به قرآن همانند روش صد سال پیش نیست که مثلاً تناقضات القرآن بنویسند. تناقضات القرآن را می‏توان به راحتی جواب داد؛ زیرا می‏دانیم با چه چیز طرف هستیم. افرادی مانند خانم مک اولیف در همین دائرة‏المعارف قرآن، مقاله فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ را نوشته است. وقتی عنوان مقاله را می‏بینی، با خود می‏گویی چه آدم‏های خوبی هستند که راجع به حضرت زهرا در قرآن مقاله نوشته‏اند! اما وقتی مقاله را با دقت می‏خوانی، می‏گوید راجع به حضرت زهر

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 296)
——————————————————————————–

دو تا آیه وجود دارد که یکی در سندش عکرمه است و اعتبار ندارد. بنابراین، به صورت علمی وارد جنگ شده و اساس این موضوع را هدف قرار می‏دهد. اینجا است که دفاع از ساحت‏مقدس قرآن در این حوزه‏ها و با روش‏های نو یکی دیگر از مأموریت‏های مراکز قرآن‏پژوهی به حساب می‏آید.

سومین رسالت مراکز، گسترش فضاهای جدید است؛ مثل تفسیرهای تخصصی، تفسیر قرآن برای دانشجویان و دانش‏آموزان؛ حتی ترجمه قرآن.

محمد فاکر میبدی: بدون شک قرآن کریم مصدر اصلی تشریع و منبع اصیل فقه، حقوق و سرچشمه همه معارف عقیدتی، اخلاقی و احکام عملی است و بدین رو می‏بایست به نحو شایسته آن را شناخت و به‏شایستگی شناساند. به نظر می‏رسد وظیفه اول همه مراکزی که با قرآن سر و کار دارند، به‏خصوص مراکز تخصصی، زدودن غبار مهجوریت از ساحت مقدس قرآن است و این یک تکلیف است که می‏بایست تا سرحد امکان، مورد توجه قرار گیرد.

در گام دوم تعمیق بخشیدن و پرهیز از سطحی‏نگری، پرورش محققان برجسته، جذب نیروهای مستعد و کارامد جهت دفاع معقول از قرآن و پاسخگویی به سوءالات و شبهات قرآنی است. مرحله سوم، تقویت انگیزه در پژوهندگان قرآنی، و تشویق آنان است.

سیدرضا موءدب: مراکز قرآن‏پژوهی کانون نشر معارف قرآنی‏اند و مسئولیت مهمی را در تعمیق مطالعات قرآنی بر عهده دارند. معارف قرآنی ناب و خالص باید از مراکز قرآن‏پژوهی به دیگر مراکز علمی دنیا منتقل شود و آن چنان که قرآن نذیراً للعالمین است، همه انسان‏های هدایت‏خواه بتوانند از قرآن و تفسیر آن بهره ببرند. قرآن‏پژوهان در حوزه، لازم است نگاهی جهانی داشته، قرآن و معارف آن را برای همه انسان‏ها با همه فرهنگ‏ها نشر دهند. مسئولیت اصلی قرآن‏پژوهان مراکز قرآنی، زمینه‏سازی برای نشر مفاهیم قرآنی نه تنها برای شیعیان، بلکه برای همه حقیقت‏جویان است، تا از شرایط فراهم شده در جهت حرکت به سوی معنویت، بهره کامل گرفته شود. مراکز قرآنی، لازم است به دور از همه دغدغه‏های سیاسی و جناحی، به جذب قرآن‏پژوهان و نشر مفاهیم الهی همت گمارند.

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 297)
——————————————————————————–

علی احمد ناصح: پیرامون رسالت و مأموریت اصلی مراکز قرآن‏پژوهی، گفتنی است که کار بر روی طرح‏ها و پروژه‏های مختلف با محوریت قرآن و نیز تلاش جهت ترویج فرهنگ قرآنی در تمام سطوح و عمق بخشیدن به مباحث و تهیه امکانات اولیه برای پژوهشگران این عرصه با هدف استفاده بیشتر از توان و استعدادهایی که اگر یک جا جمع گردند و درست هدایت شوند، می‏توانند کارهای بزرگی را به سامان رسانده، نتایج و دست‏آوردهای میمون و مبارکی را حاصل کنند، می‏تواند از مأموریت‏های اصلی این مراکز باشد.

علی نصیری: نمی‏توان به این پرسش، پاسخ یک‏دست داد؛ زیرا هر یک از مراکز قرآنی با اهداف مورد نظر موءسسان و بانیان آنان تأسیس شده است. با این حال به نظر می‏رسد چهار هدف اساسی را می‏توان برای آنان در نظر گرفت یا حداقل پی‏جویی این اهداف را از آنان انتظار داشت: 1. ترویج آموزه‏ها علوم و معارف قرآن در میان قشرهای مختلف اجتماع ؛ 2. تعمیق مطالعات و پژوهش‏های قرآنی؛ ژرفابخشی به همان مسائلی که سال‏ها در زمینه قرآن مطرح بوده است؛ 3. توسعه مطالعات و تحقیقات قرآنی. به این معنا که مسایلی جدید و نوپیدا هماهنگ با رویکرد پرسش‏ها و دستاوردهای جدید در عرصه‏های مختلف در زمینه قرآن ارائه گردد. 4. دفاع از حریم قرآن در برابر شبهات.

پژوهش و حوزه: نقاط قوت یا ضعف مراکز قرآن‏پژوهی کنونی را در چه می‏بینید؟

علی اکبر بابایی: نقطه قوت، علاقه وافر به قرآن کریم و مباحث مربوط به آن است.

نقاط ضعف، ضعف بنیه علمی، فقدان برنامه دقیق و حساب‏شده، بی‏اطلاعی مراکز از فعالیت‏های یکدیگر، تسلط نداشتن به زبان‏های عربی و انگلیسی، مهارت نداشتن در استفاده از رایانه و اینترنت، سطحی‏نگری و برخورد مقلدانه با مباحث است.

علی خراسانی: در خصوص نقاط قوت مراکز قرآن‏پژوهی می‏توان از صمیمیت و همدلی پژوهشگران این مجموعه‏ها، اخلاص آنان و عزم و همت و انگیزه بالایی که برای خدمت به قرآن و تبیین معارف و آموزه‏های آن در این پژوهشگران سراغ داریم، یاد کرد.

در حوزه مدیریت نیز با تحول مثبتی مواجه هستیم. مدیریت‏های پژوهشی به ضرورت این مسئله پی‏برده‏اند که باید نسبت به قرآن و آموزه‏های آن کار جدیدی

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 298)
——————————————————————————–

انجام شود و نیازهای جامعه با توجه به آن، مورد بررسی قرار گرفته، بر طرف گردد.

در حوزه منابع انسانی نیز در چند ساله اخیر فعالیت‏های موءثری صورت گرفته است. برخورداری نسبی از منابع انسانی قوی و پژوهشگران فاضل و متعهد از نقاط قوت دیگری است که در این مراکز دیده می‏شود.

