عنوان بحثی که تصميم گرفتهام عرض کنم «روششناسی اجتهاد روایتمحور و فقاهتمدار» است. این عنوان را براي حاصل حدود شش سال پژوهش مستمر انتخاب کردهام. بیش از سه دهه است که در حوزه، از مشهد تا قم، خدمت اساتید بزرگواری رسیدهام و روشهای مختلف مبانی و مباحث اجتهاد این بزرگواران را تجربه کردهام. مایل بودم سرمایهای را که در بخشهای مختلف مقدمات و سطوح، بهويژه اصول و فقه و ديگر زمينههاي مطالعاتی وجود دارد، در بحث فقه، مجسد و کاربردی کنم.
مدتی در فکر بودم كه كداميك از روشهاي فعلي را انتخاب كنم که به نظرم رسید بحث خارج فقه مبتنی بر خود روایت اهل بیت مناسب است؛ مثلاً وسائل الشیعه که انصافاً موسوعه جامعی از روایات فقهی است. شاید بیش از یک سال مطالعات اولیه انجام گرفت. این كتاب و روش مولف را ده سال قبل در کتاب درسنامه حدیثشناسی و آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهل سنت معرفی کرده بودم.
پس از مطالعات اولیه و مشورت با دوستان به این نتیجه رسیدم كه اگر بخواهيم بر روي 35 هزار روایت کتاب وسائل کار کنیم، زمان زیادی میبرد. از طرفی هم اگر بخواهیم فقط به عبادیات این کتاب بپردازيم، بیش از ده سال وقت لازم دارد و بخش معاملات بمعنی الاعم، مباحث سیاسی و اجتماعی را که در روایات آمده است نيز از دست میدهیم؛ در نتیجه به نظرم رسید دو بخش از وسائل را مبنای کار قرار بدهیم. از اول از کتاب الطهاره و از وسط از کتاب الجهاد، جلد 15، شروع کنیم.
الان سال پنجم است که تدریس خارج فقه بر مبنای دو بخش کتاب وسائل ادامه یافته است. از کتاب الطهاره بخشهای آبها، آب مطلق و مضاف، ابواب الاسئار، نواقض وضو و ابواب تخلی بحث شد و الان در اواخر بحث جنابت هستیم؛ کتاب الجهاد به پایان رسیده و بخش قابل توجهی از مباحث کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر ارایه شده است.
این مقدمه را عرض کردم که بگویم ایدهای که مطرح میکنم، بر پیشینه تحصیل و تلمذ، مطالعات ده سال پيش بر روی وسائل، پژوهش سه چهار سال اخیر و پنج سال تدريس خارج فقه، مبتنی است. دستكم يك دهه بر روي اين ایده تفکر و تأمل شده است.
روشهای مختلف اجتهاد از آغاز تا کنون
مطالعات تاریخی ادوار اجتهاد نشان میدهد که از آغاز سده چهارم، يعني از دوره مرحوم کلینی، به این سو، ما چهار روش در اجتهاد داشتهایم:
اجتهاد روایتمحور؛ بر مبنای این روش، فقیه دیدگاه خود را مبتنی بر روایات ارایه میکند و از اظهار نظر و کاربست روش رایج اجتهادی پرهیز مینماید. مبنای اين روش، روایت است. اجتهاد روایتمحور کلا مبنی بر روایات است و اظهار نظر بسيار كمي در آن شكل ميگيرد. . اين روش را امثال مرحوم کلینی، مرحوم علی ابنبابویه قمی، پدر شیخ صدوق، شیخ صدوق و فیض دنبال کردهاند. بهترین شاهد آن کتاب «من لایحضره الفقیه» شیخ صدوق است که در آن آراء و فتاوای فقهی صدوق بر مبانی روایات ارایه شده است.
مقصود از روش «اجتهاد روایت محور» آن است که فقیه به جای ارایه دیدگاههای فقهی و نقض و ابرام آنها، نصّ عبارتهای معصوم را نقل کرده و آن را مبنای فتوای خود قرار میدهد.
این کار خود به سه صورت انجام گرفته است:
بسان شیخ حر عاملی نص روایات معصوم ذکر شده و با عنوان گذاری باب، نوع چیدمان و اظهار نظرهای کوتاه که در لابلای روایات انجام میشود، دیدگاههای پدید آورنده بازتاب داده میشود.
