تشکیل بیست و سومین جلسه نقد شبهات قرآنی

در این نشست حجت الاسلام قدسی بخش دوم بحث خویش که اختصاص به جایگاه تأویل در روایات داشت ارائه داد .  ایشان در مقدمه به بیان خلاصه ای از نشست گذشته پرداخت و گفت : تأویل در لغت به معنای ارجاع الی اصل و مآل است و همین معنای لغوی در تمامی کاربردهای قرآنی تأویل جاری است . به عنوان نمونه در جریان داستان تعبیر خواب توسط حضرت یوسف(ع) به همان معنای ارجاع الی اصل و مآل است .البته باید به این نکته توجه داشت اینکه ارجاع و متعلقاتش به تناسب هر موضوع و مورد فرق می کند . لذا گاهی تاویل به معنای مصدری و گاه به معنای اسم مصدری بکار می رود یعنی مصدر به معنای اسم مفعول آمده است.برخی مفسران در معنای آیه «احسن القصص» قصص را به فتح قاف می خوانند که معنای مصدری است یعنی بهترین قصه‌پردازی است به عبارت دیگر خداوند بهترین قصه گوست . و برخی دیگر قصص را به کسر قاف خوانده اند و به معنای اسم مصدری گرفته اند یعنی سوره یوسف بهترین  قصه‌ها است .وی ادامه داد : با فحص و جستجویی که در کارکرد تأویل در روایات انجام شد به این نتیجه رسیدیم که تأویل در روایات معنایی ورای معنای لغوی و کارکرد قرآنی ندارد و برای آن معنای جداگانه و حقیقت شرعیه جعل نشده است.استاد قدسی با اشاره به اینکه تأویل از اصطلحات پرکاربرد در السنه فقها نیز بوده است افزود : با دقت در کلمات و عبارتهای فقهاء گذشته از علامه مجلسی و شیخ طوسی و سید رضی پی می بریم که انها نیز همین معنای  لغوی را از تأویل اراده کرده اند .پس نتیجه می گیریم که تأویل همان تفسیر است و همان کارکرد پرده برداری و بازنمایی که تفسیر دارد تأویل نیز همان کار را انجام می دهد و نسبت میان تأویل و تفسیر عموم و خصوص مطلق است یعنی هر تأویلی تفسیر است ولی هر تفسیری تأویل نیست. وی در ادامه به نقد دیدگاه دکترنصیری که در جلسه گذشته مطرح نمودند پرداخت و گفت : آقای نصیری معتقد است که تأویل دارای سه معنا است که عبارتند از : اول : توجیه المتشابه ؛ که این همان تفسیر متشابه است.دوم: رهیافت به باطن آیات؛ که اگر مراد از باطن آیات همان کدها و رمزهاست که مخاطبان اصلی قرآن می فهمند برای این مورد آقای نصیری یک مورد و نمونه استعمال ذکر کنند و اگر به معنای همان لُبِّ آیه باشد این همان سخن ماست که تأویل در اینجا به معنای تفسیر است. سوم: تأویل به معنای جری؛  که توضیح اینکه هر آیه یک مصداق تنزیلی دارد و یک مصداق تأویلی که با گذر زمان مصادیق تأویلی ان خواهند آمد و به نظر من حمل آیه به مصادیق تأویلی آن همان تفسیر است.در ادامه نشست آقای رستم نژاد پرسش هایی را  از آقای قدسی مطرح نمود . وی با بیان اینکه هنوز این موضوع جای بحث و گفتگوی فراوان دارد گفت: به نظر من یکی از دیدگاههای مطرح و پرمناقشه در باب تأویل دیدگاه علامه طباطبایی می باشد که در یک نشست مستقل باید به بررسی آن نیز نشست . اما چند سؤال از آقای قدسی برای فهم بهتر از دیدگاه ایشان مطرح کنم : اول : در اینکه در برخی از استعمالات ، تأویل به معنای تفسیر باشد شکی نیست . اما در مورادی که امام معصوم این دو واژه را در عرض هم استعمال کرده است ، آیا باز همین نسبت تساوی را دارند ؟ مثلاً حضرت می فرماید : قرآن دارای تنزیل است وتأویل یا در جای دیگر امده است «اذا جاء تأویلها … » آیا واقعا در اینجا میتوان گفت منظور امام «اذا جاء تنزیلها بوده است»؟! پس پرواضح است که میان تفسیر و تأویل تفاوت است و تأویل کارکرد خاص خود را دارد .شما بالاخره می خواهید تفسیر را جزو مفاهیم و معانی بدانید یا مصادیق؟ من از سخن شما دو برداشت کردم . زیرا تفسیر در جایی است که سخن از پرده برداری از مفاهیم و مدالیل آیه به میان می آید . اما در «اذا جاء تأویلها » شما می گویید منظور از تأویل مصداق است و شما از تفسیر فاصله می‌گیرید .در ادامه آقای قدسی در پاسخ به سؤالات مطرح شده گفت : منظور من از مصداق همان مفهوم جامع آیه است .آیه یک مصداق خارجی دارد و یک مصداق تأویلی که در آینده می آیند و در زمان امام صادق تعدای از این مصادیق تأویلی آیه از قیبل امام حسن و حسین وسجاد و باقر (علیهم السلام) گذشتند وبرخی مصادیق نیز بعد از حضرت می آیند .رستم نژاد : اینها که مصادیق تأویلی آیات اند نه تفسیر آنها .قدسی : اتفاقا همه آنها تفسیر آیه هستند .رستم نژاد : در این صورت چرا امام می فرماید : تنزیل ظهر آیه است و تأویل را می گوید در آینده می آیند . این امر خود نشان از این نکته است که میان ظهر و تفسیر با تأویل تفاوت است.قدسی : تفسیر لایه های فراوانی دارد که به باطن آیه می رسد که جان و لبّ آیه است و مصادیق فراوان دارد.رستم نژاد : به نظر می رسد سرّ  این که امام دو تعبیر آورده است و تنویع را مدنظر داشته بیان تفاوت کارکرد تفسیر و تأویل است.قدسی : امام می خواهد بگوید ظاهربین نباشید ، بلکه از پوسته عبور کنید و به مغز کلام بروید.رستم‌نژاد : به نظر من کلام شما تکلّف دارد . پرسش دیگر این است : شما در معنای تأویل می گویید همان ارجاع دادن است. این عمل ارجاع دادن کار مفسر است یا عمل خود تأویل است و مفسر هیچ نقشی نمی تواند ایفا کند؟ فرق سخن شما با سخن ابن تیمیه در چیست؟قدسی: گاهی آن عمل خارجی ما را  از ابهام خارج می کند و گاهی کلمات مفسر.استاد حیدری در ادامه از آقای قدسی پرسیدند : در ساختارهای روایی که دو واژه تأویل و تفسیر هم افق آمده اند معنای تأویل چیست؟ آیا مترادف با تفسیر است یا خیر؟قدسی: در مورادی که در ]
]>