البته با همه پیشرفت‏هایی که در زمینه‏های مختلف صورت پذیرفته، نمی‏توان نقاط ضعف را ندیده گرفت. در حوزه پژوهش‏های قرآنی نقاط ضعفِ چندی هم وجود دارد که می‏توان به نمونه‏هایی از آن اشاره کرد:

انجام پروژه‏های تکراری و احیاناً دوباره کاری، عدم ارتباط وثیق و محکم میان مراکز پژوهشی، به کارگیری برخی از نیروهای ضعیف در حوزه مدیریتی و پژوهشی در بعضی از مراکز و نیز تولید پژوهش‏ها و آثار ضعیف و احیاناً بازاری در برخی از آنها از عمده‏ترین ضعف‏هایی است که می‏توان به آنها اشاره داشت.

عبدالحسین خسروپناه: مراکز قرآن‏پژوهی از نقاط قوت فراوان برخوردارند و پاره‏ای از ضعف‏ها را هم در آنها می‏توان دید. اما نقاط قوت مراکز پژوهشی در زمینه‏های ضروری و خلأهای فکری است که جهان اسلام با آن درگیر است و مراکز پژوهشی در این دو دهه اخیر خود را با آرای معارضین درگیر کرده و با قوت و جسارت تمام به دفاع از آموزه‏های قرآنی پرداخته‏اند. نقاط ضعف مراکز، به چند جنبه مدیریتی و اجرایی و علمی ـ پژوهشی ارتباط دارد. از حیث مدیریتی و اجرایی، مراکز عمدتاً فاقد چشم‏انداز بلندمدت و رویکرد فرانگرانه‏اند و همچنین فقدان ارتباط مراکز با یکدیگر از ضعف‏های دیگر است.

از حیث علمی ـ پژوهشی هم مراکز باید به دنبال یک پازل معرفتی باشند که هنوز از سوی مراکز قرآنی تدوین نشده است.

محمدعلی رضایی: نقاط قوت فعالیت‏های قرآنی فراوان است که به برخی اشاره می‏کنم:

1. میراث گرانسنگ مفسران و قرآن‏پژوهان مسلمان در طول 14 قرن در اختیار ما است.

2. نیروی جوان، پرتوان و پرنشاط که در حوزه موجود است.

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 299)
——————————————————————————–

3. شرایط حاکم بر کشور که توجه به قرآن و تولید علم را ترویج می‏کند و شرایط حاکم بر حوزه که رویکرد تخصصی دارد و مسئولان و برخی مراجع تقلید که به صورت جدّی از حرکت قرآن‏پژوهان حوزه حمایت می‏کنند.

نقاط ضعف فعالیت‏های قرآنی و قرآن‏پژوهی عبارتند از:

1. آسیب‏های روش‏شناختی؛ از قبیل خلط تحقیق با اطلاع‏رسانی آموزشی و ترویجی، خلط گستره علوم و روش‏های آن، خلط یافته‏ها با اطلاعات، عدم آگاهی کافی از روش‏های نوین تحقیق، طرح مسائل متعدد در تحقیق واحد، حصرگرایی در تبیین و نفی دیدگاه‏های رقیب که به‏صورت طولی مطرح شده است، تفسیر مسبوق به نظریه، عدم توجه به تاریخ علم، پرداختن بیش از حد به مباحث نظری و دور شدن از مباحث کاربردی و راهبردی، عدم توجه به ویرایش آثار.

2. آسیب‏های روان‏شناختی؛ از قبیل ترس از ابراز عقیده و نظریه‏پردازی، روحیه سطحی‏نگری در تحقیق، ضعف روحیه نقدپذیری و نقّادی، شخص‏محوری و تمایل به تحقیقات فردی، عدم رعایت اخلاق حرفه‏ای پژوهش، نوگریزی، منفی‏بافی به جای تحقیق و نقد سازنده، شتاب‏زدگی در تحقیق و نظریه‏پردازی، افراط و تفریط در برخورد با افکار دیگران، خود سانسوری، مرعوب بیگانگان شدن (غرب‏زدگی)، تعصب‏های قومی و مذهبی.

3. آسیب‏های جامعه‏شناختی؛ از قبیل چند شغل بودن محققان، نبودن امنیت شغلی برای محققان نوپرداز و نظریه‏پردازان، تحجّرگرایی، جناح بازی‏های سیاسی در حوزه پژوهش‏های قرآنی، عوام‏زدگی، نقد منفعلانه نه فعّال، حیرت‏پراکنی در نسل نو، خطا در تعبیر چالش‏ها، انقطاع نسل‏ها.

4. آسیب‏های مدیریتی و اجرایی؛ از قبیل کمبود نیروهای متخصص، تراکم موءسسات پژوهشی در مقایسه با پژوهشگران، کمبودهای اقتصادی و عدم حمایت مالی از پژوهش و پژوهشگران، چند شغل داشتن مدیران، واگذاری امور به افراد غیر متخصص در مدیریت پژوهشی، افراط و تفریط در وضع ضوابط و مقررات پژوهشی، یک طرفه بودن قراردادهای پژوهشی و بی‏ثباتی آنها، عدم هماهنگی و تعامل مراکز پژوهشی و نهادهای نظام اسلامی، کم توجهی به ابزارهای پژوهشی جدید و فراهم نکردن آنها.

5. آسیب‏های علمی؛ از قبیل نداشتن تصور مناسب از پژوهش و نقد، رعایت نکردن

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 300)
——————————————————————————–

اصل مسبوقیت پژوهش به آموزش، عدم شناخت ساختار زبان قرآن، مطالعات تاریخی و فلسفی… بدون توجه به پیامدهای آن در عصر حاضر، دخالت افراد غیرمتخصص در پژوهش‏های قرآنی، فراهم نشدن فرصت‏های مطالعاتی برای قرآن‏پژوهان، عدم تسلط قرآن‏پژوهان به زبان دوم و سوم، کمبود کارگاه‏های آموزشی و پژوهشی، کمبود نشست‏های علمی و نقد کتاب و نظریه‏پردازی، دوی جستن از ژرف‏کاوی.

البته ممکن است همه این امور در همه مراکز و فعالیت‏های قرآنی نباشد، اما کم و بیش در برخی پژوهش‏های قرآنی دیده می‏شود.

محمد فاکر میبدی: مهم‏ترین نقطه قوت این مراکز وجود افراد شایسته وعلاقه‏مند به مباحث و تحقیقات قرآنی است که اخیراً در بین دانش‏پژوهان مشاهده می‏شود. از طرفی وجود منابع غنی در این زمینه از نقاط مثبت و قوت به شمار می‏رود که باید در جذب این نیروها کارهای بیشتری صورت گیرد. اما متأسفانه کمبودهای فراوانی نیز در این زمینه وجود دارد؛

1. عدم تعامل و همفکری در میان مراکز موجود. البته برخی از امور ناشی از تفاوت ماهوی میان مراکز می‏باشد؛

2. سطحی بودن برخی تحقیقات و تکراری بودن آن؛

3. عدم اطلاع رسانی کامل و کافی و به‏موقع در مراکز؛

4. نبود حلقه اتصال در بین مراکز قرآنی؛

5. انحصاری شدن پژوهش‏های قرآنی در گروه‏ها و افراد خاص؛

6. نداشتن راهنما و مشاور مناسب و نکته‏سنج. به دیگر سخن کمبود یا فقدان اساتید مبرز و کارامد؛

7. پاسخگو نبودن بسیاری از تحقیقات به نیازها و شبهات روز جامعه؛

8. موازی کاری. البته توسعه هم عرض و تعدد مراکز برای افرادی که به هر دلیل نمی‏خواهند و یا نمی‏توانند با مراکز خاصی ارتباط داشته باشند، اشکال ندارد.