بسان والد شیخ صدوق؛ علی بن بابویه قمی در کتاب الهدایة نص روایات معصومان به صورت تضمین، مورد توجه قرار گرفته و بسان رسالههای توضیح المسائل دوران ما، فتاوا و دیدگاههای فقهی در آن انعکاس مییابد. به عبارت روشنتر، در متن کتاب نصّ روایات ذکر نشده، اما عبارتهای مولف سراسر برگرفته از متن روایات است.
بسان شیخ صدوق گاه عین روایات و گاه متن فتوا و و دیدگاههای فقهی ذکر شده است.
از جمله ویژگیهای این روش میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: 1. ذکر نصوص روایی به عنوان فتوا؛ 2. عدم ارایه مباحث فقه الحدیثی؛ 3. فقدان اجتهادات فقهی؛ 4. عدم اهتمام به آراء فقهی فقهاء.
اجتهاد روایتمحور و فقاهتمدار؛ این روش را امثال شیخ طوسی و صاحب النجعه، مرحوم علامه شوشتری، دنبال کردهاند. بر اساس این روش، فقیه نخست روایات را به تفصیل ذکر میکند و در پایان یا لابلای آنها نظر خود را اعلام میکند.
کتاب تهذیب الاحکام نمونه خوبی برای نشان دادن این روش است که در حقیقت باید آن را شرح روایی کتاب المقنعة شیخ مفید دانست. چنان که کتاب النجعة شرح روایی کتاب اللمعة به شمار می رود.
بر أساس روش «اجتهاد فقاهت مدار و روایت محور» دیدگاه یک فقیه مبنای فتوا قرار گرفته و روایات به عنوان شرحی بر آن دیدگاه ارایه میگردد. از شیخ طوسی و علامه شوشتری میتوان به عنوان نمایندگان این روش نام برد.
روش شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام بدین صورت است که نخست عبارت فقهی کتاب المقنعة استاد خود؛ شیخ مفید را ذکر میکند و سپس در شرح و دفاع از دیدگاه فقهی او، روایات را ذکر میکند.
شبیه چنین روشی را علامه شوشتری در کتاب النُجعة مورد استفاده قرار داده است؛ به این معنا که نخست عبارتهای کتاب شرح اللمعة را ذکر میکند و سپس روایات را به عنوان شرح آنها مورد بررسی قرار میدهد.
اجتهادات فقهی اندک و کاربست اندک مبانی فقه الحدیث از جمله ویژگیهای این روش است.
اجتهاد فقاهتمحور و روایتمدار؛ این روش اجتهاد روش ساری و جاری و حاکم بر حوزههای ما در طول این هزار سال است که از ابنابیعقیل عمانی به این طرف شروع شده است. بر اساس آنچه مرحوم علامه حلی میگوید، این تفکر کاملا دايرمدار اجتهاد، فقاهت و استنباط است؛ يعني فقاهتمحور و مراجعه به روایات در مرحله بعد قرار ميگيرد. این تفکر از بعد از شیخ طوسی و ميشود گفت از بعد از علامه و محقق تا شیخ انصاری و شاگردانش رواج داشته است.
بر اساس این روش یکی از فروعات فقهی و عموماً برگرفته از یک متن مختصر فقهی ذکر میشود آن گاه به تفصیل دلایل موافقان و موافقان مورد بررسی قرار گرفته و به برخی از روایات برای تایید یا نقد یک دیدگاه استناد میشود.
عموم آثار فقهی شیخ طوسی همچون خلاف، النهایة، المبسوط و آثار فقهی علامه حلی همچون تذکرة الفقهاء، منتهی المطلب و موسوعههای فقهی نظیر جامع المقاصد، مسالک الفهام، مجمع الفائده، مفتاح الکرامة و جواهر الکلام بر اساس همین روش شکل گرفتهاند.
روش «اجتهاد فقاهت محور و روایت مدار» رایجترین روش فقهی است که طی سدههای متمادی مورد توجه فقهیان شیعه قرار گرفته و عموم موسوعههای فقهی بر أساس این روش فراهم آمدهاند.