سیدرضا موءدب: مراکز قرآن‏پژوهی در محور توسعه و تعمیق، رشد کافی نداشته واز امکانات و سرمایه‏های علمی، ساختاری و مالی، کم‏بهره‏اند و از این جهت دچار ضعف شدید هستند.

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 301)
——————————————————————————–

سازماندهی، مدیریت و هماهنگی در بین مراکز کمتر مشاهده می‏شود و اهداف و سیاست‏ها برای همگان یکسان تعریف نشده است. البته نقاط قوت فراوان نیز دارند؛ مانند انگیزه‏های الهی، بهره‏مندی از متون مستند و قوی و برخورداری استادان و قرآن‏پژوهان نظریه‏پرداز.

علی احمد ناصح: مهم‏ترین ضعف به عدم تعیین حدود و ثغور و دایره فعالیت‏ها و نیز عدم تعریف کامل و مشخصی از اهداف و برنامه‏ها برمی‏گردد. چون دایره مسئولیت‏ها و فعالیت‏ها به‏طور کامل و موردی مشخص و تعریف‏شده نیست، هر مرکز و هر فردی وارد هر عرصه‏ای می‏گردد. در نتیجه بعضاً تلاش‏ها تکراری و باعث هدر رفتن توان و نیز بر زمین ماندن یک سری نیازها و عدم پاسخگویی به آنها خواهد شد.

نقطه قوت این مراکز بهره‏مندی از نیروهای فاضل و فرهیخته در این عرصه است که به برکت قداست و احترام خاصی که برای کار در این زمینه قائل‏اند، حاضر به هر گونه همکاری می‏باشند.

علی نصیری: تحقیقاً نیّت و انگیزه همه مراکز معرفی هر چه بیشتر قرآن به مردم و بالندگی پژوهش‏های قرآنی است. هر یک از این مراکز به هدف خدمت به قرآن در این عرصه گام نهاده‏اند. اما بحران اساسی فقدان سازمان‏دهی کلان، منسجم و هدفدار در عرصه قرآن‏پژوهی است. مراکز قرآنی بسان مراکز پژوهشی سایر عرصه‏های دین‏پژوهی، همچون حلقه‏های زنجیر جدا از هم یا دانه‏های تسبیح پاره‏شده عمل می‏کند. نتیجه طبیعی چنین بحرانی، موازی‏کاری، گاه سایش و فرسایش نیروهای انسانی با پژوهش‏های غیر همسو و متعارض و… است.

پژوهش و حوزه: راهکارهای عملی و توصیه‏های جدی شما برای ارتقای مراکز قرآن‏پژوهی چیست؟

علی اکبربابایی: الف. شناسایی مراکز قرآن‏پژوهی و برنامه‏ها و فعالیت آنها در سطح کشور و اطلاع‏رسانی روزآمد؛

ب. برگزاری همایش‏ها و میدان دادن به افراد صاحب‏نظر و مبتکر برای ارائه پیشنهادها و راهکارهای ارتقا؛

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 302)
——————————————————————————–

ج. بها دادن به پژوهش‏های عمیق و مولد علم و حمایت‏های مادی و معنوی از آنان؛

د. برگزاری درس‏های تحقیقی و عمیق ـ در سطح درس خارج و فقه و اصول ـ در زمینه مباحث علوم قرآنی و تفسیر؛

هـ. راه اندازی مجله علمی پژوهشی ویژه تفسیر و علوم قرآنی برای نشر مقاله‏های علمی عمیق و نوآور.

علی خراسانی: اولین راهکاری که می‏شود پیشنهاد کرد، ارتباط وثیقی است که باید بین این مراکز پدید آید تا در نتیجه از کارهای تکراری پیشگیری شود. بهره‏گیری از منابع انسانی و پژوهشگران فاضل و متعهدی که وجود دارند، از راهکارهای دیگر برای ارتقای مراکز پژوهشی است. اختصاص منابع مالی بیشتر به موضوع قرآن‏پژوهی، فراهم آوردن امکان تعامل بین مراکز قرآن‏پژوهی در داخل و خارج کشور، برپایی جشنواره‏ها و نمایشگاه‏های قرآن‏پژوهی و همایش‏های قرآن‏پژوهان، توجه ویژه به پژوهش‏های انجام شده مخصوصا پژوهش‏های روزآمد، و راه‏اندازی مراکز قرآن‏پژوهی در مجموعه‏های آموزشی کشور ـ به‏ویژه حوزه علمیه ـ از راه‏های دیگری است که به ارتقای سطح علمی مراکز قرآن‏پژوهی می‏انجامد.

عبدالحسین خسروپناه: راهکارهای عملی فراوانی وجود دارد؛ از جمله:

1. تشکیل جلسات و کرسی‏های نظریه‏پردازی برای کشف خلأهای فکری ـ پژوهشی؛

2. تقویت اساسی انجمن علمی قرآن و تفسیر؛

3. تمرکز پژوهشگران و محققان قرآن‏پژوه بر مسائل کلیدی و اساسی قرآن و پرهیز از فعالیت‏های جزیره‏ای؛

4. ارتباط تنگاتنگ برنامه‏ای و اجرایی مراکز قرآن‏پژوهی جهت جلوگیری از پراکنده‏کاری محققان و فعالیت‏های ضعیف و ناپخته و غیرمنقح.

محمدعلی رضایی: رفع نقاط ضعفی که برشمردیم راهکار عملی تقویت قرآن‏پژوهی و مراکز است. ولی در این میان مسئله امکانات بحث مهمی است. ما نمی‏خواهیم مثل بعضی‏ها بگوییم خمس پول نفت را باید به حوزه بدهند و در کارهای دینی مصرف کنند؛ چون نفت در

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 303)
——————————————————————————–

شمار معادن است و معادن باید خمسش داده بشود. این حرف را ما نمی‏زنیم. یا حداقل صلاح نیست در سطح کشور این بحث به این صورت مطرح بشود. ولی به هر حال باید سهمی از امکانات را به امور دین اختصاص داد. امروزه اروپاییان هر معامله کلانی را که انجام می‏دهند، درصدی را به تشکیلات کلیسا می‏پردازند تا برای مسائل دینی و اخلاقی‏شان به کار گیرند. ما در این کشور با اینکه از لحاظ شرعی هم قانونش را داریم، ولی عمل نمی‏کنیم. از سویی حتی بعضی‏ها عار می‏دانند که از امکانات موجود برای دین مردم استفاده بکنیم. مسلماً اگر از امکانات خود مردم برای دین مردم استفاده بکنیم، هم خدا، هم ملت و هم مسئولان راضی‏اند.