بر أساس این روش، عموماً یک کتاب مختصر فقهی همچون شرائعالاحکام و عروة الوثقی به عنوان محور کار فقهی قرار میگیرد و پس از ذکر عبارتهای فقهی آن، دیدگاه موافقان و مخالفان به صورت تفصیلی مورد بررسی قرار گرفته و در کنار آنها مدالیل روایات مورد توجه قرار میگیرد.
در این روش، اجتهاد به معنای رایج کلمه که در آن عقل و استنباطات عقلی از جایگاه ویژهای برخوردار است، در فقه راه یافته و فرآیند اجتهاد به جای تکیه اساسی بر نصّ روایات معصوم، از مبانی و روشهای عقلی و اجتهادی برای فهم مدالیل روایات بهره میگیرد.
علامه حلی معتقد است که ابن ابی عقیل (معاصر کلینی) نخستین فقیه شیعه است که در کتاب المتمسك بحبل آل الرسول این روش را مورد استفاده قرار داد و پس از او اکثریت قاطع فقهاء از همین روش برای واکاوی مباحث و مسایل فقهی استفاده میکنند.
برای این روش ویژگیهای ذیل را میتوان برشمرد: 1. ذکر آراء فقهی با الهام از روایات؛ 2. بهرهگیری از اصول فقه و اجتهاد؛ 3. ارایه استدلال و براهین عقلی و نقلی برای دفاع از آراء؛ 4. استفاده محدود از روایات در دفاع از آراء؛ 5. استفاده از متون مختصر فقهی نظیر شرایع الاسلام، عروة الوثقی و وسیلة النجاة ؛ 6. اشراب آراء فقهی در دفاع یا رد دیدگاهها؛ 7. کاربست روش فقه مقارن به صورت محدود.
اجتهاد روایتمحور و فقاهتمدار؛ نام اين روش را خودم گذاشتهام و دنبال كردن آن را پسندیدهام. این روش علاوه بر اينكه امتیازات روش گذشته را دارد، در جهات دیگر نيز ما را چند قدم جلو ميبرد. اگر کسی این بحث را دنبال کند و بگوید شما در برابر این همه فقيه و مجتهد ايستادهايد، میگویم طبع علم همین است. میخواهم این روشها را مقداری توضیح بدهم.
بر أساس آن در مرحله نخست، متن روایات بر أساس کتبی همچون وسائلالشیعة مورد توجه قرار میگیرد و در کنار استخراج مدالیل روایات، آراء فقهی مورد بررسی و مداقه قرار گرفته و در نهایت استنتاج فقهی ارایه میگردد.
از نگاه ما روش اخباریان و اصولیان با همه احترامی که برای آنان قائل هستیم و همه خدمات علمی آنان را ارج مینهیم، با کاستیهایی روبرو است؛ زیرا اخباریان با اعلام بی اعتباری عقل به عنوان یکی از ادله و منابع استنباط، عملاً فرآیند استنباط و اجتهاد و به عبارتی روشنتر، فرآیند دقیق و موشکافانه در فهم متون آیات و روایات که أمثال شیخ انصاری و صاحب جواهر دنبال کردند، را کنار نهادند.
در روش رایج نیز به میزان کافی روایات اهل بیت (ع) مورد توجه قرار نمیگیرند؛ به این معنا که از یک سو در عموم موارد تنها شمار اندکی از روایات بابهای مختلف فقهی مورد توجه قرار میگیرد و از سویی دیگر، از میان مدالیل مختلف روایات اهل بیت (ع)، تنها در باره مدالیل فقهی به معنای خاص، گفت و گو میشود.
این در حالی است که دستیابی به دیدگاه شارع مقدس و ارائه نقطه نظر جامع در هر زمینه از أبواب فقهی، به بررسی دقیق همه روایات آن باب و واکاوی موشکافانه همه مدالیل آنها باب بستگی تام دارد.
از سویی دیگر، روش «روایت محور و فقاهت مدار» آثار و نتایج موثری را در پی میآورد که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: 1. دستیابی به قواعد عام فقهی؛ 2. امکان استخراج مسائل مستحدثه؛ 3. شناخت مقاصد شریعت؛ 4. آشنایی با علل تشریع احکام؛ 5. آشنایی با چگونگی تشریع احکام؛ 6. شناخت آثار و پیامدهای اعمال؛ 7. آگاهی از چگونگی تشریع در امتهای گذشته؛ 8. شناخت مذاهب فقهی مخالف.
روش فقهی روایت محور و فقاهت مدار
روش فقهی روایت محور و فقاهت مدار که مبنای تدریس فقهی ما قرار دارد، افزون بر برخورداری از امتیازات روشهاي ديگر، مزايايي دیگری نیز دارد. در اين روش به جای اینکه متن فقهی از یک فقیه، شرایع باشد یا عروه، را مبنا قرار بدهیم، متن روایات را مبنا قرار میدهیم. كتاب وسائل جامعیت دارد و افزون بر کتب اربعه، حدود 70 کتاب دیگر را بررسي كرده است. اولین ویژگی این روش این است که از متن روایت استفاده میکنیم و پس از آن، بررسیهای لازم برای اثبات صدور روایت از معصوم را انجام ميدهيم تا بدانيم اعتبار اين روایت از نظر سند چقدر است. مشكلي كه وجود دارد اين است كه شیخ حر گاهی روایت را به صورت بریده ذکر میکند و حديث را تقطیع میکند، در نتيجه ناگزیر بايد متن کامل روايت را پيدا كنيم. پس از آن بايد روایات مقارن و مشابه را بيابيم که ایشان معمولاً در یک باب میچیند. مسئله بعدی این است که تمام آموزههایی را که از همان روایت به دست ميآيد، به صورت بریدهبریده و بندبند روایت، تقطیع و معنا شود؛ یعنی ببينيم هر کدام ناظر به چه مسئلهاي است و از این روایت یا از مجموع روایات این مسئله یا باب چه قواعد و نتایج فقهی به دست ميآيد. تمام بحثهای اصولی و اجتهادی و مبانی همه باید در اینجا استفاده شود. بعد از اینها به آرای فقیهان برمیگردیم.
در اين روش آنچه معصوم گفته است در دستور اصلی كار قرار ميگيرد و هيچ روایتي از قلم نمیافتد؛ یعنی اگر در روش سوم مثلاً از صد روایت پنج تا يا ده تا دیده شود، در اين روش تکتک روایات خوانده میشود؛ این نگاه خیلی جامع است. پس از این كار، به مناسبت هر بحث، آرای فقهی را ميبينیم. در اینجا هم تقریباً بیشتر آرای فقهی از گذشته تا دوره معاصر بررسی میشود؛ زیرا معتقدم اگرچه زمان زیاد میبرد، سیر تاریخی آرا مهم است.
انصاف این است که موسوعههای فقهی فراواني داریم و ديدن همه اينها کار سختی است؛ اما عمده و اهمّ منابع فقهی از آغاز تا الان، دیده ميشود؛ زحمت زيادي است، اما بسیار مؤثر است. چون ما اول روایت را دیدهایم و بعد نظرات معصوم را اختیار کردهایم. به یک معنا تحت تأثیر آرا قرار نگرفتهایم؛ مهم این است که معصوم چه میگوید.
روایت زمینهها، جهات و نگاههای مختلف را در اختیار ما میگذارد، ما نيز داوری نهایی نميکنیم، بلكه این یک استنتاج بدوی است. پس از آن آرای فقها را بررسي ميكنيم كه چه جنبههای فقه الحدیثی دارند و چه جنبههای فقهی. همه اینها بازخوانی میشود. آرا بررسی میشود و با نتایجی که از روایات گرفته شده است به نوعي، مقارنه و مقایسه میشود. به اين ترتيب انسان میتواند بهراحتي نتیجه بگیرد و ترجیح بدهد که سخن معصوم چه بوده و فقیه چه فهمیده است.