من با دولتی شدن حوزه مخالفم. همان‏طور که نقل شده است امام ـ رحمت الله علیه ـ در بعضی فرمایشاتشان دولتی شدن را به صلاح حوزه ندانسته‏اند. حوزه همیشه باید آزاد باشد. این مطلب کاملاً درست است؛ اما این به معنای استفاده نکردن از امکانات زمان نیست. اگر از امکانات موجود برای پیشرفت خودمان استفاده نکنیم و به تصور اینکه مبادا کسی به ما خرده بگیرد، امکاناتی را که زمانه در اختیارمان نهاده، کنار بگذاریم، بعدها باید در محضر خداوند تبارک و تعالی و ائمه اطهار، عدم پیشرفت‏هایی را که می‏توانسته است بشود و نشده است، پاسخ بگوییم. این دو را باید از هم جدا بکنیم. مرز دولتی شدن حوزه با مرز استفاده از امکانات موجود برای پیشرفت امور آموزشی و پژوهشی حوزه که در نهایت استفاده‏اش به دین و خود مردم می‏رسد، بایستی از هم جدا شوند.

اگر واقعاً می‏خواهیم پیشرفت بکنیم، باید در مسائل پژوهشی سرمایه‏گذاری کنیم. سرمایه‏گذاری‏های کلان؛ مثل تشکیل یک مرکز پژوهشی مستقل و فراگیر قرآنی. ما در کشور یک پژوهشگاه قرآن نداریم. هر چند مراکز محدود و وابسته به بعضی دستگاه‏ها، گروه‏ها و افراد داریم؛ اما یک مرکز پژوهشی مستقل قرآنی نداریم. بنیادی برای دائرة المعارف‏نویسی قرآنی وجود ندارد. هر چند در مرکز فرهنگ و معارف قرآن دائرة المعارفی در حال تدوین است، ولی به کُندی پیش می‏رود. اگر از پژوهشگران و گردانندگان این کار سترگ و ستودنی درباره علت این کندی پرسیده شود، در جواب یکی از علت‏های اصلی را کمبود امکانات می‏دانند. در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز هم اکنون دانشنامه قرآن‏شناسی با رویکرد پاسخگویی

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 304)
——————————————————————————–

به دائرة المعارف لایدن در حال نگارش است. انصافاً این کار هم یک عزم ملی می‏طلبد. اگر خانم مک اولیف سالی یک جلد از دائرة المعارف را بیرون می‏دهد، به دلیل امکانات و حمایت‏ها است؛ در حالی که ما الان سه سال است تلاش می‏کنیم تا یک جلد را آماده چاپ کنیم.

یکی دیگر از راه‏هایی که برای ارتقای مراکز قرآن‏پژوهی باید پیمود، فکر و ایده است. اگر بخواهیم مراکز قرآن پژوهی را رشد بدهیم باید در هر مرکزی افرادی باشند که فکر بکنند و ایده بدهند؛ یعنی همیشه کار عملی چاره‏ساز نیست؛ بلکه علاوه بر این به مجموعه‏ای از محققان، مدیران، و عده‏ای که فکر بکنند و ایده بپردازند نیاز است.

محمد فاکر میبدی: راهکارهای مختلفی برای این امر می‏توان در نظر گرفت که مهم‏ترین آنها عبارتند از: 1. ساماندهی فعالیت‏های قرآنی و برنامه‏ریزی دقیق با تشکیل ستاد عالی قرآن‏پژوهی؛ 2. استفاده از ابزارهای جدید از قبیل رایانه و اینترنت؛ 3. شناسایی و رفع نقاط ضعف؛ 4. تجدید نظر اساسی در کمیت و کیفیت پذیرش؛ 5. ایجاد فضاهای آموزشی مناسب؛ 6. توجه جدی به اساتید راهنما و مشاور در تدوین پایان نامه‏های قرآنی؛ 7. تخصیص بودجه مکفی جهت بهینه‏سازی آموزش و پژوهش؛ 8.اختصاصی کردن فعالیت‏های مراکز؛ بدین معنا که هر مرکز بخشی از فعالیت قرآنی را بر عهده بگیرد: برخی آموزشی، برخی پژوهشی، برخی برنامه‏ریزی، برخی در بعد قرائت، برخی در بعد حفظ و برخی در حوزه تفسیر.

سیدرضا موءدب: تأسیس مرکز بزرگ آموزشی ـ پژوهشی از طرف حوزه، با هدف هماهنگی، مدیریت و حمایت‏های مالی برای همه مراکز و برنامه‏ریزی دراز مدت و تقسیم فعالیت‏ها از جمله:

ـ فراهم آوردن زمینه‏های بررسی برای فرصت مطالعاتی یا سخنرانی علمی در مراکز علمی دنیا.

ـ تأسیس مرکز تحقیقات میان‏رشته‏ای در حوزه در قلمرو قرآن با ادبیات جغرافیا، علوم روز، جامعه‏شناسی، روان‏شناسی، فیزیک، ریاضیات و… .

ـ تأسیس مراکز ترجمه آثار قرآنی موجود به زبان‏های روز دنیا برای همه محققان.

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 305)
——————————————————————————–

ـ ایجاد کرسی‏های نظریه‏پردازی در مباحث علوم قرآن و تفسیر.

ـ فراهم آمدن زمینه در تجلیل از مفاخر و قرآن‏پژوهان.

علی احمد ناصح: مهم‏ترین راه حل را در این می‏بینم که مرکزی به عنوان هماهنگ کننده فعالیت‏های مراکز مختلف به صورت یک ستاد عمل نماید. در اداره و تصمیم‏گیری‏های آن مرکز، همه مراکز به شکلی سهیم باشند. در آنجا شورایی سیاست‏گذاری و هدایت و تعیین اولویت‏ها را به عهده گیرد و همه مباحث قابل طرح، بررسی و تصمیم‏گیری و نیز نظارت تا اجرای کامل صورت پذیرد. تا در نتیجه از تکرار و هدر رفتن امکانات جلوگیری شود؛ بهره‏دهی کامل صورت پذیرد و نوعی رقابت سالم نیز به وجود آید.

علی نصیری: این بحران مناسب است در مراکز کلان تصمیم‏گیری کشور نظیر شورای انقلاب فرهنگی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. پیشنهاد این جانب آن است که طرحی جامع، روشمند و کلان‏نگر و ناظر به تمام عرصه‏های تحقیقات قرآنی، به هدف رساندن این دست از تحقیقات از وضع موجود به وضع مطلوب تنظیم شده، در این شورا بحث و بررسی و تصویب نهایی شود. چنین طرحی می‏تواند پژوهش‏های قرآنی را با چشم انداز حداقل بیست ساله مطمح نظر قرار دهد و سازمان واحدی را برای نظارت، سازماندهی همه جانبه مراکز متعدد قرآنی پیش‏بینی کند. همچنین عرصه‏های قرآن‏پژوهی را میان آنها به تناسب توانشان توزیع نماید.