رهنامه: در روشی که فرمودید، چون محور روایت است، برداشت متقدمان شیعه بسيار مهم است؛ آيا نوع نگاه آنان به روايت و فهم آنان بر نگاه و فهم فقهای معاصر رجحان دارد؟
استاد: بله، این میتواند یکی از امتیازات این روش باشد؛ زيرا برای دستیابی به مدالیل روایات، شروح روایات مورد توجه قرار میگیرد؛ مثلاً اگر روایت از کافی باشد نظر ملاصالح یا ملاصدرا یا علامه مجلسی را ميبينیم يا اگر از من لایحضر باشد، سخن مجلسی اول در روضة المتقین و لوامع صاحبقرانی مورد بررسی قرار می گیرد و اگر از تهذیب باشد، شرح ملاذ الاخیار علامه مجلسی مورد بررسی قرار میگیرد.
از سویی دیگر، با توجه به پدیده تقطیع در وسائل، روایت کامل را فراخوان میکنیم؛ چنان که درنگریستن در روایات مقارن یا مشابه در منابع حدیثی مورد توجه قرار میگیرد. حتی روایات نبوي، که در منابع اهل سنت؛ همچون صحاح و سنن آمده با آثار شيعي مقايسه ميشود، تا از این طریق تابناکی جوامع ما مشخص شود. مرحوم شیخ طوسی و علامه حلي در آثارشان به فقه مقارن توجه داشتند که الان کمتر دیده میشود؛ هست، ولی متروک شده است.
رهنامه: اگر قرار است در فقه نوآوری و تولید علمی صورت بگیرد، حتماً باید از خاستگاه فقه، يعني حدیث، و با محوریت حدیث باشد. به نظر ميرسد مزیت دیگر اين روش این باشد که تولید علم و نوآوری دقیقتر ميشود و بر پایه خودش قرار ميگیرد؟
استاد:
بله، این را به تجربه دریافتهایم و آرام آرام بیشتر آشکار میشود. تأکید میکنم که این روش، روش اخباریها نيست، که به اخباریگري متهم شود. آنان بدون هیچ استنباط و اجتهادی، کلاً روایتمحور عمل ميکردند. بيشتر اخباريان کاربست مبانی اجتهاد و فهم، فقه الحدیث، اصول و اینها را اصلاً قبول ندارند و آن را به معنای کاربست اجتهاد و استنباط و به نوعی عقل گرایی در برخورد با فقه و روایات اهل بیت (ع) دانسته و مردود میدانند. اما روشي كه مبنای ما در روش فقهی است، روش فقاهتمحور است و براي فهم و استنباط و استدلال روایات، آرا ديده ميشوند. در روش سوم نیز روایت متن کار نیست؛ اما در روش چهارم روایت را متن قرار ميدهیم. ما راه میانه را انتخاب کردیم که هم سهم روایات در برداشت آراء فقهی بيشتر شود و هم استنباط و اجتهاد رایج در فرآیند استنباط در نظر گرفته شود.
فواید روش فقهی روایت محور و فقاهت مدار
برای روش چهارم؛ یعنی روش فقهی روایت محور و فقاهت مدار فوائد مختلفی میتوان برشمرد. یکی از آنها دستیابی به قواعد عام فقهی است. قواعد فقهی سرمایه هنگفتی است که از مرحوم بجنوردی تا آیتالله مکارم و دیگران بر روي آنها کار کردهاند. عموم فقها این قواعد را بر اساس روش قیاسی بکار برده و از آنها در ابواب مختلف فقهی بهره گرفتهاند. ما معتقدیم کارمدترین راه برای استخراج قواعد فقهی روش اسقراء و مراجعه مستقیم به روایات است. اگر به روایات برگردیم، چون روش استقرا است، به رغم پرزحمت بودن، اما نتیجه بالایی دارد،
از جمله فوائد این روش امکان استخراج مسائل مستحدثه است؛ یعنی خیلی جاها میتوانیم مسائل مستحدثه دربیاوریم. براي مثال در کتاب جهاد آمده است که «من بلغ رسالة غازٍ کان كمن اعتق رقبة»، يعني اگر کسی نامه سربازی را به خانوادهاش برساند مثل این است که بندهاي را آزاد کرده است؛ بنابر اين تشکیلاتی مثل ایثارگران، بنیاد شهید و حمایت از رزمندگان و شهدا از همین روایت قابل استخراج است و در حکومت کاملاً بنای روایی دارد. از اين روایت میتوان چنين برداشت كرد كه ميتوان برای خانواده کسانی که در میدان نبرد هستند یا به شهادت می رسند، می توان دستگاه حمایتی ايجاد کرد.
نیز مرحوم شیخ حر بابي به نام «نفقه نصرانی اذا کبر» دارد و در آنجا روایتي میآورد که حضرت امیر به یک پيرمرد نابینا و مسن برخورد کردند كه گدایی میکرد. آقا فرمودند: این کیست؟ گفتند: نصرانی است. ايشان فرمود: «زمانی که توان داشت از او کار كشيديد و حالا که ناتوان شده محرومش کردهاید؛ از بیتالمال به او بدهید». آنان گفتند پيرمرد نصراني است؛ بنابراين فكر ميكردند حقي ندارد. بر اساس این روایت به قیاس اولویت، تمام شهروندان مسلمان صاحب حق نسبت به حکومت خواهند بود و نظام تامین اجتماعی قابل برداشت خواهد بود. به عنوان نمونه میتوان گفت که فرد كار ميكند و حكومت از او حمايت ميكند و وقتي سن فرد بالا رفت، حكومت به او پول ميپردازد.
نمونه دیگر چگونگی تعامل با زندانیان است؛ امام صادق (عليهالسلام) در مسئلهای فرمودند: «هو الاسیر، الاسیر یطعم و ان کان یقدم للقتل»؛ یعنی بايد به اسير نان و آب بدهيد، حتي اگر قرار است اعدام شود. بعد فرمود: «ان علیاً علیه السلام کان یطعم من خلد فی السجن من بیت المال المسلمین». این مسئله تازه نیست و خیلی از فقها آن را حل کردهاند؛ اما سخن اين است كه ميتوانيم مبنایش را از روایات بگيريم. وقتي میگوید «من خلد في السجن» نشان میدهد که میتوانیم حكم زندان ابدی داشته باشيم. جریان جاویدانی در زندان خیلی جالب است؛ يعني در روايت داریم که یک نفر حبس ابد بشود. همچنين از عبارت «یقدم للقتل» برميآيد كه حكم بعضی از زندانیها ميتواند اعدام باشد. غربیها اعدام را رد ميكنند؛ ولي از نظر ما مبنای دینی دارد و در ارتداد و قتل نفس و جاهای دیگر جاري ميشود. نکته دیگر اینکه شنیدهام در برزیل زندانی هست که دولت به زندانيان میگوید در آنجا کشت و کار کنید و خودتان نان دربیاورید. ممکن است کسی بگوید به چه دلیل دولت باید نان زندانی و غذایش را بدهد، میگوییم روایت داریم كه از بیت المال بدهید.
از جمله فوائد این روش آگاهی از علل تشریع احکام و سیر تاریخی تشریع است که در شناخت مقاصد شریعت بسیار موثر است. به نظرم بعضی از مواقع علت احکام نگاه فقیه را به جوانب فقهی مسئله، تغییر میدهد. مثلاً ممکن است فقیه بگوید ربطی به من ندارد كه وضو از کی و چگونه تشریع شد، ولي معتقدم دانستن آن در خود فقه اثر میگذارد. همه این مباحث توضیح میخواهد كه مجال نیست.
مبحث آثار و پیامدهای بعضی از کارها، يعني عقاب و ثواب نيز در فقه اثر میگذارد؛ براي مثال امام در جايي میگوید گفتن بسم الله بین دو وضو کفاره گناهان است و در جايي ديگر میفرماید اگر بسم الله بگويید طهارت همه اعضا است و اگر نگوييد فقط طهارت عضوی است که آب ریختهاید. پیامد اين بحث چیست؟ میگوید اگر بدون بسم الله وضو بگيريد، شیطان در وضو شریک میشود و دخالت ميکند؛ اما اين ثواب و این پیامد چه ربطی به فقیه دارد؟ به سخن علامه حلی و صاحب جواهر منتقل ميشويم كه وقتی تسمیه باشد طهارت و نورانیت به همه اعضا میدهد، نه فقط عضو وضو؛ این تکیه بر استحباب است. از سوي نيز میگوید ترک تسميه شرک شیطان است و تسمیه، ترک شیطان. بيان پيامد براي تسميه يا ترك آن براي بيان مرجوحیت ترک است تا تسمیه ترک نشود.