پژوهش و حوزه: راه‏های تعامل و همفکری میان مراکز قرآن‏پژوهی کدامند؟

علی خراسانی: مجموعه‏ها خود باید به این نتیجه برسند که ارتباط و همکاری‏های علمی و پژوهشی خود را بیشتر کنند. سرمایه‏گذاری مشترک در حوزه‏های پژوهشی مربوط، امکان‏سنجی و بهره‏گیری از منابع مالی و انسانی مشترک در راستای فعالیت‏های پژوهشی از دیگر راه‏های تعامل به شمار می‏آید؛ زیرا این امر به افزایش مشارکت، نیز تعامل و همکاری بیشتر میان آنها می‏انجامد. مراکز پژوهشی می‏بایست به طور مشترک نسبت به ایجاد کتابخانه و سایت همت کرده، از توانایی‏های همه مراکز در این جهت استفاده نمایند. تبادل تجربیات پژوهشی و پژوهشگر، برگزاری

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 306)
——————————————————————————–

جلسات منظم میان مراکز پژوهشی، توجه به نیازهای جامعه و بررسی این نیازها از راه‏هایی است که می‏تواند تعامل بیشتر بین مراکز پژوهشی را به ارمغان آورد.

عبدالحسین خسروپناه: تعامل و هم‏فکری میان مراکز قرآن‏پژوهی در امور ذیل میسر است:

1. انجام پروژه‏های مشترک میان مراکز پژوهشی؛

2. برگزاری جلسات مناطره میان اساتید و صاحب‏نظران مراکز؛

3. انتشار نشریه‏های مشترک فوق تخصصی در حوزه‏های گوناگون قرآن و تبدیل منشورات متکثر تکراری به منشورات واحد تخصصی.

محمدعلی رضایی: براساس تجربه‏ای که از بدو راه‏اندازی انجمن قرآن پژوهی به دست آورده‏ایم، یکی از راه‏های تعامل و همفکری میان مراکز قرآن‏پژوهی، تقویت انجمن‏های حوزه است. انجمن قرآن‏پژوهی در طول یکسالی که از تأسیس آن می‏گذرد، چندین نشست علمی داشته است. در این نشست‏ها افراد صاحب فکر حرفشان را زده‏اند. یک کرسی نظریه‏پردازی داشتیم که در آن حدود 40 نفر از اساتید و قرآن پژوهان حضور داشتند. در این نشست، آیت الله معرفت نظریه «بطن قرآن» را مطرح کرد که برای اولین بار در حوزه به صورت جدّی مطرح و نقد شد؛ یا مثلاً موضوع «چشم انداز بیست ساله تفسیر» که صاحب نظران در جلسه‏ای گرد هم آمدند و به نقد و بررسی آن پرداختند. هر چند این کار یک کار نهایی نیست، ولی خود اینکه اساتید دور هم بنشینند و درباره 20 سال آینده تفسیر تبادل نظر کنند، بهترین راه تعامل و تفکر در این مقوله است. بنابراین پایه گذاری تشکیلاتی همانند انجمن‏های علمی، از نیازهای فوری حوزه برای تعامل و همفکری است.

در فرصتی که اکثر اعضای انجمن قرآن‏پژوهی به خدمت مقام معظم رهبری رسیدند، چندین نفر صحبت کردند، درد دل‏هایشان را گفتند و نکات و افق‏های جدیدشان را ارائه کردند. مقام معظم رهبری در این دیدار با ابراز خوشحالی از صحبت‏های دوستان، گفتند: «من اصلاً بعضی از تصورهایی که نسبت به قرآن‏پژوهی در حوزه داشتم تغییر کرد. اگر دیگران هم بشنوند، ممکن است تغییر بکنند».

اگر بتوانیم با تعامل و هم‏فکری در کشور چنین تأثیری بگذاریم، سرمایه بسیار

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 307)
——————————————————————————–

بزرگی خواهد بود و از این فرصت باید کمال استفاده را ببریم. مقام معظم رهبری نیز از چنین کارهای علمی به‏خوبی استقبال می‏کنند. بنابراین از راه‏های تعامل و همفکری برپایی نشست‏های علمی و زمینه سازی برای نظریه‏پردازی است.

محمد فاکر میبدی: تعامل در هر زمان می‏بایست با ابزارهای خاص زمان خود باشد و در این زمان می‏توان مواردی را برای این تعامل و هم‏فکری یادآور شد.

1. تشکیل جلسات مشترک ستادی جهت تبادل طرح‏ها و یافته‏های تحقیقاتی؛ 2. نشست‏های علمی مشترک و تبادل استاد و پژوهشگر. بهره مندی از محصولات یکدیگر؛ بدین معنا که محصولات پژوهشی یک مرکز در مرکز آموزشی دیگر به عنوان متن استفاده شود، و محصولات تحصیلی مرکز آموزشی به عنوان محقق و استاد در مرکز دیگر به کار گرفته شود؛ 3. استفاده از ابزارهای جدید و به‏روز برای تبادل اطلاعات؛ 4. همکاری و تبادل استاد و قرآن‏پژوه؛ 6. استفاده از نشریات و مجلات و مقالات و نرم افزارها و دیگر محصولات.

سیدرضا موءدب: برای هم‏فکری، مدیریت واحد، لازم به نظر می‏رسد و در کنار آن هم از پیش‏بینی مراکز قرآن و تعریف پروژه‏های مشترک علمی و همکاری محققان مراکز با یکدیگر، و نشر مجله مشترک، مناسب است.

علی احمد ناصح: برگزاری نشست‏ها و کار بر روی پروژهای مشترک، تبادل اطلاعات و دست‏آوردها، معرفی طرح‏ها و ایجاد زمینه برای دست‏یابی بهتر محققان یک مرکز از امکانات دیگر مراکز، می‏تواند از جمله این راه‏ها باشد.

علی نصیری: وجود سازمان قرآنی کشور بر اساس پیشنهاد پیش‏گفته، شرط اساسی تعامل و هم‏فکری است. در کنار این امر برگزاری همایش‏های علمی و تعاطی افکار و نیز نشست‏های معارفه مراکز، انتشار خبرنامه ویژه اطلاع رسانی جامع ناظر به این مراکز و توسعه شبکه‏های رادیویی و تلویزیون ناظر به عرصه قرآن از راهکاری موءثر برای تعامل و هم‏فکری است.