گاهی در بررسي یک روایت ميببینید مثلاً امام صادق(عليهالسلام) میگوید كه «مکتوب فی التوراة ان بيوتي في الأرض المساجد وإن زواري فيها عمارها فطوبى لعبد تطهر في بيته». خیلی جالب است. میگوید در تورات نوشته شده است. این بیان نشان می دهد اهتمام به طهارت و وضو حتی از خانه در میان ادیان گذشته وجود داشته است.
بعد میگوید «طوبی لعبد تطهر فی بیته». از اين بند، استحباب طهارت وضو از خانه به دست ميآيد؛ يعني در خانه این کار را بکنید. معلوم ميشود که طهارت وضو از خانه استحباب دارد، نه در مسجد. همچنين وقتي میگوییم وضوگرفتن يا غسلكردن کسی که میخواهد به زیارت معصوم برود، در تراث وجود داشته است، نگاه فقیه را باز میکند که مسئله ریشه تاریخی تشریع کجاست.
شناخت ضمائم فقهی محارب، بحث حاشیه یا نظارت، بسيار مهم است؛ براي مثال در بحث نواقض وضو فراوان سؤال میکردند «اگر دست به کنیز یا همسرمان بزنیم، وضویمان باطل است؟». امام میگويد دستزدن چيست؟ راوی میگوید: «ما تقول في الرجل يتوضأ ثم يدعو الجارية فتأخذ بيده حتى ينتهي إلى المسجد». میگوید برخي از فقهاي ما میگويند لامستم النساء، يعني اگر دست به زن بزني وضو باطل است. امام فرمود: چنين چيزي نيست و دست وضو را باطل نميكند، بلكه منظور خداوند همبستری است. روایت دیگري داریم که میگوید خدا ملامسه پنهاني را گفته و نخواسته آشکار شود؛ ملامسه پنهانی، نه لمس.
همچنين مکرر در بحث وضو دارد که امام باقر(عليهالسلام) میآید، حتي چند مجلس، جلوی اصحاب عمل میکند. چرا امام اینقدر تکرار کرد؟ میدانیم كه عثمان وضو را خراب کرد. امام توضیح میدهد که اینها یا سر را جزو وجه دانسته و سر را هم میشستند، یا گوش را داخل در وجه دانسته و آن را میشستند، یا گوش را جزو مسح ميدانستند و مسح میکردند.
مسئله آگاهی از شرایط صدور روایات اهميت دارد اینکه دور و بر مسئله چه بوده است؛ مثلاً پيرامون آب قلیل و کثیر چه بحثهايي بوده ست؟ راوی میگوید: «یا رسول الله إن حياضنا هذه تردها السباع والكلاب والبهائم». معلوم میشود که برکههای خاصي داشتهاند كه سگ داخل آن میرفته و حیوان بول میکرده است؛ حتی در جایی دارد که زنها پارچه عادت ماهانه شان را در آن میانداختهاند. با اين بيان، انسان فضا را میفهمد. نكته اينكه ائمه چه برخوردی کردهاند. شرایط سطوح، از نظر زمان و مکان، فرهنگ، روش برخورد با مخاطبان، شناخت فرق و مذاهب فکری، همه به توضیح نياز دارد.
به طور کلی آثار و نتایج روش روایت محور و فقهت مدار به پنج بخش قابل تقسیم است:
آثار فقهي: هشت فايده اول مال فقه بود: قواعد عام، مسائل مستحدثه، مقاصد شریعت، علل احکام، تشریع آثار، پیامد اعمال و چگونگی تشریع امتهای گذشته.
آثار فقه الحدیثی: مثل آگاهی از شرایط صدور روایات، روششناسی برخورد.
آثار اخلاقی: آشنایی با سیره اخلاقی اهل بیت، آشنایی با آموزههای اخلاقی ايشان و به دست آوردن سبک زندگی اسلامی.
آثار اعتقادی ـ معارفی: خداشناسی، پیامبرشناسی و امامشناسی، مثلاً شناخت جایگاه مقامات اهل بیت، شناخت روایات طبی، روش اهل بیت در تفسیر. اين مباحث مثالهاي فراواني دارد. مصاديق همه اینها را جمع کردهام و فقط نمونه آوردهام؛ فایل اولیه آن حدود 50 صفحه است.
به هر حال معتقدم که بايد روایات اهل بیت را سطر به سطر کار کنیم، نه به سبک اخباریها که تفکر و مبانی اجتهاد و فقه الحدیث را ممنوع ميدانند، بلكه روش اصولیان را به کار ببريم با اين تفاوت كه به جای آن که نخست دیدگاه فقیهان مبنا باشد، روايت مبنای کار قرار گيرد.
همچنين همه روايات هر باب را بخوانیم، نه تعدادي از آنها را و درباره هر روایت بحث کنیم. روایت اهل بیت نور است. من معتقدم با اين روش به فقه اکبر نزدیکتر میشویم و حتی استنباط فقهی ما عمق، سعه و واقعنمایی بیشتری پیدا میکند. روايات اهل بيت ايجاد نورانيت ميكند و برکات فراوانی دارد. عرض کردم كه در اين روش، روشهای رایج هم وجود دارند. امیدوارم کاری که شروع کردهایم به پايان برسد. بر اساس حساب خودمان، با این روش که حدود پنج روز در هفته مشغول هستیم، در هر باب بيش از پنج يا شش روایت را نمیتوانیم بخوانیم؛ با اين حساب بیست سال وقت میخواهد. این کار برکات فراواني دارد و نتایج بسياري میدهد.
آخرین عرضم اينكه روایات اهل بیت، آنطور که خودشان فرمودهاند، معدن است، نه در حد قرآن، بلكه بعد از قرآن؛ یعنی کلماتشان مثل گنج است. اگر اين معدن را باز کنید، از هر دری براي شما گنجي دارد. بخش عمده آن بحث فقه است؛ چون ما به روایات فقهی توجه میکنیم و در مدار فقه و فقاهت هستیم و روایات معارف، مثل باب الحجه، کتاب توحید را نمیخوانیم.
اين سرمایه عظیم كه در اختیار ما است، ما را در بحث فقهی مسلح میکند. خدا همه ما را رحمت کند و بیامرزد و عمر ما را با برکت کند. اعتقاد من این است که این روش میتواند جایگزین روش رایج باشد. به نظر من بايد اين روش در حوزههای ما حاکم شود، طلبهها را زودتر به روایت برسانیم و اینقدر در کتب و سطوح معطل نکنیم، بلكه این کار را در زمینه همه ابواب روایات؛ یعنی معارف و اخلاقيات دنبال کنیم.
عمیقا بر این باورم که بايد طلبهها را زودتر بر سر سفره معارف وحیانی ببریم. زمانی برای طلبه نمیگذاریم، بیست سال منتظر سطوح و آرا و اقوال میشود. معتقدم بايد همان روش مبانی اجتهاد را بیاوریم و وقف قرآن و روایات کنیم.
این که حضرت امیر (ع) فرمود: «الا ان كل حارث مبتلى فى حرثته و عاقبه عمله غير حرثه القرآن فكونوا من حرثته و اتباعه» یعنی چه؟ يعني هر چه در سرزمین وحی کشت کنیم كه این سرزمین برايمان ماندگار خواهد بود.
طبق این فرمایش با کار علمی در قرآن و احادیث یک ثانیه از عمرتان ضایع نمیشود. الحمدلله با روش فقهی که در این چند سال دنبال کرده ایم شماری از فضلا به طور منظم در بحثهای ما شرکت میکنند و بحث را مینویسند. دلم میخواهد بر پايه این بحثها شرحی بر وسائل ثبت و نوشته شود؛ برکتی است كه میماند. به این کار خوشبین و مبتهج هستم. از روزی که این بحث را شروع کردهایم نوشتهها، آثار، کتابها و عمده کارها، ميتوانم بگويم تقریباً دو سوم، یا سه چهارم فعالیتهای ما تحتالشعاع اين كار است. حاصل این کار ماندگار و این خدمت، اگر محقق شود، فقط فقه نیست، بلكه فقه اکبری است كه نتایج فراوانی به حوزهها و طلبهها میدهد. امیدوارم که این روش، اگر به صلاح حوزه است، در حوزه بیاید و رایج شود و برکاتش شامل همه گردد.
و الحمد لله