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 308)
——————————————————————————–

آنچه در این بین قابل تذکر است، اهتمام به این نکته است که مادامی که منِ ما تبدیل به ما نشود، و تا زمانی که خدای ناکرده به جای ترویج قرآن و بزرگداشت دین و شعائر الهی، خود و مراکز خود هدف اصلی یا حتی تبعی و تضمنی باشد و در یک کلمه، ناب و خالص و ذوب‏شده در قرآن، به این عرصه خطیر گام نگذاریم و بلندکردن نام قرآن و عینیت بخشیدن به آموزه‏های آن در جای جای اجتماع را حتی با گمنامی کامل خود طالب نباشیم، شاید در اهداف خود و اصل همگرایی توفیق چندانی فراچنگ نخواهیم آورد؛ که قرآن فرمود: الا لله الدین الخالص. اروپائیان و غربیان برای دست‏یابی به دانش این جهانی و سیطره به عالم طبیعت به اصل همگرایی و ذوب شدن در یکدیگر و کار جمعی به‏خوبی پی برده و نتایج درخشانی گرفته‏اند. چرا ما این تجربه را در مقدس‏ترین عرصه مطالعات و تحقیقات دینی یعنی قرآن تکرار نکنیم. مقصودم از این سخنان انکار سطحی از روحیه همگرایی موجود نیست؛ بلکه تأکیدی کمال‏بخش به آن است.

پژوهش و حوزه: ارزیابی و نظارت بر عملکرد مراکز قرآن‏پژوهی چگونه است و چه نهادی متکفل آن است یا می‏تواند باشد؟

علی اکبر بابایی: ارزیابی و نظارتی وجود ندارد. می‏توان با دعوت از افرادی که سابقه تحقیق، تألیف و فعالیت علمی بیشتری در مباحث علوم قرآنی و تفسیر داشته‏اند، کمیته‏ای تشکیل و بودجه و امکاناتی در اختیار آنها قرار داد و از مراکز قرآن‏پژوهی خواست که برنامه‏ها و محصولات علمی خود را برای ارزیابی به آن مراکز بفرستند.

علی خراسانی: چگونگی ارزیابی و نظارت بر عملکرد مراکز قرآن‏پژوهی و اینکه چه نهادی باید متکفل آن باشد، متفاوت است. به نظر می‏رسد در مراکز آموزشی نسبت به فعالیت‏های پژوهشی که انجام می‏شود بالطبع آموزش عالی می‏تواند نظارت داشته باشد. در مراکز حوزوی این وظیفه می‏تواند بر عهده کمیته‏ای مرکّب از این مراکز گذاشته شود تا در این جهت نقش نظارتی داشته باشد. تجربه نشان داده است که یک مرکز خاص به تنهایی نمی‏تواند در ایجاد هماهنگی موفق باشد. مراکز، باید خود به این نتیجه برسند و با جلساتی که برگزار می‏کنند، در این جهت تأثیر گذار باشند.

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 309)
——————————————————————————–

عبدالحسین خسروپناه: ارزیابی و نظارت بر عملکرد مراکز قرآن‏پژوهی بدون تصمیم‏گیری بر منابع مالی مشترک میسر نیست؛ یعنی تنها نهادی می‏تواند درباره عملکرد مراکز اظهار نظر کند که منابع مالی آنها را بر عهده گیرد. اینکه بارها حوزه علمیه در صدد برآمد تا نظارت مراکز پژوهشی را به عهده گیرد وجلسات متعدد هم با مدیران آنها برگزار کرد و ناکام ماند، بدان جهت بود که سرچشمه مالی آن مراکز در خارج حوزه بود. البته معاونت پژوهشی حوزه می‏تواند در اطلاع‏رسانی دقیق و ایجاد ترابط بین مراکز، بخشی از کارکرد نظارت ـ از جمله جلوگیری از فعالیت‏های تکراری، غیرلازم و ضروری ـ را محقق سازد.

محمدعلی رضایی: ارزیابی و نظارت بر عملکرد مراکز قرآن پژوهی مسئله مهمی است. برای پیش‏گیری از کارهای ضعیف و احیاناً مغایر با اصول و مبانی دین، باید نهادی وجود داشته باشد که از انتشار آثاری که موجب سستی مذهب و پایه‏های

آن می‏شود، جلوگیری کند. به دلیل نبود نظارت بر عرضه آثار، چه بسیار کتاب‏هایی که چاپ می‏شود و زحمت چندین ساله عالمان شیعه را بر باد می‏دهد. به تازگی کتابی چاپ شد که موضوعات مطرح شده در آن بر تحریف قرآن دلالت دارد. موضوعی که بسیاری از اندیشمندان شیعه را بر آن داشت تا در زمینه تحریف‏ناپذیری قرآن، کتاب و آثار بسیاری به قلم آورند. بدیهی است اگر مرکزی برای کنترل و نظارت بر کیفیت آثار وجود داشته باشد، چنین کارهایی رخ نخواهد داد.

امروزه کارها تخصصی شده است. مثلا کتاب‏های کلامی را باید یک گروه کلامی، کتاب‏های قرآنی را یک گروه قرآنی با یک نظارت و استانداردها و ضوابط حداقلی ارزیابی نمایند؛ سپس عرضه شوند. البته باید اذعان داشت که نویسندگان فرق می‏کنند. ممکن است نویسنده‏ای به گونه‏ای بنویسد که اثرش کتاب سال حوزه بشود، ولی نویسنده‏ای دیگر طوری بنگارد که کتاب عادی بشود. بنابراین نباید جلوی انتشار کتاب عادی را گرفت، ولی باید بر کتابی که به شیعه ضربه می‏زند، یا از لحاظ علمی موجب وهن است، نظارت بشود.

آنچه گفتیم راجع به نظارت بر چاپ کتاب بود. روی بقیه مسائل علمی هم باید نوعی نظارت وجود داشته باشد. نظارت‏های علمی را ـ که فکر می‏کنم مقصود شما بیشتر این بعد قضیه بوده ـ امروزه نمی‏شود دستوری کرد. به عبارت دیگر وقتی

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 310)
——————————————————————————–

می‏گوییم مثلاً استاد حوزه یا پژوهشگر حوزه باید فکرش سالم باشد، این حرف خوبی است و لازم هم هست. منتها اعمال این نظارت چگونه باید باشد؟ این از اصل مطلب خیلی مهم تر و بلکه مشکل‏تر است. نظارت بر سلامت فکری یک استاد یا یک پژوهشگر با امر و نهی نمی‏شود. بلکه مجموعه‏ای علمی باید باشد که حداقل در حد او بوده و سخن او را بفهمد و چنانچه به او چیزی گفتند، به او بر نخورد و اگر جوابی داد، پاسخ علمی بگیرد. نظارت بر عملکرد مراکز قرآن‏پژوهی باید با یک نهاد علمی برخاسته از خود اینها باشد. وقتی یک نهاد علمی صالح بر آنها نظارت بکند، چنانچه دچار اشتباهی شوند، جلسه مناظره علمی می‏گذارند و از راه‏های خاص خود و با ظرافت‏های علمی، مسائل را حل و فصل می‏کنند. به عبارت دیگر وقتی دیدگاه پژوهشگری را در یک جلسه نقد و بررسی با حضور ده نفر صاحب نظر به چالش کشانیدیم و او اشکال‏ها و نقدها را وارد دانست، طبیعتاً از نظرش برمی‏گردد؛ زیرا پژوهشگر به دنبال حق است. نتیجه اینکه نظارت در مسائل علمی باید عالمانه باشد.

محمد فاکر میبدی: مع الاسف سازمانی یا نهادی که عهده دار امر نظارت بر فعالیت‏های قرآنی باشد، اکنون وجود ندارد. البته در حوزه چاپ و نشر قرآن تا حد بسیاری این امر وجود دارد؛ لیکن در دیگر حوزه‏ها، به‏خصوص در حوزه نشر کتب قرآنی و تفسیری فعالیت‏های قرآنی بدون نظارت صورت می‏گیرد. همچنین در حوزه آموزش و پژوهش تنها در آغاز کار و تصویب برنامه ممکن است نظارتی بر تصویب مواد درسی و عناوین تحقیقی وجود داشته باشد، اما در ادامه کار اندک اندک کمرنگ شده، به صفر نیز می‏رسد. بنابراین نظارت بر فعالیت‏های این گونه مراکز از ضرورت ویژه‏ای برخوردار است و می‏طلبد که در این ارتباط نهادی قوی و کارامد با جمع‏آوری اطلاعات کافی از مراکز قرآنی و نیز رشته‏ها و گرایش‏های قرآنی دانشگاه‏ها و با تشکیل کمیته‏های تخصصی این فعالیت‏ها را زیر پوشش خود قرار دهد و آنها را تقویت نماید.

به نظر می‏رسد نهادی که بتواند به عنوان ستاد عالی و ناظر عمل نماید، شورای مرکب از نهادهایی مرتبط با فعالیت‏های قرآنی حوزه و دانشگاه است. ترکیب این شورا می‏تواند به صورت زیر باشد: 1. نماینده حوزه علمیه قم، ترجیحاً از مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن؛ 2. نماینده حوزه علمیه خواهران و جامعة الزهراء.

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 311)
——————————————————————————–

3.نماینده مرکز جهانی علوم اسلامی؛ 4. نماینده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری؛ 5. نماینده وزارت آموزش و پرورش؛ 6. نماینده وزارت ارشاد، ترجیحاً از دانشکده علوم قرآنی؛ 7. نماینده نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‏ها؛ 8. نماینده صدا و سیما؛ 9. نماینده دفتر تبلیغات اسلامی؛ 10. نماینده سازمان تبلیغات اسلامی.

ضمناً نظارت می‏تواند در امور زیر باشد: نظارت بر منابع درسی و تحقیقاتی؛ نظارت بر تدوین متون درسی، تفسیری و قرآنی؛ نظارت بر تدوین برنامه‏های درسی و تحقیقاتی؛ نظارت بر تحقیقات قرآنی و مقالات؛ نظارت بر نشر کتب قرآنی؛ نظارت بر مسابقات سراسری قرآنی.

سیدرضا موءدب: ارزیابی و نظارت، در مرحله نخست متقابل و عمومی است و همواره وجود داشته است و نتایج هر مرکزی همواره مورد قضاوت دیگران بوده است؛ ولی لازم است آن‏چنان که گفتم، یک موءسسه آموزشی ـ پژوهشی از طرف حوزه تأسیس و با مدیریت کلان و علمی، بر فعالیت‏های قرآن‏پژوهان نظارت و در موارد لازم برخورد مناسب ـ مانند بررسی جلسات نقد، مناظره و گفت وگوی متقابل ـ داشته باشد، تا از نشر برخی آثار منحرف جلوگیری شود و تحقیقات و آثار علمی، مستند و معتبر و جدید باشد.

علی احمد ناصح: متأسفانه در حال حاضر چنین نهادی عملاً وجود ندارد، و این همان خلأ و نقطه ضعف بزرگی است که به ضرورت آن در پاسخ سوءال دوم اشاره گردید. اگر مرکزی به دور از تنگ‏نظری‏ها و جناح‏بازی‏ها به شکلی فراگیر، با حضور کلیه صاحب‏نظران در این عرصه و نیز با مشارکت جدی مراکز ذی‏ربط شکل گیرد و همگی احساس مشارکت جدی نسبت به تصمیم‏گیری‏ها و فعالیت‏های آن داشته باشند، می‏تواند کار نظارت و ارزیابی و نیز سیاست‏گذاری و هدایت همه مراکز را به عهده گیرد. در چنین مرکزی، همه طرح‏ها می‏تواند مورد مطالعه جدّی قرار گیرد و در صورت تصویب و ضرورت پرداختن به آن، امکانات لازم تهیه و مجری شایسته تعیین و کار تا پایان پی‏گیری شود.

علی نصیری: در طرحی که پیشنهاد داده‏ام، این نظارت و ارزیابی قابل اجرا است.

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 312)
——————————————————————————–

پژوهش و حوزه: نقش و رسالت مدیریت حوزه ـ به ویژه معاونت پژوهشی ـ در سامان‏دهی فعالیت‏های قرآن‏پژوهی چیست؟

علی اکبر بابایی: به گمان حقیر نقش مدیریت حوزه در این مورد تاکنون بسیار ضعیف بوده است، ولی شاید مناسب‏ترین نهاد برای تحقق پیشنهادهای فوق معاونت پژوهشی حوزه باشد.

علی خراسانی: بدون تردید مدیریت حوزه در خصوص مراکز پژوهشی و به‏ویژه پژوهش‏های قرآنی می‏تواند نقش بسیار مهمی داشته باشد. بیشترین رویکرد حوزه به مباحث قرآن و بحث‏های تفسیر بعد از انقلاب بوده است. از این‏رو فعالیت‏های قرآنی نیازمند توجه بیشتری است تا بتواند به جایگاه واقعی خود دست یابد. برای نیل به این هدف، مدیریت حوزه می‏تواند دروس معارف قرآنی را در برنامه آموزشی سطوح مختلف بگنجاند. بی‏تردید اگر در سطوح پایین‏تر به تفسیر و معارف قرآن توجه بیشتری بشود، در سطوح بالاتر دغدغه طلبه‏ها در این جهت بیشتر خواهد شد و نتایج بسیار خوبی را به دنبال خواهد داشت.

نقش دیگری که مدیریت حوزه می‏تواند داشته باشد، نسبت به نیازهای پژوهشی و ضرورت‏های پژوهشی است. اگر مدیریت حوزه بتواند طلاب حوزه را با چالش‏ها و نیازهای موجود در عرصه تفسیر و معارف قرآن، درگیر سازد، بسیاری از طلبه‏های فاضل حوزه با دیدن این چالش‏ها و مشکلات، نیازهای جامعه را در سطوح مختلف حتی سطح جهانی احساس کرده، دست به کار می‏شوند و در این زمینه به پژوهش می‏پردازند و چه بسا آثار خوبی را ارائه و عرضه می‏کنند.

نقش دیگری که مدیریت حوزه می‏تواند داشته باشد، حمایت مادی و معنوی از پژوهشگران است. اگر این حمایت وجود داشته باشد، حوزویان بیشتر تشویق می‏شوند تا در این عرصه قدم بردارند. برگزاری همایش و جلسات تشویق و تجلیل از پژوهشگران قرآنی از راهکارهایی است که مدیریت حوزه می‏تواند در این جهت نقش داشته باشد. انتخاب آثار برگزیده قرآنی، مطمئناً می‏تواند به تشویق بیشتر اهل قلم و پژوهشگران و قرآن‏پژوهان بینجامد. از نکات دیگری که باید بر آن تأکید ورزید و مدیریت حوزه می‏تواند در این جهت تأثیرگذار باشد، موضوع پایان‏نامه‏ها است. موضوعات بیشتری را می‏توان به مباحث قرآنی اختصاص داد و به آن توجه بیشتری

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 313)
——————————————————————————–

کرد تا طلابِ علاقه‏مند به مطالعاتِ قرآنی، بتوانند تحقیقات بیشتری را در حول مباحث قرآن پدید آورند. مدیریت حوزه می‏تواند با یک برنامه‏ریزی دقیق و ارتباط با مراکز قرآن‏پژوهی بسیاری از تنگناهایی که امروزه برای راهنمایی این پایان‏نامه‏ها و داوری آنها وجود دارد، برطرف کند؛ در نتیجه، هر سال شاهد ده‏ها و بلکه صدها پایان نامه قرآنی خواهیم بود. تردیدی نیست اگر طلبه‏ها در این زمینه وارد بشوند و دغدغه بحث‏های قرآنی و موضوعات قرآنی داشته باشند، سربلند بیرون می‏آیند و تحقیقات بسیار عمیق و ژرفی را انجام خواهند داد. امروزه بسیاری از طلبه‏ها با آموزش‏هایی که دیده‏اند، می‏توانند به زبان روز بنویسند. بالطبع نیازهای جامعه اسلامی و بلکه جامعه جهانی با این تحقیقات و با این موضوعات قرآنی که انجام خواهد شد، تا حدی پاسخ داده می‏شود و تحولی علمی در سطح پژوهش‏های قرآنی رخ خواهد داد. ان شاء الله

عبدالحسین خسروپناه: مرکز مدیریت و معاونت پژوهشی حوزه در رشد و بالندگی و سامان‏دهی فعالیت‏های قرآنی با توجه به وظایف ذیل می‏تواند، موءثر باشد:

1. برگزاری جلسات متعدد میان مدیران مراکز و گروه‏های پژوهشیِ قرآنی، جهت هماهنگ‏سازی و تعیین سیاست‏ها و اصول راهبردی و چشم‏انداز و برنامه‏های سامان‏دهی پژوهش‏های قرآنی.

2. در معرض قرار دادن فعالیت‏های انجام شده پژوهشی و طرح‏های در دست اقدام قرآنی، به صورت نمایشگاه سالانه جهت اطلاع‏رسانی به محققان قرآن‏پژوه.

3. برگزاری همایش تخصصی کتاب سال حوزه با هدف قدردانی از پژوهشگران قرآنی، و معرفی آثار ممتاز.

4. پشتیبانی از مراکز قرآنی جهت برگزاری کرسی‏های نظریه‏پردازی.

5. همکاری در چاپ و نشر آثار ارزشمند قرآنی و حمایت مناسب از محققان قرآن‏پژوه.

محمدعلی رضایی: در جلسه‏ای که 17 / 12 / 83 در محضر مقام معظم رهبری بودیم، پیشنهاد تشکیل مرکز هماهنگی مراکز پژوهشی مطرح شد که با استقبال ایشان رو به رو شد و تأکید کردند که مرکز مدیریت حوزه هر چه زودتر تکلیف این کار را روشن سازد. انصافاً هم حق با ایشان بود؛ چون هفتصد نهاد قرآنی در سطح کشور داریم که

پژوهش و حوزه » شماره 19 (صفحه 314)
——————————————————————————–

هدایت آنها تشکیلات مفصلی مثل سازمان تبلیغات را می‏طلبد؛ ولی در حوزه ـ با نهادهای پژوهشی و آموزشی خود ـ سامان‏دهی آن راحت‏تر و آسان‏تر است. به هر حال به نظر می‏رسد مدیریت حوزه ـ به‏ویژه معاونت پژوهشی ـ در این زمینه باید نقش جدی داشته باشد. به نظر می‏رسد بهترین کار، راه‏اندازی انجمن‏های علمی است یا حداقل می‏تواند یکی از گزینه‏های خوب در این زمینه باشد. ما خود در انجمن قرآن‏پژوهی از آغاز سعی کردیم مراکز آموزشی و پژوهشی سطح قم را به نحوی در هیئت موءسس و هیئت مدیره شریک بکنیم. مدیریت حوزه و معاونت پژوهشی و بازوهایشان باید این کار را انجام بدهند. البته این دستوری نیست، یعنی این طوری نیست که دستور بدهی که فردا تمام مراکز پژوهشی ـ آموزشی قم باید جمع بشوند و فلان کار را انجام بدهند یا فلان کار را انجام ندهند. آنها باید خودشان را تشکل بدهند. این مراکز نیروهای علمی و فکری و سرمایه‏های حوزه هستند. خودشان باید کارهایشان را سازمان بدهند؛ از کارهای تکراری و انحرافی بپرهیزند و امکانات را متناسب با توان و نیاز مراکز تقسیم نمایند. باید کاری کرد که مراکز از درون کارشان را سامان بدهند و مدیریت حوزه و معاونت پژوهشی، نقش هدایتی و حمایتی داشته باشد. البته باید این نکته را یادآور شد که مرکز مدیریت حوزه، نهادی قانونی و شرعی است و باید از آن اطاعت بشود. بنابراین ممکن است در یک بخش دستوری عمل بکند و در بخش دیگر هدایتی و حمایتی. سخن بر سر نوع عملکرد است که به تناسب موضوع فرق خواهد کرد.

سیدرضا موءدب: مدیریت حوزه به‏ویژه بخش معاونت پژوهشی، نقش مهمی را در هماهنگی و هم‏اندیشی بین محققان حوزه مطالعات قرآنی دارد. این مرکز با اقدام شایسته خود در تشکیل انجمن قرآن‏پژوهان، توانسته است جمعی از مرزبانان حوزه قرآن را در کنار هم گرد آورد؛ ولی انجمن نیازمند حمایت‏های مالی و مدیریتی است تا پیشرفت مناسب را دارا باشد.

مدیریت پژوهشی حوزه با تقویت و نظارت بر فعالیت انجمن‏ها و فراهم‏سازی هم‏اندیشی بین انجمن‏های قرآن، کلام و… می‏تواند تعامل فکری ایجاد نماید تا حاصل پیوند اعضای انجمن و پیوند آنها با دیگر انجمن‏ها، تولید علم را سرعت بخشد. از دیگر اقدامات زیبنده معاونت پژوهشی، تشویق زمینه‏سازان فعالیت و تحقیقات جمعی و گروهی است که خواهد توانست از تضارب و تقارب اندیشه‏ها، نظریه پردازی جدید، شکل بگیرد.

پایان مقاله